// مقاله / اي فروغ اميد!

اي فروغ اميد! در یادداشت های شما ذخیره شد. توجه داشته باشید که یادداشت ها موقت بوده وبعداز خروج شما حذف خواهد شد.

اي فروغ اميد!

حمزه كريم خاني

اي روشن‏گر دل‏ها، اي خورشيد هدايت، اي فروغ اميد واي تمام آرزوهاي ما!
بيا و با آمدنت، شب‏هاي مرا چون روز روشن كن، بيا و با آمدنت سپيده دمان را از ستيغ فلق، به دامان اُفق ببرو به سيماي رنگين كمان، رنگ نور و عشق بپاش.
بياو ما را در گلگشت سر سبز طبيعت، رنگ و بويي تازه بخش و گلِ آزادي و اميد را براي ما به ارمغان بياور.
بيا تا با تو از خواب گران سر برگيريم و تن در چشمه خورشيد بزنيم و در خلوت سراي انديشه، به بام زندگي پرواز كنيم. بيا كه بي‏تو دلِ آسوده نداريم و در باغِ خاطرمان، عشق تو را كم داريم.
از بس در حسرتِ وصل تو در وادي جنون مانديم، جان تشنه‏مان در عطش سوخت.
بيا كه از فراق تو بي‏قراريم و جز تو به هيچ كس چشم ياري نداريم.
بياو به روانمان معنويت بخش و جانمان را از اقليم اميد و عشق و طراوت و آزادي سرشارگردان.
بيا و ما را از اين فتنه فسون‏ساز و نغمه پرداز نجات ده.
بيا كه با آمدنت، شوق از دست و دل و ديده بيرون نرود بيا تا هيچ ستمگري توان تجاوز به حريم مظلوم را نيابد و آسمان، سخاوت خود را به زمين نشان دهد و شهاب شب شكن، نور خويش را به صبح هديه كند.
بيا تا آفتاب، فروغ ديدگانش را بگشايد و خورشيد، تمام تجلّي‏اش را به تماشا بگذارد.
تا دل درماندگان از ترّنم مهر، به شوق آيد.

/// مقالات