( لاريزا الكساندرونا و موريل كين1
چكيده:
از جمله مسائلي كه در اسناد تازه افشا شده ويكي ليكس مورد تأييد قرار گرفته است، اقدامات پنهاني و گسترده اسراييل در كنار امريكا عليه ايران در قالب اقدامات خصمانه و خلاف عرفي چون جاسوسي، دامن زدن به اختلافات نژادي و قومي در استان هاي مرزي ايران، اعزام نيروهاي ويژه به داخل خاك ايران براي انجام اقدامات خرابكارانه و جمع آوري اطلاعات محسوب مي شود. در طول چند سال گذشته، بارها و بارها اخباري از اين دست در رسانه هاي منتقد امريكايي و جهان انتشار يافته بود كه هر بار مورد تكذيب و انكار دولت هاي امريكا و اسراييل قرار گرفته بودند. افشاي اين اسناد نشان مي دهد كه اكثر اين گزارش هاي مطبوعاتي صحت داشته اند و لذا بايد از اين پس هشياري بيشتري به خرج داد و با گزارش هايي از اين دست با احتياط بيشتري برخورد كرد و اذهان جامعه را نسبت به اين قبيل خطرات آگاه كرد. اگر چه از زاويه ديگري نيز مي توان به افشاي اين اسناد نگاه كرد، نگرشي كه در تذكر سردبير سايت منتشر كننده اين مطلب به آن اشاره شده است: به نظر مي رسد كه اين مدرك افشاشده، يك پيام به دقت تهيه شده توسط صهيونيست ها خطاب به ايران باشد كه هر آن احتمال وقوع يك جنگ وجود دارد.
بر اساس يكي از اسناد ديپلماتيكي كه توسط ويكي ليكس انتشار يافته است، در آگوست 2007 رئيس سازمان اطلاعاتي اسراييل به معاون وزير امور خارجه امريكا در امور سياسي، نيكولاس برنز اصرار مي كند كه براي اجراي يك راهبرد پنج بخشي جهت تغيير رژيم در ايران، به اسراييل بپيوندد.
رئيس موساد مير داگان در اين جلسه تأييد كرده است كه تحليل هاي امريكاييان در ارتباط با برنامه توليد سلاح هاي اتمي ادعايي ايران، با تحليل هاي اسراييل متفاوت است، اما او اصرار ورزيده است كه تهديد ناشي از ايران «واضح» است و خاطر نشان كرده كه اسراييل خواهان دست زدن به اقدام دوجانبه است.
در اين تلگراف ديپلماتيك افشاشده اشاره مي شود كه اين جلسه بخشي از يك پرونده بزرگ مداركي است كه در وب سايت افشاگر ويكي ليكس انتشار يافته است و در روز يكشنبه، در چندين روزنامه بينالمللي از جمله «گاردين» و «نيويورك تايمز» منتشر شده اند.
داگان اييين جلسه را با تشكر از امريكا به خاطر حمايت هايش از اسراييل و نيز به خاطر بسته كمك هاي سي ميليارد دلاري اخير اين كشور آغاز مي كند.
سپس رئيس موساد اظهار مي دارد كه تحليل هاي امريكا در ارتباط با ظرفيت هاي اتمي ايران، با تحليل هاي اسراييلي ها متفاوت است، اما خاطر نشان مي كند كه اين تفاوت ها تغييري در اوضاع به وجود نمي آورد و اگر لازم باشد، اسراييل به تنهايي دست به اقدام خواهد زد. او گفته است:«تهديد موجود واضح است. حتي اگر ما جداول زماني متفاوتي داشته باشيم. اگر ما خواهان دادن پاسخي به كسب توانايي هسته اي ايران هستيم، در اين صورت بايد روي زمان و تلاش هاي خودمان سرمايه گذاري كنيم».
فيليپ جيرالدي كارشناس ضد تروريسم پيشين و افسر اطلاعات نظامي و آژانس اطلاعات مركزي كه به مدت هجده سال در تركيه خدمت كرده است، معتقد است كه اين اظهار نظر داگان، يك تهديد پنهان است.
جيرالدي روز يكشنبه به «راو استوري» گفت: «اين سخنان در پي به وجود آوردن وضعيتي است كه در آن، تهديد به اقدام اسراييل، يك حربه فشار بر امريكا (براي انجام كاري نسبت به ايران) است. در نتيجه اين كشور وادار خواهد شد به جاي واكنش به ابتكارات اسراييل، خودش ابتكار عمل را در دست بگيرد. اين كار به واشنگتن فشار مي آورد تا طرحي براي يك حمله نظامي براي واداشتن ايران به متوقف كردن طرح هاي خود تهيه كند».
در اين سند، تفاوت ديد دو كشور نسبت به برنامه اتمي ايران، از سوي مقامات امريكايي يا اسراييلي مورد بحث قرار نگرفته است.
پنج ركن راهبرد اسراييل
بر اساس اين سند، داگان در ادامه اين جلسه، اركان پنج گانه راهبرد اسراييل نسبت به ايران را برمي شمارد و اصرار مي ورزد كه امريكا و اسراييل هر دو بايد اين راهبرد را به موقع اجرا كنند:
رويكرد سياسي؛
تمهيدات پنهاني؛
مقابله با توليد و تكثير تسليحات هستهاي؛
تحريم ها؛
تغيير رژيم اجباري؛
در اين تلگراف، خلاصه اي از هر يك از اين به اصطلاح اركان ارائه مي شود.
رويكرد سياسي كه داگان طرفدار آن بوده است، دربردارنده فشار مداوم شوراي امنيت سازمان ملل براي واداشتن ايران به دست برداشتن از جاه طلبي هاي هسته اي خود بوده است.
ركن پنهان راهبرد اسراييل از سوي داگان يا ديگر نمايندگان اسراييلي مورد بحث قرار نگرفته است يا اين سند طبقه بندي شده به آن نپرداخته است.
در بخش مقابله با توليد و تكثير هسته اي، طرح هاي اسراييل تأكيد دارند كه ايران بايد از دست يابي به دانش و فنآوري هسته اي بازداشته شود.
داگان اشاره مي كند كه ركن تحريم هاي اقتصادي تاكنون كارآيي خود را نشان داده است و به ناكامي سه بانك ايراني اشاره مي كند.
و دست آخر اينكه داگان (رئيس موساد) مي گويد كه امريكا و اسراييل بايد با كمك هم براي تغيير رژيم در ايران از طريق نيابتي و احتمالاً با حمايت جنبش هاي دموكراسي خواهي دانشجويي و گروه هاي نژادي (همچون آذري ها، كردها، بلوچ ها) با يكديگر همكاري كنند.
از اين تلگراف روشن نمي شود كه منظور داگان از اين اظهارات، دقيقاً چه نوع «حمايتي از سوي اين گروه هاي نژادي» بوده است.
رابرت بائر ـ يك افسر مأمور سابق سيا است كه دوران مأموريت خود را در خاورميانه، از جمله در كردستان عراق سپري كرده است و فيلم برنده جايزه آكادمي سيرينا بر اساس آن تهيه شده است ـ پيشنهاد داگان را به عنوان پيشنهادي خشونت آميز تفسير مي كند.
وقتي كه از او مي پرسيم، از نظر او منظور از تغيير رژيم با حمايت آذري ها، كردها و بلوچ ها چيست، پاسخ مي دهد: منظور دادن پول به آنها است تا آنها بتوانند بمبگذاري هايي را انجام دهند.
داگان گفته است كه تمام اين پنج ركن، از جمله ركن تغيير رژيم بايد همزمان با هم به اجرا گذاشته شوند و لزومي به در نظر گرفتن فرصتي خاص براي اجراي ديگر اركان، از جمله تحريم هاي اقتصادي و فشار سياسي وجود ندارد. اين امر با توجه به پيشينه امريكا در ايران، اين كشور را در موضع متفاوتي قرار خواهد داد.
رويدادهاي منتهي به اين جلسه و متعاقب آن
بر اساس منابع انتشار يافته ايالات متحده و نيز اسراييل كه حاكي از تلاش هاي اين دو كشور براي جاسوسي از برنامه هسته اي ايران و بي ثبات كردن دولت اين كشور از زمان تهاجم به عراق در سال 2003 فعال است، اين اقدامات با اوج گيري نگراني ها نسبت به برنامه هسته اي ايران در اواخر سال 2005 تشديد شده اند.
سيمور هرش در آوريل 2006 در «نيويوركر» نوشت كه در دسامبر گذشته، داگان، رئيس موساد به كنست گفته است: «ايران نهايتاً يكي دو سال ديگر تا رسيدن به توانايي غني سازي اورانيوم راه دارد. از آن نقطه به بعد، موضوع تكميل بمب اتمي از سوي آنها صرفاً يك مقوله تكنيكي خواهد بود».
در طول چند ماه بعد از آن، نيكلاس برنز در رويكردهاي ديپلماتيك در ارتباط با ايران فعال بود و تا اواخر ژانويه 2006 ، او و وزير امور خارجه كاندوليزا رايس، روسيه و چين را متقاعد كرده بودند كه به ارسال پرونده ايران به شوراي امنيت ملي رأي دهند.
اما در ماه مارس، دولت بوش تصميم گرفت بر خلاف گفت وگوهاي مستقيمي كه با ايراني ها در جريان بود، وزارت امور خارجه اعلام كند كه «دفتر تازه تأسيس در امور ايران در اين وزارتخانه، روي بسط دموكراسي در ايران تمركز خواهد داشت.» گفته مي شد كه برنز، رايس و اليزابت چني ـ دختر معاون رئيس جمهور ديك چني ـ همگي در پشت اين سياست جديد قرار دارند.
چند هفته بعد هرش نوشت كه دولت بوش اگر چه علناً از روند ديپلماتيك به منظور بازداشتن ايران از دنبال كردن توليد سلاح هسته اي حمايت مي كند، اما فعاليت هاي نهاني خود را در داخل ايران افزايش داده و برنامه ريزي ها براي يك حمله هوايي گسترده را تشديد كرده است. مقامات نظامي و اطلاعاتي سابق و فعلي امريكا گفتند كه گروه هاي برنامه ريزي نيروي هوايي، در حال تهيه فهرست اهداف مورد حمله هستند و گروه هايي از واحدهاي رزمي امريكا براي گردآوري اطلاعات و برقرار ساختن تماس با گروه هاي ضد دولتي و اقليت هاي نژادي، پنهاني به داخل ايران اعزام شده اند.
اين اقدامات پنهاني در طول سال بعد نيز ادامه يافت و گزارش هاي گسترده مبني بر اينكه سيا «در پشت موجي از ناآرامي ها در ميان اقليت نژادي در مناطق مرزي ايران و نيز بمبگذاري و سوء قصد ها عليه سربازان و مقامات دولتي اين كشور قرار داشته است» ارائه شد.
در بهار سال 2007 نشانه هايي از يك تلطيف آشكار فضاي سياسي عليه ايران مشهود شد، از جمله كنار گذاشتن سياست ايران ـ سوريه. ليز چني و گروه عمليات ها به عنوان طراح اقدامات پنهاني كه مي توانند احتمال وقوع يك درگيري نظامي با ايران يا سوريه را تشديد كنند، ديده مي شدند.
اما اين تلطيف فضا عمر كوتاهي داشت. در بيست و يكم جولاي 2007 برنز و معاون مشاور امنيت ملي اليوت آبرامز با نمايندگان گروه هايي نژادي ايران در امريكا ملاقات كردند تا پيرامون سياست هاي هسته اي ايران با آنها گفت وگو كنند. در آگوست، برنز براي امضاي يك بسته كمك هاي نظامي جديد به ميزان سي ميليارد دلار در طول ده سال ـ كه به نسبت سطوح پيشين اين كمك ها افزايشي بيست و پنج درصدي را نشان مي داد ـ به وزير خارجه اسراييل در اورشليم پيوست.
اين اتفاق، آنچنان كه در سند تازه افشا شده توضيح داده شده است، پس زمينه فوري ديدار برنز با داگان بود. ظرف چند ماه دولت بوش تصميم گرفته بود اقدامات پنهاني خود را عليه ايران تشديد كند.
به نوشته هرش، در اواخر سال 2007 «به گفته منابع نظامي، اطلاعاتي و كنگره اي پيشين و فعلي، كنگره با درخواست پرزيدنت بوش مبني بر تأمين بودجه افزايش شديد عمليات هاي پنهاني عليه ايران موافقت كرده است. اين عمليات ها كه رئيس جمهور به دنبال تأمين بودجه آنها بود، بودجه اي بالغ بر چهارصد ميليون دلار را اقتضا مي كردند كه به امضاي بوش رسيده بود و براي بي ثبات كردن رهبري مذهبي ايران طراحي شده بودند. فعاليت هاي پنهاني شامل حمايت از اقليت عرب هاي اهوازي و گروه هاي بلوچ و ديگر سازمان هاي مخالف بودند. اين اقدامات همچنين شامل گردآوري اطلاعات درباره برنامه مشكوك توليد سلاح هسته اي ايران نيز مي شدند.
اين دقيقاً همان رويكردي است كه داگان و برنز در جلسه آگوست سال 2007، آن گونه كه در اين تلگراف درزكرده توصيف شده است، آن را مورد بحث قرار داده بودند.
منبع: www.rawstory.com/rs/2010/11/wikileaks-cable-reveals-israel-pushing-regime-change-iran/