// مقاله / ضرورت آموزش موضوعات جنسي و نقش مؤثر و پيش‌گيرانه رسانه‌

ضرورت آموزش موضوعات جنسي و نقش مؤثر و پيش‌گيرانه رسانه‌ در یادداشت های شما ذخیره شد. توجه داشته باشید که یادداشت ها موقت بوده وبعداز خروج شما حذف خواهد شد.

ضرورت آموزش موضوعات جنسي و نقش مؤثر و پيش‌گيرانه رسانه‌

رضا رزاقي٭
چكيده
يافته‌هاي پژوهشي حاكي است كه بيشتر نوجوانان جامعه ما در دست‌يابي به منابع معتبر موضوعات جنسي با محدوديت مواجه بوده و در اين زمينه براي آنها برنامه‌هاي آموزشي مورد نياز طراحي و برنامه‌ريزي نشده است. برخي يافته‌ها نشان مي‌دهند نوجوانان به طور متوسط 8 ساعت در برابر صفحات الكترونيكي قرار دارند. اين يافته‌ها به رابطه‌اي نيرومند بين برنامه‌هاي ارائه شده در رسانه و رفتار جنسي نوجوانان اشاره دارند، به گونه‌اي كه تلويزيون نه تنها مي‌تواند به شيوه‌اي قدرتمند بر نگرش‌ها، ارزش‌ها و باورهاي نوجوانان اثر داشته باشد، بلكه بر شروع زودهنگام رفتارهاي جنسي يا به تأخير انداختن آن نيز مؤثر باشد، اما با نبود برنامه‌هاي جامع آموزشي در اين زمينه گاهي اين شبهه ايجاد مي‌شود كه با اتخاذ يك نوع رويكرد انفعالي و انكاري به ويژه از سوي نهادهاي مسئول مانند آموزش و پرورش، صدا و سيما و نظاير آن، در عمل رسالت و وظيفه آموزش موضوعات جنسي، بدون متولي مانده و وظيفه آموزش موضوعات جنسي نوجوانان، به نوعي به رسانه‌هاي خارجي و تصاوير هرزه‌نگاري واگذار شده است.
بنابراين در راستاي برنامه‌هاي مقتدرسازي، نه تنها كودكان و نوجوانان، مربيان و والدين، نيازمند دريافت اطلاعات و منابع مناسب علمي، به ويژه آموزش‌‌هاي منظم و مستمرند، بلكه سياست‌گذاران و برنامه‌ريزان حوزه مراقبت از كودكان و نوجوانان نيز بايد در تدوين و پايه‌گذاري سياست‌هاي شفاف، مشخص و كاربردي گام اساسي بردارند. بنابراين رسانه‌ها به ويژه صدا و سيما مي‌توانند با ارائه برنامه‌هاي متنوع، به طور جانشيني الگوهاي مثبتي را معرفي تا نوجوانان در انتخاب و همانندسازي با آنها به شيوه‌اي مؤثر و مفيد درباره سلامت جنسي خود تصميم بگيرند. در عين حال اين مهم است كه رسانه براي ورود به مباحث مرتبط با سلامت جنسي و آموزش موضوعات جنسي عوامل و متغيرهاي مهمي مانند رويكرد شفاف و مبتني بر شواهد، بهره‌گيري از دانش و تخصص بين‌رشته‌اي و تنوع مخاطبان را مورد توجه قرار دهد.

كليد واژگان:
آموزش موضوعات جنسي، سلامت جنسي، نقش رسانه، مقتدرسازي نوجوانان

// مقدمه

در مسير رشد و تحول انسان، كودكان و نوجوانان نيازمند محيطي هستند تا اطلاعات و آموزش‌هاي مناسب و متناسب با رشد را دريافت كنند و بتوانند تكاليف رشدي1 دوره‌هاي مختلف زندگي را با موفقيت پشت سر بگذارند. شايد در اين مسير يكي از مهم‌ترين نيازهاي آموزشي كودكان و نوجوانان، آگاه شدن از رشد و تحولات جنسي خود، انگيزه‌ها، نگرش‌ها، باورهاي جنسي و نحوه مديريت رفتارهاي جنسي باشد كه در قالب «آموزش موضوعات جنسي2» تبلور مي‌‌يابد. آموزش موضوعات جنسي يك فرآيند تغيير رفتار است كه دربرگيرنده يك جريان درازمدت كسب اطلاعات درباره زندگي خصوصي، هويت جنسي و روابط است. مهم‌ترين هدف اين آموزش‌ها توسعه رفتارهاي مثبت جنسي، اتخاذ رويكردي محترمانه به خود و ديگران، دوري از تجاوز و خشونت جنسي، تجارب جنسي سالم، برنامه‌ريزي براي پدر و مادر شدن، پيشگيري از بارداري‌هاي دوره نوجواني، سقط جنين و بيماري‌هاي آميزشي است. (رزاقي، 1393)
اين در حالي است كه والدين در حوزه آموزش موضوعات جنسي، مربيان اوليه فرزندانشان به شمار مي‌آيند، اما به نظر مي‌رسد آنها در اين زمينه و در بيشتر مواقع نيازمند كمك و تشويق هستند و براي والدين، مربيان و آموزگاران اين يك چالش اخلاقي است كه آيا درباره مباحث جنسي با كودكان در خانه، مدرسه يا مؤسسات مراقبتي صحبت شود يا خير؟
با توجه به اين مباحث به نظر مي‌رسد در سال‌هاي اخير، اقدامات متعددي مبني بر ضرورت آموزش موضوعات جنسي كودكان و نوجوانان در ايران در قالب تربيت جنسي با رويكرد ديني و اسلامي (فقيهي، شكوهي يكتا و پرند، 1387) و ضرورت گنجاندن سرفصل‌هاي تربيت جنسي در كتاب‌هاي درسي (فرمهيني فراهاني، 1383) انجام گرفته كه از سوي والدين، آموزگاران و دانش‌آموزان نيز استقبال شده است. با اين حال، نتايج پژوهشي نشان مي‌دهند كه با وجود استقبال والدين، معلمان و حتي دانش‌آموزان نسبت به گنجاندن برخي سرفصل‌هاي تربيت جنسي در كتاب‌هاي درسي دوره متوسطه (فقيهي، شكوهي يكتا و پرند، 1387)، آگاهي اندك خانواده‌ها درباره مباحث تربيت جنسي (سبحاني‌نژاد، همايي و عليين، 1385)، توانايي اندك معلمان و مربيان بهداشت مدارس در انتقال اطلاعات به نوجوانان (ابوالقاسمي، مرقاتي خويي و تقديسي، 1389) و تقويت نگرش‌هاي سلامت‌محور جنسي در ميان مربيان به عنوان يك عامل ميانجي در ارتقاي سلامت جنسي3 نوجوانان (رزاقي، 1391) از چالش‌هاي اصلي براي اين آموزش‌ها باشد. با وجود اين به جز برنامه‌هاي آموزشي پيشگيرانه از واكا/ ايدز كه بيشتر براي افراد در معرض خطر انجام مي‌گيرد، هنوز در ايران براي نوجوانان و دانش‌آموزان برنامه مشخصي وجود ندارد و بيشتر تأكيد بر گنجاندن برخي سرفصل‌ها در كتاب‌هاي درسي و آموزش‌هاي مبتني بر خانه4 است.

// آموزش موضوعات جنسي و نقش رسانه

يافته‌هاي تحقيقي حاكي است كه بيشتر نوجوانان جامعه ما در دست‌يابي به منابع معتبر موضوعات جنسي با محدوديت مواجه بوده و در اين زمينه نه تنها آموزش‌هاي مؤثر را دريافت نكرده‌، بلكه براي آنها دوره‌هاي آموزشي مورد نياز نيز طراحي و برنامه‌ريزي نشده است. وقتي اين موضوع اهميت مي‌يابد كه در بيشتر موارد مهم‌ترين منابع نوجوانان در دست‌يابي به اطلاعات جنسي، دوستان و همسالان و رسانه‌هاي تصويري همچون شبكه‌هاي ماهواره‌اي و پايگاه‌هاي اينترنتي و تصاوير و صحنه‌هاي هرزه‌نگاري است. (رزاقي، برجعلي، سهرابي، دلاور، 1392)
برخي يافته‌ها (ربرتز،1 فوهر2 و ريدو،3 2005) نشان مي‌دهند نوجوانان به طور متوسط 4 روز در هفته و هر روز دست‌كم به مدت 2 ساعت در برابر يك صفحه الكترونيكي (تلويزيون، رايانه، گوشي تلفن همراه و نظاير آن) قرار دارند. اين يافته‌ها به رابطه‌اي نيرومند بين برنامه‌هاي ارائه شده در رسانه و رفتار جنسي نوجوانان اشاره دارند، به گونه‌اي كه نشان مي‌دهند تلويزيون نه تنها مي‌تواند به شيوه‌اي قدرتمند بر نگرش‌ها، ارزش‌ها و باورهاي نوجوانان اثر داشته باشد، بلكه بر شروع زودهنگام رفتارهاي جنسي يا به تأخير انداختن آن نيز مؤثر باشد. (كولينز4 و همكاران، 2004) براي نمونه، برخي گزارش‌ها نشان مي‌دهند كه 83 درصد محتواي برنامه‌هاي پخش شده در شبكه‌هاي تلويزيوني در امريكا به نوعي دربرگيرنده موضوعات جنسي هستند و اين ميزان وابسته به نوع برنامه مانند برنامه‌هاي عمومي و نماهنگ‌ها متفاوت است. (كانكل،5 2003؛ وارد،6 2003) بايد توجه داشت كه لزوماً همه اين برنامه‌هاي تلويزيوني منفي نيستند و برنامه‌هاي مفيد، مؤثر و علمي فراواني در ميان اين برنامه‌ها مشاهده مي‌شوند.
با اين حال در كشور ما گزارش‌هاي موردي تكان دهنده‌اي وجود دارند كه نشان مي‌دهند چگونه رويدادها و كنجكاوي‌هاي جنسي نوجوانان با انكار و تنبيه روبه‌رو مي‌شوند و حتي در برخي موارد به سوءاستفاده از آنها نيز منجر شده است. اين در حالي است كه خانواده‌ها علاقه‌مندند تا نقش مؤثر و فعالي را در آموزش جنسي فرزندان خود به عهده بگيرند، اما با نبود برنامه‌هاي جامع آموزشي در اين زمينه گاهي اين شبهه ايجاد مي‌شود كه انگار براي پاسخگويي صحيح و برخورد مناسب با اين رويدادها آمادگي لازم وجود ندارد و با اتخاذ يك نوع رويكرد انفعالي و انكاري، به ويژه از سوي نهادهاي مسئول، مانند آموزش و پرورش، صدا و سيما و ديگر نهادهاي مرتبط، در عمل رسالت و وظيفه آموزش موضوعات جنسي بدون متولي مانده است. تا هنگامي كه اين شرايط و مخاطرات وجود دارد، جهت‌گيري مؤثر، مداخلات پيشگيرانه‌اي است كه با تجارب كودكان و نوجوانان هماهنگ و سازگار باشد. بنابراين ضروري است كه دانش جنسي نوجوانان با ارائه اطلاعات صحيح و شفاف بهبود يابد. (نيانزي،7 و نيانزي و كالينا،8 2005) اين در حالي است كه هنگامي بي‌اقتداري كودكان و نوجوانان، به طور چشمگيري افزايش مي‌يابد كه دانش و اطلاعات آنها محدود و بازداري شود. (بروسكاس،9 2008)
در راستاي برنامه‌هاي مقتدرسازي،10 نه تنها كودكان و نوجوانان، مربيان و والدين هم نيازمند دريافت اطلاعات و منابع مناسب علمي، به ويژه آموزش‌‌هاي منظم و مستمرند، بلكه سياست‌گذاران و برنامه‌ريزان حوزه مراقبت از كودكان نيز بايد در تدوين و پايه‌گذاري سياست‌هاي شفاف، مشخص و كاربردي گام اساسي بردارند. ورود علمي به مباحث جنسي به ويژه آموزش موضوعات جنسي، از آنجا ضرورت و اهميت مي‌يابد كه واقعيت‌هاي زندگي اجتماعي بيانگر رويدادهاي عيني و مهمي در اين زمينه همچون شروع موج سوم HIV/AIDS هستند. (دبيرخانه كارگروه كشوري ايدز، 1388) اين درحالي است كه به نظر مي‌رسد با اتخاذ رويكرد انفعالي رسالت و وظيفه آموزش جنسي نوجوانان، به نوعي به رسانه‌هاي خارجي و تصاوير هرزه‌نگاري واگذار شده است (رزاقي، برجعلي، سهرابي، دلاور 1392). در همين زمينه نوجوانان به موازات دسترسي به پيام‌هاي اين رسانه‌ها، برداشت‌هاي خاص خود را نيز شكل مي‌دهند، نگرش مثبت به مشاهده تصاوير پورنوگرافي، نگرش‌هاي سهل‌گيرانه به داشتن رابطه جنسي در دوره نوجواني و پيش از ازدواج و اينكه مشاهده و تجربه رابطه جنسي معادلي براي دانش جنسي باشد، از موضوعاتي است كه نشان مي‌دهد اين جمعيت تا چه اندازه در معرض سوءبرداشت‌هاي11 خاص درباره موضوعات و مناسبات جنسي هستند.
با اين حال پرسش اساسي اين است كه در نبود برنامه‌هاي جامع آموزش موضوعات جنسي و همچنين نبود متولي مشخص در اين زمينه، چگونه مي‌توان از ظرفيت رسانه به ويژه تلويزيون براي بهبود مناسبات اجتماعي، ارتقاي سلامت جنسي، اهميت پرهيز و خويشتن‌داري در نوجوانان و تقويت رفتارهاي سالم جنسي بهره جست؟
تحقيقات اخير نتايجي را منتشر كرده‌اند كه به آثار مثبت و آموزشي تلويزيون در بهبود و ارتقاي سلامت جنسي و سمت و سوي كاربردي آن پرداخته است (وارد، دي12 و اپستين،13 2006)، اما نبايد اين موضوع را از ياد برد كه مسئوليت سلامت به ويژه سلامت جنسي جامعه فقط به عهده رسانه نيست، بلكه رسانه ابزاري مفيد براي ارتقاي سلامت جنسي است كه با مديريت علمي و تخصصي آن بتوان دست‌آوردهاي مثبت و چشمگيري به وجود آورد. براي نمونه، كولينز و همكاران (2003) به بررسي آثار برنامه‌اي داستاني تلويزيوني بر روي رفتارها و سلامت جنسي نوجوانان 12 تا 17 سال پرداختند كه افزون بر يك ميليون و هفتصد هزار مخاطب نوجوان داشت. يافته‌هاي آنها نشان داد 15 درصد نوجوانان، از اين برنامه درباره سلامت جنسي مطالب جديدي را ياد گرفتند. تقريباً 60 درصد «نه» گفتن به موقعيتي جنسي را يادگرفتند و نزديك 40 درصد ديدگاه‌ خود را درباره‌ بيماري‌هاي آميزشي و شيوه مراقبت از خود تغيير دادند. مهم‌ترين بخش يافته‌هاي آنها اين بود كه اين برنامه نوجوانان را تشويق مي‌كرد كه با والدين خود يا افراد بزرگ‌سال مطمئن مانند روان‌شناسان درباره مسائل و چالش‌هاي سلامت جنسي خود به گفت‌وگو بپردازند.

// بحث و نتيجه‌گيري

آنچه در حوزه آموزش موضوعات جنسي اهميت مي‌يابد تدوين و ارائه برنامه‌هاي مداخلاتي ويژه براي اين جمعيت است كه بتواند از يك سو با درگير كردن مربيان و والدين، از برخوردهاي سليقه‌اي و تنبيهي بكاهد و از سوي ديگر سلامت جنسي نوجوانان را بهبود بخشد. برنامه‌هاي آموزش موضوعات جنسي بايد به طور جامع هم افراد بزرگ‌سال و نيروهاي انساني و هم نوجوانان را شامل شود. علاوه بر اين بايد تأكيد كرد با توجه به خلاءهاي موجود در كشور، تدوين و ارائه «برنامه‌هاي آموزش موضوعات جنسي»، نه تنها براي نوجوانان در گروه‌هاي در معرض خطر، بلكه براي نوجوان در جمعيت عمومي بيش از پيش احساس مي‌شود كه در اين زمينه رسانه به ويژه صدا و سيما مي‌تواند نقش مكمل و حمايتي را ايفا كند. البته ضروري است اين نقش مهم به موازات ديگر اقدامات تعريف و مشخص شود.
اين در حالي‌ است كه روش‌هاي مؤثر و مبتني بر شواهد فراواني وجود دارند كه در كنار برنامه‌هاي متنوع تلويزيوني مي‌تواند به بهبود وضعيت كمك نمايد. يكي از سوء تفاهم‌ها درباره آموزش‌ موضوعات جنسي اين است كه با به وحشت انداختن و ترساندن نوجوانان درباره مخاطرات رفتارهاي جنسي مي‌توان آنها را از داشتن رابطه جنسي، دور و محافظت كرد. مهم اين است كه رسانه بتواند نوجوانان را در پايه‌گذاري يك رابطه سالم و ارزشمند كمك كند. چنانكه وارد، دي و اپستين (2006). اشاره مي‌كنند تلويزيون مي‌تواند به طور جانشيني الگوهاي مثبتي را معرفي كند تا نوجوانان در انتخاب و همانندسازي با آنها به شيوه‌اي مؤثر و مفيد درباره سلامت جنسي خود تصميم بگيرند. در عين حال مهم است كه رسانه براي ورود به مباحث مرتبط با سلامت جنسي و آموزش موضوعات جنسي عوامل و متغيرهايي را مورد توجه قرار دهد:
1. شفايت و اتخاذ رويكرد مبتني بر شواهد: با توجه به مباحث مطرح شده برنامه‌ريزي براي ورود به مباحث حوزه سلامت جنسي به وسيله رسانه ملي پيش از هر چيز نيازمند پژوهش‌هاي كاربردي و شواهد علمي است كه بتوان نيازها و چالش‌هاي اساسي اين حوزه را مشخص و مبتني بر اين شواهد به طور شفاف برنامه‌ها و اقدامات لازم را تدوين و اجرايي كرد. (فيشر1 و فيشر،2 ‌2000) مادامي كه شواهد حاكي از وجود مخاطرات و چالش‌هاي جنسي براي نوجوانان و جوانان در نبود برنامه‌هاي جامع مداخلاتي است، رويكردهاي انكاري نمي‌تواند به جامعه و افراد كمكي نمايد. بنابراين ضروري است كه با يك ادبيات علمي، شفاف و صادقانه، مردم به ويژه نوجوانان و جوانان را مخاطب قرار داد.
2. ارتقاي دانش سلامت جنسي: آموزش موضوعات جنسي فرآيندي است كه به عوامل مختلف بستگي دارد و وابسته به عوامل چندگانه است. (مارش،3 جانسون4 و كارَي،5 2001) بنابراين يكي از متغيرهاي مؤثر در حوزه سلامت جنسي و ارتقاي آگاهي مي‌تواند نقش و اهميت رسانه باشد. در عين حال بايد توجه داشت كه رسانه را نبايد به تلويزيون محدود كرد و از همه ظرفيت‌هاي رسانه‌اي مانند تلويزيون، راديو، مجلات، پايگاه‌هاي اينترنتي مرتبط، نرم‌افزارهاي رسانه‌اي بهره جست كه اين ظرفيت براي نهادي نظام‌مند مانند رسانه ملي (صدا و سيما) كاملاً‌ متصور است. پس آنچه ضرورت مي‌يابد اين است كه رسانه ملي مي‌تواند با كمك متخصصان حوزه سلامت جنسي محصولات معتبر و مؤثر را براي مخاطبان توليد و عرضه كند. اين محصولات لزوماً بحث‌ها و ميزگردهاي تخصصي را دربرنمي‌گيرد، بلكه اين محصولات مي‌تواند به طور همه جانبه و خلاقانه داستان‌هاي تلويزيوني، انيميش‌هاي آموزشي و هر ايده خلاقانه ديگر را دربرگيرد.
3. نقش دانشمندان و تخصص‌هاي بين رشته‌اي: سلامت جنسي مبين رابطه‌اي مبتني بر ارزش‌هاي شخصي و اجتماعي افراد، همراه با رضايت دوطرفه، صداقت، به دور از هر گونه اجبار و خشونت و همچنين محافظت در برابر بارداري ناخواسته و بيماري‌هاي آميزشي است. آنچه از اين تعريف مي‌توان برداشت كرد اين است كه براي ارتقاي سلامت جنسي افراد به ويژه نوجوانان ضروري است به جنبه‌هاي مختلف سلامت جنسي توجه داشت كه اين خود ضرورت حضور و به كارگيري متخصصان حوزه‌هاي مختلف پزشكي، اجتماعي، فرهنگي و به ويژه علوم رفتاري را مي‌طلبد. (رزاقي، 1393) بدون بسيج و هماهنگي كارشناسان حوزه‌هاي مختلف و بهره‌گيري از دانش و تخصص آنها، هر نوع توليد محتوايي به ويژه مطالب رسانه‌اي مي‌تواند بي‌تأثير و بدون مخاطب بماند.
4. پرهيز از سكتاريسم و اثر هاله‌اي: منظور از سكتاريسم اين است كه رسانه ملي بتواند نقش و رسالت خود را براي عموم مردم ايفا كند و مخاطب فراگير داشته باشد و برنامه‌هاي حوزه سلامت جنسي به گونه‌اي نباشد كه فقط مخاطبان خاص با گرايش‌هاي فكري خاص داشته‌ باشند و نتايج را فقط براي يك گروه يا اقليت، برجسته‌ سازد و به سمت تقويت اثر هاله‌اي در مخاطبان خاص خود باشد. اين موضوع آنجا اهميت مي‌يابد كه در صورت نبود برنامه‌هاي جذاب و فراگير، احتمال سوق دادن مخاطبان به سمت ديگر منابع يا دلزدگي و دلسردي از برنامه‌هاي موجود و رسانه تشديد شود. به همين منظور وجود يك كميته برنامه‌ريزي علمي فرهنگي در حوزه سلامت جنسي ضروري است كه بتواند سياست‌ها و خط مشي‌هاي سلامت جنسي در رسانه را بازنگري، مديريت و هدايت كند.
5. ارائه الگوهاي مؤثر و متفاوت: هنگامي تأثير رسانه‌ها بيشتر اهميت مي‌يابد كه در كنار برنامه‌هاي مداخلاتي آموزشي، توانايي تفكر انتقادي و خلاق نوجوانان و قدرت تصميم‌گيري مؤثر آنها را در مواجهه با موقعيت‌هاي دشوار و تهديد‌كننده سلامت جنسي تقويت كند. به همين منظور آنچه اهميت مي‌يابد، ارائه الگوها و شخصيت‌هاي موفق و مؤثري است كه به طور جانشيني (بندورا،6 1998) بتوانند مخاطبان را آموزش داده و مخاطبان نيز بتوانند آنها و شيوه عمل آنها را به عنوان يك شيوه و راهكار مفيد مورد توجه و بهره‌برداري قرار دهند. بنابراين، تعيين اين افكار و رفتارهاي مفيد و مؤثر، نحوه معرفي آنها و انتخاب شخصيت‌هايي كه به عنوان الگوي رفتاري معرفي مي‌شوند، از حساسيت بالايي برخوردار است كه مطمئناً در اين زمينه متخصصان علوم رفتاري مي‌توانند نقش مهمي ايفا كنند.

// فهرست منابع

ابوالقاسمي، ناديا و عفت السادات مرقاتي خويي و تقديس، محمد حسين. 1389. تبيين تربيت جنسي از ديدگاه مربيان بهداشت مدارس ابتدايي. مجله بهداشت و انستيتو تحقيقات بهداشتي 8 (2) ـ 39 ـ 27.
رزاقي، رضا. 1391. «اثربخشي دوره‌هاي آموزش جنسي بر دانش و نگرش جنسي مربيان شاغل در مراكز مراقبت شبانه‌روزي از كودكان و نوجوانان. نوانديش سبز». فصل‌نامه آموزشي پژوهشي بهزيستي استان تهران. 21 (6). 8 ـ 5.
رزاقي، رضا. 1393. آموزش موضوعات جنسي. تهران: دانژه.
رزاقي، رضا. برجعلي، احمد. سهرابي، فرامرز. دلاور، علي. 1392. چالش‌هاي سلامت جنسي نوجوانان جدا شده از خانه، ارزيابي و راه‌كارها. فصل‌نامه رفاه اجتماعي. ويژه نامه سلامت 48. 71 ـ 90.
سبحاني‌نژاد، مهدي؛ همايي، رضا و عليين، حميد. 1385. بررسي تحليل سبك تربيت جنسي خانواده‌هاي شهر تهران، تازه‌ها و پژوهش‌هاي مشاوره. (21) 6. 48 ـ 27.
فرمهيني فراهاني، حسن. 1383. «محتواي مناسب براي تربيت جنسي دو كتب درسي دوره متوسطه». دو فصل‌نامه دانشور رفتار. 9. 14 ـ 1.
فقيهي، علي نقي؛ شكوهي يكتا، محسن؛ پرند، اكرم. 1387. «آموزش جنسي به كودك و نوجوان از ديدگاه اسلامي و مطالعات روان‌شناختي». دو فصل‌نامه تربيت اسلامي. (7)3 . 80 ـ 51.
Bandura, A. (1998). Health promotion from the perspective of social cognitive theory. Psychology and Health, 13, 623 ـ 649.
Bruskas,D. (2008). Children in Foster Care: A Vulnerable Population at Risk.Journal of Child and Adolescent Psychiatric Nursing, 21 (2. .70–77.
Collins, Rebecca L., Marc N. Elliott, Sandra H. Berry, David E. Kanouse, and Sarah B. Hunter, (2003) “EntertainmentTelevision as a Healthy Sex Educator: The Impact of Condom ـ Efficacy Information in an Episodeof Friends,” Pediatrics, Vol. 112, No. 5, November 2003.
Collins, Rebecca L., Marc N. Elliott, Sandra H. Berry, David E. Kanouse, Dale Kunkel, Sarah B. Hunter, and Angela Miu, (2004. “Watching Sex on Television Predicts Adolescent Initiation of Sexual Behavior,”ediatrics,Vol. 114, No. 3,
Fisher, J.D., & Fisher, W.A. (2000). Theoretical approaches to individual level change in HIV risk behavior. In J. Peteson, & R. DiClemente (Eds.), Handbook of HIV Prevention. New York: Plennum, pp. 3 ـ 55.
Kunkel, D., Eyal, K., Biely, E., Cope ـ Farrar, K., Donnerstein, E., &Fandrich, R. (2003).Sex on TV 3: A biennial report to the Kaiser Family Foundation. Menlo Park, CA: KaiserFamily Foundation.
Marsh, K.L., Johnson, B.T., & Carey, M.P. (2001). Conducting meta ـ analyses of HIV prevention literatures from a theory ـ testing perspective. Evaluation & the Health Professions, 24, 255 ـ 276.

. S,
. B, and
.B (2005).Contemporary Myths, SexualityMisconceptions, Information Sources, and Risk Perceptions of Bodabodamen in Southwest Uganda.Journal of
.
), 111 ـ 116
Roberts, D., Foehr, U., &Rideout, V. (2005, March).Generation M: Media in the lives of8–18 year olds. Menlo Park, CA: Henry J. Kaiser Family Foundation.
Ward, L. M. (2003). Understanding the role of entertainment in the sexual socializationof American youth: A review of empirical research.Developmental Review, 23, 347–388.
Ward,L, M . Day, K,M. Epstein.M (2006. Uncommonly Good: Exploring How Mass Media May Be a Positive Influence on Young Women’s Sexual Health and Development, New Directions for Child and Adolescent Development, no. 112, 57–70.

بازتاب انديشه: فصل‌نامه تخصصي مطالعات راهبردي رسانه
شماره 6، پياپي 121، پاييز 1393
صفحات 101 ـ 130

/// مقالات