// مقاله / رويكردي جامعه‌شناختي به سلامت جنسي گفت‌وگو با دكتر سيد حسين شرف الدين٭

رويكردي جامعه‌شناختي به سلامت جنسي گفت‌وگو با دكتر سيد حسين شرف الدين٭ در یادداشت های شما ذخیره شد. توجه داشته باشید که یادداشت ها موقت بوده وبعداز خروج شما حذف خواهد شد.

رويكردي جامعه‌شناختي به سلامت جنسي گفت‌وگو با دكتر سيد حسين شرف الدين٭

«سلامت جنسي» از نظر شما چه تعريفي دارد و تا چه حد با تعريف ارائه شده از سوي «سازمان جهاني بهداشت» موافقيد؟
سلامت جنسي (Sexual Health) در مقابل انحراف، كژروي، اختلال و بي‌بندوباري جنسي از جمله ابعاد مهم سلامت عمومي افراد و به تبع آن جامعه است كه عمدتاً‌ از سال 1984 به اين طرف، به دليل بروز طيف وسيعي از عوارض و بيماري‌هاي ناشي از شيوع انحرافات و لجام ‌گسيختگي‌ها در حوزه رفتارها و روابط جنسي همچون ايدز و برخي عفونت‌هاي مسري، در غرب موضوعيت يافته و براي بيان اهميت و لزوم توجه جهانيان به معضلات روز افزون اين بخش، سازمان جهاني بهداشت، سالانه روزي (چهارم سپتامبر برابر با 13 شهريور) را به نام «روز جهاني سلامت جنسي» تعيين كرده است. بالطبع دولت‌هاي عضو به استناد اين قبيل عهدنامه‌ها و منشورها موظفند، همه اقدامات فرهنگي، اجتماعي، تقنيني و امنيتي خود را در تأمين اين مهم يعني سلامت و بهداشت جنسي به عنوان يكي از مؤلفه‌هاي زندگي سالم گزارش كنند. امروزه ارائه خدمات بهداشتي در حوزه سلامت جنسي جزو خدمات ضروري و وظايف اوليه (Primary Health Care) دولت‌ها و از جمله حقوق پذيرفته شده آحاد شهروندان يك جامعه است.
بديهي است كه قاعده‌مندي و سامان‌دهي رسمي به فرآيند ارضاي نياز جنسي در چارچوب نهاد خانواده و در قالب ازدواج قانوني و كاناليزه كردن تخيلات، تمايلات، جهت‌گيري‌ها، ترجيحات، تجربيات و رفتارهاي جنسي در مجراي قلمرو خصوصي و اختصاصي زندگي مشترك، شرط لازم و پايه جهت تحقق اين مهم است. چون در كشور ما نيز ارضاي نياز جنسي صرفاً در چارچوب ازدواج رسمي، اعم از دائم و موقت و تشكيل خانواده مشروعيت و مقبوليت دارد، قاعدتاً سلامت جنسي را بايد از جمله آثار متوقع و نتايج معمول يك پيوند زناشويي مطلوب برشمرد. بر اين اساس و در هم‌سويي با تعاريف ارائه شده از سوي سازمان جهاني بهداشت مي‌توان گفت مراد از سلامت جنسي، سلامت همه جنبه‌هاي جسمي، عاطفي، ذهني و اجتماعي افراد در ارتباط با مسايل جنسي است كه از رهگذر پيوند رسمي، عاشقانه، مسئولانه، اخلاق‌مدارانه و هدفمند زوجين تأمين مي‌شود. به بيان ديگر، سلامت جنسي موقعيتي است كه در آن زوجين از رابطه‌اي سالم، ايمن و بهنجارجنسي بهره‌مند بوده و به دليل هماهنگي مطلوب ميان وضعيت‌هاي مختلف فردي (جسمي، روحي و رفتاري) با مرجحات و انتظارات فرهنگي اجتماعي، خرسندي و رضامندي زوجين و در نتيجه تحكيم زندگي زناشويي و خانواده را موجب خواهد شد.
سلامت جنسي به معناي يادشده، خاستگاه فطري و طبيعي دارد و از فرهنگ غالب به عنوان جامع‌ترين نظام معنايي هدايت‌گر انسان اجتماعي (= مجموعه باورها، ارزش‌ها، الگوها، آرمان‌ها، نگرش‌ها، ترجيحات و نمادها) عميقاً اثر پذيرفته و بر آن اثر مي‌گذارد. توجه به اين نكته اهميت دارد كه سلامت جنسي، امري بيشتر متني و زمينه‌اي است تا جهان‌شمول و همگاني. به تعبير برخي كارشناسان، هر جامعه و فرهنگي با وجود عضويت در جامعه جهاني، براي خود نمايش‌نامه جنسي نسبتاً اختصاصي دارد و سلامت و بيماري جنسي را با ارجاع به معيارهاي خود تعريف و تعيين مي‌كند. نظام‌هاي اخلاق جنسي پذيرفته شده در كشورهاي مختلف نيز با وجود اشتراكاتي، به دليل تمايز در باورهاي زيرساختي و مباني ارزشي، در برخي سطوح تمايز جوهري دارند. در سطح خرد يعني در بافت خانواده نيز قاعدتاً سلامت جنسي تابع سبك زندگي، الگوي تعامل، انتظارات از زندگي، وفاداري زوجين و مجموع عناصر سخت و نرم زندگي مشترك است. سؤالي كه در اين زمينه امكان طرح دارد، اين است كه در كشورهايي كه با وجود ازدواج رسمي، بي‌بندوباري و اباحي‌گري جنسي نيز رواج و رونق آشكار داشته و حتي برخي اختلالات محرز همچون همجنس‌گرايي به صورت نيمه رسمي پذيرفته شده، سلامت جنسي چگونه تأمين خواهد شد؟
از ديد ما، نفس ارتباط خارج از مجراي خانواده در شكل الگويي آن، مخل سلامت است. احتمالاً سلامت جنسي در چنين موقعيتي با ارجاع به برخي شاخص‌هاي پزشكي و با عطف توجه به برخي عوارض و آسيب‌هاي شايع همچون ضريب مصونيت از ابتلا به ايدز، هپاتيت، اختلالات جنسي، بيماري‌هاي مقاربتي، عاري بودن رابطه ازخشونت و اجبار، ايمني خاطر از بارداري و ضرورت سقط تعيين خواهد شد.
نكته ديگر اينكه يك ازدواج به صرف مشروعيت و كسب اعتبار قانوني، نمي‌تواند تأمين و تضمين‌كننده آثار معرف سلامت جنسي باشد. رشد شخصيت، شكوفايي استعدادها، ارضاي مطمئن، حصول آرامش و سكينه، كمال‌يابي هويت جنسي، حفظ عزت و كرامت انساني، كسب اعتبار اجتماعي، ارضاي ميل جاودانه خواهي در پرتو توليد فرزند به عنوان ثمره مطلوب اين پيوند، ارضاي حس پدري يا مادري به واسطه فرزندداري و... مستلزم داشتن يك ازدواج موفق با شاخص‌هاي فرهنگي اجتماعي معين است.
توجه به اين نكته لازم است كه برحسب مطالعات، تجربيات شهودي، آموزه‌هاي ديني و القائات فرهنگي، داشتن رابطه جنسي سالم و كنترل شده تأثير بسيار زيادي در شكوفايي استعدادها و ظرفيت‌هاي وجودي انسان دارد و اديان الهي نيز برخلاف برخي تلقي‌هاي سطحي و ناصواب مبني بر مطلوبيت رهبانيت، رياضت جنسي و خويشتن‌داري‌هاي غير قابل توجيه، به ارضاي هدايت شده و سامان يافته اين ميل در چارچوب خانواده و با مرجعيت نظام اخلاقي و حقوقي معين توصيه و تأكيد مبرم داشته و در شرايطي به وجوب آن حكم كرده‌اند و در مقابل، از هر گونه افراط و تفريط در اين خصوص برحذر داشته‌اند. يافته‌هاي علمي و تجربي مؤيد آن است كه ارضاي ضابطه‌مند و معتدل نياز جنسي، فشارها، استرس‌ها و تنش‌هاي روحي را تسكين بخشيده، ساختار ايمني بدن را تقويت كرده، سلامت قلب و عروق را افزايش مي‌دهد، احساس آرامش، رضايت از زندگي، اعتماد به نفس، سرزندگي و شادابي، را در افراد تقويت و اين خود با واسطه به تحكيم و تثبيت خانواده و در نتيجه رشد و تعالي جامعه كمك مي‌كند.
گفتني است سلامت جنسي در دوران بلوغ و تأهل موضوعيت بيشتري مي‌يابد، اما خاص اين دوران نيست. اين نوع سلامت، به دليل برخورداري از بنيادهاي فطري، فيزيولوژيكي، بهداشتي، تربيتي، اخلاقي و ارتباطي، تنها هنگامي تأمين خواهد شد كه از ابتداي تكون و به موازات رشد جسمي و شخصيتي فرد، همه اقدامات مقتضي در جهت شكوفايي آن به كار گرفته شود. علاوه بر نقش فرد، زمينه‌هاي فرهنگي اجتماعي همسو نيز نقش محوري در شكوفايي، جهت دهي، كنترل و مراقبت آن دارد و تا حد زياد مي‌تواند تمايل طبيعي فرد به افراط و ساختار شكني را مهار كند. جامعه‌پذيري مناسب، نظارت و كنترل اجتماعي به ويژه با محوريت و مرجعيت اخلاق جنسي (قواعد و هنجارهاي تعيين‌كننده و بايسته‌ها و نابايسته‌هاي رفتار جنسي مورد پذيرش جامعه در زمان معين) مهم‌ترين سازوكارهاي جامعه براي هدايت افراد در مسير تأمين نياز و سلامت جنسي از مجراي زندگي خانوادگي است.
آخرين نكته اين است كه سلامت جنسي علاوه بر جنبه‌ها، زمينه‌ها و شاخص‌هاي فرهنگي و اجتماعي كه به اجمال بدان اشاره شد، ابعاد، زمينه‌ها و شاخص‌هاي پزشكي، روان پزشكي، فيزيولوژيكي، وآسيب شناختي جسمي ـ روحي نيز دارد كه در دانش‌هاي مربوط تعقيب مي‌شود. نيازي به ذكر نيست كه موضوع سلامت جنس و تلاش براي تحقق حداكثري آن در جامعه ايران به دليل نقش و جايگاه محوري و بلامنازع خانواده، اهميت مضاعف دارد.

مهم‌ترين مصاديق آسيب‌ها و ناهنجاري‌هاي جنسي موجود در كشور ما كدامند؟
به دليل نبود آمار در برخي مصاديق و نقصان آمارهاي موجود در برخي ديگر و محدوديت مطالعات ميداني روشمند و روزآمد در خصوص آسيب‌هاي اجتماعي عموما و آسيب‌هاي اين حوزه خصوصاً، به ويژه در مقياس ملي، با قطعيت و اطمينان نمي‌توان در خصوص آسيب‌ها و ناهنجاري‌هاي جنسي به صورت مصداقي و برآوردهاي كمي و كيفي از آنها كه قاعدتاً در مباحثات علمي، اهميت و ضرورت اجتناب‌ناپذير دارد، سخن گفت. آسيب‌هاي مورد ادعا، عمدتاً‌ مصاديقي است كه از راه رسانه‌هاي جمعي و گزارش‌هاي ميداني آنها در افكار عمومي بازتاب يافته يا به تجربه‌هاي مشاهدتي و شهودي افراد متكي است. گزارش‌هاي برخي مراكز رسمي از وضعيت برخي آسيب‌هاي جاري نيز مي‌تواند به عنوان سومين منبع احصاي اين مصاديق به شمار آيد. در پاسخ به سؤال شما، مي‌توان به اين نمونه اشاره كرد:
بالا رفتن ميزان مصرف و تبادل محصولات فرهنگي متضمن سوژه‌ها، اطلاعات و پيام‌هاي جنسي، كاهش روزافزون حياي عمومي و رقيق شدن حريم‌هاي اخلاقي در تعاملات اجتماعي به ويژه در ميان قشر نوجوان و جوان، ضعف خويشتن‌داري در برابر تكانه‌ها و تحريكات جنسي، كاهش حساسيت نسبت به قبح برخي رفتارها، شيوع نظربازي و چشم‌چراني، پرسه‌زني و مزاحمت‌هاي خياباني، تبرج و خودآرايي (به ويژه به وسيله زنان)، رفتارهاي تحريك‌آميز جنسي (همچون حركت‌ها و ژست‌هاي فيزيكي، تبادل سخنان عشوه‌آلود، پوشش نامناسب، استفاده از نمادها و نشانه‌هاي جذاب)، روابط ناسالم به ويژه با ميانجي وسايل ارتباطي همچون موبايل، مراودات جنسي يا شبه جنسي شايع در فضاي مجازي، سوء‌استفاده و آزار جنسي در محيط كار (عمدتاً‌ در قالب بهره‌كشي جنس مذكر از مونث)، خيانت همسر (زن يا شوهر)، همجنس‌گرايي، ازدواج موقت بدون رعايت حدود شرعي و قانوني، روسپي‌گري، قيادت، خشونت و تجاوز به عنف، رواج رفتارهاي پرخطر جنسي (ارتباط جنسي فرد با كسي كه از سلامت او مطمئن نيست) و در نتيجه گسترش ميزان ابتلا به ايدز، شيوع ابتلا به بيماري‌هاي آميزشي و مقاربتي، خودارضايي، گسترش بدحجابي و بي‌عفتي، رواج تدريجي ازدواج سفيد (زندگي مشترك بدون انعقاد پيمان شرعي) و رابطه جنسي عاري از تعهد و مسئوليت، غلبه جنبه تفريحي و تفنني ارتباطات جنسي به ويژه در ميان قشر جوان (كام‌جويي متنوع لحظه‌اي يا به عبارتي مصرف كردن و دور انداختن)، شيوع طلاق و ازدواج‌هاي پي‌درپي، حاملگي‌هاي ناخواسته، سقط جنين غير قانوني و آسيب‌زا و برخي اعمال غير منتظره مثل آرايش زنانه مردان، آرايش مرد يا زن توسط جنس مخالف، تمايل وافر به شركت در محافل مختلط همچون پارتي، باشگاه، اردو، ورزشگاه‌ها، استفاده شايع از البسه‌هاي غير متعارف و نظاير آن.

آيا مي‌توان در اين زمينه بر اساس سن، جنس، تجرد يا تأهل تفكيكي ارائه داد؟
در خصوص تفكيك جنسي چنين به نظر مي‌رسد كه دو جنس ذكور و اناث، با وجود اشتراك در برخي آسيب‌ها، از جهاتي نيز با يكديگر تفاوت دارند. ضريب ابتلاي خانم‌ها به آسيب‌هاي اين حوزه به طور محسوسي عميق‌تر و زيان‌بارتر از آقايان است. خانم‌ها در جامعه ما به دليل برخي ويژگي‌هاي فطري و شخصيتي، محدويت‌هاي ارتباطي، الگوي تربيتي ويژه، وابستگي شديد به والدين و اطرافيان، احساس نياز به حفاظت و مراقبت، احساس كنترل و مراقبت نامريي از سوي خانواده، حساسيت و ضربه‌پذيري زياد، ضعف اطلاعات و تجربيات محيطي و موضع انفعالي در تعرضات جنسي، براي اغفال و فريب و ابتلا به ناهنجاري‌هاي جنسي استعداد بيشتري دارند. دختراني كه به هر دليل در كش و قوس مراودات جنسي، از اعتبار و موقعيت شبه قدسي دوشيزگي بيفتند يا بالاتر به حاملگي‌هاي ناخواسته نيز مبتلا شوند، در صورت افشاي عمومي، احتمالاً شانس داشتن ازدواج مطلوب را براي هميشه از دست مي‌دهند. معمولاً خانواده‌هاي ايراني در چنين موقعيتي به دليل هتك حرمت و لكه‌دار شدن شرافت خانوادگي، بر فرزندان دختر كه مسبب اين وضعيت شناخته مي‌شوند، فشار مضاعفي تحميل و گاه آنها را از خود دور مي‌كنند. ازاين‌رو، خانم‌ها در برابر خطاها و لغزش‌هاي جنسي، حتي در جايي كه به زور و فشار طرف مقابل، به ناگزير تسليم اغراض هواخواهان شده‌اند، هزينه‌هاي سنگين‌تري را مي‌پردازند. انتظار مؤكد جامعه و عرف ايراني اسلامي از خانم‌ها، رعايت دقيق عفت و حيا به عنوان يكي از ويژگي‌ها و خلقيات فرهنگي مطلوب است و گويا رعايت اين ويژگي از ايشان در مقايسه با مردان، سزاواتر است. جالب اينكه حتي مردان هرزه و بي‌بندوبار نيز در نظام ترجيحات خود و در شرايط عادي، زنان عفيف و پاكدامن را ترجيح مي‌دهند.
در تفكيك سني نيز مطالعات و تجربيات نشان مي‌دهد نوجوان‌ها و جوان‌ها (گروه‌هاي سني 12 ـ 18 و 19 ـ 28)در مقايسه با افراد مسن، به دلايلي استعداد بيشتري براي ابتلا به آسيب‌هاي گوناگون اين حوزه (روابط و رفتارهاي ناسالم و نابهنجار جنسي) دارند. اين گروه‌هاي سني نيز به دلايلي همچون ضعف جامعه‌پذيري و تربيت اجتماعي، بحران هويت و شكل نگرفتن شخصيت، آرمان‌گرايي و آرزوانديشي و اشتياق زياد به تغييرهاي محيط، غلبه احساسات و هيجانات، تلوّن مزاجي، اثر‌پذيري و تغيير‌پذيري سريع، تجربه درجاتي از شكاف ميان نسلي و كاهش ميزان اثرپذيري و الگو‌‌گيري از بزرگ‌ترها و نسل‌هاي پيشين، احساس شكاف ميان فرهنگ سنتي دريافتي از خانواده و مراكز تبليغ دين با القائات فرهنگي محيط، در معرض انواع توطئه‌هاي مختلف فرهنگي دشمنان داخلي و خارجي قرار داشتن، ضعف تجربه و شناخت كافي در درك و تفسير معادلات پيچيده محيط، ضعف آمادگي براي رويارويي با انحرافات فكري و اخلاقي، ضعف فرهنگ مطالعه و مشاوره در جامعه و در ميان نسل جوان به ويژه براي ارتقاي سطح فكري و بهره‌‌گيري از تجربيات ديگران، درگير بودن با برخي مشكلات توان‌فرسا در حوزه انتخاب رشته تحصيلي، شغل، ازدواج، سبك زندگي، تحرك اجتماعي، دسترسي نداشتن كافي به روحانيت انديشمند و هدايت‌گر و بهره‌‌گيري از چهره‌هاي برجسته و شخصيت‌هاي الگويي به عنوان گروه‌هاي مرجع، تمايلات جنسي شديد تحت تأثير ترشح هورمون‌هاي جنسي، جاذبه‌هاي فيزيكي و ارتباطي، تمايل به تجربه ارتباطات جنسي براي ارضاي كنجكاوي يا حصول آمادگي براي ازدواج، در اختيار داشتن بهانه‌هايي همچون انتخاب همسر، تجربه حضور در مكان‌هاي مختلط مثل دانشگاه‌ها، آمادگي و توان ريسك بالا براي هنجارشكني و نقض قواعد اخلاقي. ازاين‌رو، اين قشر به اقتضاي وضعيت سِنّي و فرهنگي اجتماعي‌اش، آسيب‌پذيري بيشتري دارند. شواهد آماري نيز آن را كاملاً‌ تأييد مي‌كند.
در تفكيك ميان تجرد و تأهل نيز دريافت شهودي همگان اين است كه افراد مجرد، آسيب‌پذيري بيشتري دارند و همواره ازدواج به ويژه شكل دائم آن، به عنوان مأمني براي حصول مصونيت از انحرافات جنسي و مفري براي رهايي از ابتلا به آسيب‌ها و كجروي‌هاي جنسي سفارش مي‌شود، اما متأسفانه اين دريافت شهودي، چندان كه بايد با شواهد محيطي منطبق نيست. آمار مبتلايان به آسيب‌هاي جنسي در ميان متأهلان اعم از زن ومرد، كمتر از مجردان است، اما در نوع خود تأمل‌برانگيز است. بديهي است پيوند زناشويي، با شرط و شروط مي‌تواند آثار متوقع را ايجاد و به مثابه دژي مستحكم، زوجين را از درغلطيدن به وادي پرجاذبه و وسوسه‌انگيز انحراف جنسي حفظ كند.

آمارها و اطلاعات موجود در اين زمينه تا چه حد قابل اعتمادند؟
اطلاع‌يابي از واقعيات جاري جامعه و ويژگي‌هاي كمّي و كيفي آن نيازمند انجام مطالعات ميداني، اكتشافي، روشمند و روزآمد در مقياس ملي به شيوه جامع يا گرفتن نمونه‌گيري‌هاي متناسب به وسيله مراكز مسئول است. فقدان آمار يا ضعف آمارهاي موجود در مورد بسياري از مسائل اجتماعي كشور از جمله نتايج اين محدوديت است.
حوزه آسيب‌هاي فرهنگي و اجتماعي عموماً و آسيب‌هاي ناشي از مسائل، روابط و رفتارهاي جنسي خصوصاً به دلايل مختلف، استعداد بيشتر و بالاتري براي پنهان ماندن دارد. برخي محدوديت‌هاي مطالعاتي به فقدان زمينه‌هاي مناسب فرهنگي، اجتماعي، سياسي، مديريتي و امنيتي جامعه و بخشي به ماهيت پيچيده و چند لايه اين موضوعات كه ضريب نفوذ شناختي و مطالعاتي در آنها با محدوديت‌هاي جدي مواجه است، بر مي‌گردد. وجود برخي حريم‌ها و ملاحظات در جامعه سنتي ـ مذهبي ما امكان انجام مطالعات دقيق و دست‌يابي به اطلاعات عيني در خصوص اين موضوعات را حتي اگر امكانات و انگيزه‌هاي پژوهشي لازم نيز براي آن وجود داشته باشد، محدود ساخته است.
وجود آمار مطمئن در برخي موضوعات مانند فراواني طلاق به دليل ثبت الزامي آن در دفاتر رسمي است يا آمار مبتلايان به ايدز نيز عمدتاً‌ به دليل نوپديد بودن اين معضل، فراواني معدود، حساسيت بالاي مراكز بهزيستي و نگراني‌هاي زياد از اشاعه آن است، اما در ديگر حوزه‌هاي مربوط به حوزه اخلاق جنسي و موضوعات پيراموني آن، آمارهاي مطمئني وجود ندارد و كارشناسان و مسئولان با ارجاع به حس فضايي و درك شهودي خود درباره روند امور قضاوت و تحليل مي‌كنند.
بديهي است نبود آمار دقيق، مانع شناخت دقيق واقعيت، گستره و كم و كيف آن، اشكال و صور وقوعي آن، چرايي و علل و عوامل مؤثر در شكل‌‌گيري و گسترش آن، روند رشد و منحني پيشرفت آن، آثار و پيامدهاي فردي و اجتماعي پديده مورد نظر است و بالطبع از سياست‌گذاري، برنامه‌ريزي و اقدامات مقتضي به وسيله سازمان‌ها و نهادهاي دولتي و مردم‌نهاد ذي‌ربط جلوگيري مي‌كند. مشكل ديگري كه درباره آسيب‌هاي حوزه مسائل و روابط جنسي وجود دارد، اين است كه همين آمارهاي ناقص و غير دقيق نيز چون عمدتاً‌ از طريق مراكز رسمي مسئول و به اصطلاح داراي امكان نفوذ به واقعيت‌هاي زيرجلدي و لايه‌هاي متراكم آن همچون بهزيستي كل كشور، كشت ارشاد، پليس فتا، پليس امنيت اخلاقي، ستادهاي امر به معروف و نهي از منكر، كميته‌هاي انضباطي دستگاه‌ها، دستگاه قضا، كلينيك‌هاي ارائه‌دهنده خدمات مشاوره‌اي، پزشكي، روان‌پزشكي و باليني گرد‌آوري و بايگاني شده، به دلايلي در اختيار كارشناسان و تحليل‌گران مراكز دانشگاهي و حوزوي قرار نمي‌گيرد.
چه عوامل و زمينه‌هايي موجب پديد آمدن و رشد اين آسيب‌ها و ناهنجاري‌ها در جامعه ما شده است؟
عوامل متعددي در اين زمينه قابل ذكرند كه برخي به ويژگي‌هاي فردي، تيپ‌هاي شخصيتي، الگوهاي زيستي و تربيتي، سرمايه‌هاي فرهنگي افراد، برخي به بافت، فضا و ارتباطات خانوادگي و بخش عمده‌اي نيز به وضعيت و زمينه‌هاي محيطي و بسترهاي زيستي (محيط فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، سياسي، شغلي، ارتباطي، سازماني) و اقتضائات ساختاري جامعه مربوط است. براي نمونه به برخي از مهم‌ترين اين عوامل اشاره مي‌شود:
بالا رفتن سن ازدواج و پايين آمدن سن بلوغ جنسي؛ وجود موانع مختلف در مسير تحقق ازدواج مشروع به هنگام نياز؛ عدم حصول آمادگي‌هاي مقدماتي لازم براي احراز موقعيت همسري و نقش‌هاي تابعه به دليل ضعف عملكرد نهادهاي آموزشي و تربيتي (خانواده، آموزش و پرورش، رسانه‌هاي جمعي، كانون‌هاي فرهنگي) و تكثر و تنوع كانال‌هاي معناساز؛ عدم شناخت كافي زوجين از نگرش‌ها، نيازها، روحيات، ايدئال‌ها و انتظارات متقابل در مرحله قبل از ازدواج (تحت تأثير وقوع برخي تغييرات محيطي و تحولات ساختاري و برهم خوردن الگوهاي سنتي همسر‌يابي كه در مقايسه از ضريب اطمينان بيشتري برخوردار بودند)؛ تابو بودن سؤال و كنجكاوي براي فهم بسياري از موضوعات جنسي و رازآلود بودن غريزه جنسي، سازوكارهاي ارضا، احكام، احوال، عوارض و آسيب‌هاي آن (به گونه‌اي كه حتي برخي افراد از انديشه و طرح سؤال در اين سنخ موضوعات، احساس شرم و گناه مي‌كنند.
برخي والدين و اولياي امور نيز با اين بهانه كه دريافت اين سنخ اطلاعات چشم و گوش بچه‌ها را باز مي‌كند و نوعي آمادگي زودرس را در آنها به وجود مي‌آورد، از دادن آن طفره مي‌روند. البته بخشي از اين حريم‌سازي از حجب و حياي اخلاقي ممدوح جامعه و فرهنگ ديني و عرف غالب متشرعان ما ناشي مي‌شود و نبايد به طور كلي برآن خرده گرفت. افراط و تفريط‌ها را بايد به نقد كشيد). ضعف جدي در مسير انتقال يافته‌هاي نظري و تجربي در اين بخش چه از طريق خانواده‌ها و چه نهادهاي فرهنگي، زمينه را براي رجوع و اخذ اطلاعات گاه نادرست از مجاري نامعتبر همچون سايت‌هاي اينترنتي، شبكه‌هاي ماهواره‌اي، نشريات زرد، افراد غير كارشناس و تفسيرهاي خودسرانه از برخي داده‌ها، فراهم ساخته است.
بديهي است نداشتن دسترسي يا صعوبت دسترسي به منابع علمي يا عدم امكان استفاده از آنها به دليل تخصصي بودن و نيز ضعف فرهنگ مطالعه در كشور اين سنخ مراجعات و بهره‌برداري‌هاي ناصواب را تشديد مي‌كند. ضعف خدمات مشاوره‌اي و كلينيكي و باليني در كشور در مراحل قبل و بعد از ازدواج و بالاتر از آن، عدم تناسب برخي توصيه‌ها و راهكارهاي ترجيحي براي رفع مشكلات زوجين با معيارها و ارزش‌هاي فرهنگ ديني، تغيير نگرش‌ها درخصوص فلسفه ازدواج و زناشويي و اهداف و اغراض آن؛ ضعف التزام به باورها، ارزش‌ها و احكام ديني و به تبع آن كاهش دغدغه‌ها و حساسيت‌هاي اخلاقي كه خود را در ضعف خويشتن‌داري جنسي نشان مي‌دهد؛ وقوع شكاف بين نسلي و كاهش سلطه خانواده و والدين بر فرزندان و به تبع آن كاهش ميزان كنترل فرزندان به وسيله والدين (در مواردي والدين به دليل اشتغال‌ به كار، كم‌توجهي و غفلت از فرزندان، درك نكردن نيازها و شرايط سني و جنسي آنها، سخت‌گيري‌هاي بي‌مورد، بهانه‌جويي در مسير ازدواج آنها، عملاً زمينه فاصله با فرزندان وگاه فرار آنها از خانه را فراهم مي‌سازند)؛ حضور گسترده در محيط‌هاي مختلط اعم از شغلي، تحصيلي و خدماتي؛ ارتباطات گسترده با جهان غرب و حوزه‌هاي فرهنگي ناهمخوان (به صورت مستقيم و باواسطه) ورود پياپي موج‌هاي فرهنگي آسيب‌زا؛ دسترسي گسترده، آسان و كم‌هزينه عموم به وسايل ارتباط جمعي مدرن (مانند ماهواره‌ها، محصولات صوتي و تصويري شامل فيلم، سريال، نوارهاي ويديويي، نوارهاي كاست، بازي‌هاي رايانه‌اي)، اينترنت با كاركردها و كاربري‌هاي متنوع آن، كتب، نشريات، عكس‌ها) و بسط ارتباطات شبكه‌اي و ميان فردي (به ويژه از طريق تلفن همراه كه قادر است آنها را با طيفي از افراد گوناگون حتي در بيرون از قلمرو فرهنگي خود ارتباط دهد)؛ غلبه روحيات لذت‌جويانه و تنوع‌خواهانه و اشتهاي وافر به تجديدفراش‌هاي پي در پي يا غلبه جنبه سرگرمي روابط جنسي بر جنبه‌ها و اغراض ارزشي و عقلايي؛ موضوعيت‌يابي ارضاي غريزه در اشكال مختلف به عنوان هدف كانوني و محوري ازدواج و غفلت از ديگر شئون؛ كاهش موقعيت همسر به شريك و سوژه جنسي؛ عادي شدن و قبح‌زدايي از برخي منكرات و رذايل و در نتيجه ارتكاب عادي و بدون دغدغه آنها؛ تربيت گل‌خانه‌اي و تنش‌زايي مكرر به بهانه نداشتن ارضاي كامل و ناهمسويي ميان نيازها و مطالبات جنسي طرفين و در نتيجه تمايل وافر به طلاق، تجديدفراش‌هاي مكرر و عدم احساس خرسندي مورد انتظار؛ ابتلاي زوجين يا شريك جنسي به برخي اختلالات جسمي و روحي كه كم‌اشتهايي جنسي را موجب مي‌شود، همچون دل‌مشغولي، استرس، افسردگي، اعتياد، مصرف روان‌گردان‌ها، اختلالات عصبي، مصرف برخي داروها، فشار كار و كمبود استراحت، فقدان يا ضعف مهارت‌هاي ارتباطي، نگرش نادرست از روابط جنسي، سرخوردگي و احساس ناخوشايند از زندگي مشترك تحت تأثير فقدان كفويت، تجربه زندگي در خانواده آشفته و متلاشي، تجربه‌هاي ناصواب از روابط جنسي پيش از ازدواج، سوء ظن، احساس فريب به وسيله طرف مقابل در مرحله قبل از ازدواج، تحميلي بودن ازدواج، بي‌وفايي، پنهان‌كاري، فاصله زياد سني، مسافرت و غيبت طولاني شوهر، تغذيه نامناسب، بيكاري، احساس تبعيض و بهره‌كشي جنسي، ترك نفقه، ابتلا به برخي نارسايي‌ها و عوارض همچون ناتواني و كم تواني جنسي، نازايي، دخترزايي، ناقص‌زايي، بيماري‌هاي خاص، ميل به سركوب جنسي تحت تأثير برخي انگاره‌هاي رياضت‌كشانه؛ استفاده از وسايل جلوگيري براي حصول اطمينان از عدم توليد مثل و استرس‌ها وعوارض روحي ناشي از آن؛ امكان‌يابي وسيع و كم‌هزينه براي كام‌جويي متنوع و لذت‌خواهانه غير مشروع در بيرون از بافت خانواده يا داشتن ارتباط همزمان با شريك‌هاي جنسي متعدد؛ وجود برخي قوانين و مقررات تسهيل‌كننده طلاق و قطع پيمان زناشويي به هر بهانه، ضعف رصد و ديده‌باني دقيق محيط و اطلاع‌رساني به موقع به مردم و ايجاد حساسيت‌هاي لازم؛ ضعف نظارت و كنترل محيطي به صورت رسمي و توده‌اي، همچون استفاده از فريضه امر به معروف ونهي از منكر در سطوح مختلف؛ تهاجم فرهنگي دشمن و تلاش در جهت التهاب‌آفريني جنسي و اشاعه فحشا از طرق و مجاري مختلف، ضعف مطالعات آسيب‌شناسانه با هدف اطلاع‌يابي و طراحي و تدوين راهكارهاي عملي براي كاهش معضلات فرهنگي اجتماعي، جدي نگرفتن آثار و عوارض اين سنخ انحرافات به دليل وقوع در لايه‌هاي پنهان جامعه و اصرار نامريي بر كتمان و مخفي‌سازي آن.
ترديدي نيست مشكلات فرهنگي، روان‌شناختي، اجتماعي، و ارتباطي زوجين و خانواده همچون مشكلات طبي، بيولوژيكي، فيزيولوژيكي و بهداشتي مي‌تواند به صورت مستقل و هم متقابل، چرخه تعاملات زناشويي را مختل سازد و از حصول رضامندي ناشي از يك ارضاي درست و ضابطه‌مند جلوگيري كند. رفع يا كاهش برخي از اين مشكلات به تمهيدات ساختاري و اقدامات همه جانبه اجتماعي نياز دارد.

روند رشد و گسترش اين آسيب‌ها و ناهنجاري‌ها را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
با استناد به درك شهودي، حدس‌هاي استقرايي، روند تصاعدي نرخ‌هاي به دست آمده از مقايسه آمارهاي موسمي و نيز با بهره‌‌گيري از تكنيك‌هاي آينده پژوهشي همچون روش دلفي، روند پژوهي، سناريونويسي و بارش فكري مي‌توان ادعا كرد كه متأسفانه منحني رشد در برخي آسيب‌ها و نابهنجارهاي اين حوزه، به لحاظ كمي روند صعودي داشته و به لحاظ كيفي، اشكال و صور متنوع و نوپديدي را تجربه مي‌كند. اين افزايش به دليل وقوع تدريجي برخي تحولات محيطي (كه به برخي از آنها در پاسخ به سؤال قبل اشاره شد) مثل نرخ بالاي جمعيت جوان كشور، مشكلات موجود در مسير ازدواج به هنگام، شهرنشيني فزاينده و تراكم جمعيت به ويژه در شهرهاي بزرگ، تجربه زندگي در پرتو سبك‌ها و الگوهاي زيستي نوپديد، ضعف فرآيندهاي جامعه‌پذيري و نظارت و كنترل اجتماعي، تمايل وافر به پنهان كاري، كتمان و توجيه آسيب‌ها و انحرافات فردي و اجتماعي به ويژه در بخش مسائل جنسي، ضعف مواجهه هوشمندانه با معضلات محيطي و رشد فزاينده آن، پوشش گسترده و ضريب نفوذ بالاي رسانه‌هاي مروج فرهنگ بيگانه (ماهواره‌ها، فضاي سايبر و اينترنت، فن‌آوري‌هاي نوظهور ارتباطي مثل تبلت و موبايل)، تهاجم فرهنگي برنامه‌ريزي شده و هدفمند دشمن، ضعف اطلاع‌رساني و حساسيت زايي در خصوص انحرافات و تهديدهاي محيطي، فقدان يا ضعف برخي امكانات و زيرساخت‌هاي بازدارنده يا كند‌كننده روند موجود، چندان غيره منتظره نيست.

رشد و گسترش اين آسيب‌ها و ناهنجاري‌ها چه آثار و پيامدهايي براي جامعه ما در پي دارد؟
عادي شدن رفتارهايي كه تا ديروز جزو اختلالات جنسي و وضعيت‌هاي مرضي تلقي مي‌شد، زوال تدريجي يا سست شدن بنياد خانواده و احساس نياز كمتر به تشكيل خانواده، به تعويق افتادن پديده ازدواج، ناپايداري در زندگي خانوادگي، ظهور بديل‌هاي خانواده سنتي، شيوع روابط جنسي ناسالم و افزايش بي‌وفايي و خيانت، گسترش سوء‌استفاده‌ها و آزارهاي جنسي، التهاب‌آفريني و تهييج مستمر قواي جنسي (يعني افراد را دايماً در معرض تخيلات، تكانه‌ها، تحريكات و هيجانات جنسي نهادن و در نتيجه ايجاد تلاطم و آشفتگي روحي و برانگيختن ميل سيري‌ناپذير جنسي) و زمينه‌يابي بلوغ زودرس با عوارض خاص، افزايش ضريب وقوع رفتارهاي نامتعارف و خطرآفرين براي ارضاي تمايلات لذت‌طلبانه و كام‌جويانه، رواج انواع انحرافات جنسي (پارافيلي)، افزايش حاملگي‌هاي ناخواسته، سقط جنين‌هاي مكرر و آسيب‌زا، شيوه انواع بيماري‌هاي آميزشي و مقاربتي، مخدوش شدن فرآيند رشد قواي جنسي به صورت طبيعي، مخدوش شدن هويت جنسي و تلقي افراد از خود، كاهش آرامش و امنيت اجتماعي، ورود شوك‌هاي پياپي به سامانه رواني افراد و خانواده‌ها، بروز انواع اختلالات روحي، اخلاقي، تربيتي و رفتاري؛ افزايش ضريب تعارضات و چالش‌هاي خانوادگي، به انحراف كشاندن ديگر اعضاي خانواده در نتيجه اثرپذيري، الگو‌‌گيري يا كاهش حساسيت‌هاي اخلاقي، شيوع جرم‌هاي ناشي از بي‌بندوباري‌هاي اخلاقي، زايل شدن تدريجي عفت و حياي اجتماعي (مخدوش شدن طهارت و اصالت نسل)، افزايش آمار طلاق عاطفي و حقوقي، كثرت خانواده‌هاي تك والدي، تضعيف كرامت و منزلت انساني افراد (به ويژه زنان) قرباني، تشديد روح تنوع‌خواهي و تجديد فراش‌هاي مكرر، پيچيده شدن فرآيند انتخاب همسر و صوري شدن شاخص‌هاي انتخاب، وابستگي و تعلق خاطر به شريك‌هاي جنسي متعدد، تحمل ضربات روحي ناشي از قطع مكرر دلبستگي‌هاي عاشقانه (به ويژه براي دختران)، دل‌مشغولي و استرس ناشي از احساس شرم و گناه، كاهش دلبستگي به پيوند زناشويي به دليل سست بنيادي و احتمال فروپاشي آن، نگراني از افشاي اسرار پس از ازدواج، امكان‌يابي دخالت شريك جنسي غير رسمي در زندگي زناشويي و بهره كشي‌هاي ظالمانه، متزلزل شدن اعتبار و حيثيت خانوادگي فريب‌خوردگان، لكه‌دار شدن شرافت و اعتبار خانوادگي، تباه شدن آينده دختران فريب‌خورده و آسيب‌ديده، احتمال فرار از خانه و گريز از اجتماع، هرز رفتن استعدادها و سرمايه‌هاي وجودي، از ميان رفتن تمركز يا تمركز‌يابي بر سوژه‌هاي آسيبي، افت تحصيلي، كاهش راندمان شغلي و خسارت‌هايي كه از اين ناحيه غيرمستقيم بر جامعه وارد مي‌شود، افزايش هزينه‌هاي تأمين امنيت اجتماعي و نظاير آن.

چه راهكارهايي براي مهار و از بين بردن اين آسيب‌ها و ناهنجاري‌ها پيشنهاد مي‌دهيد؟
راهكارهاي متعددي در اين زمينه وجود دارد كه به برخي از مهم‌ترين‌هاي آن اشاره مي‌كنم:
اهتمام جدي به موضوع غريزه جنسي و ملزومات آن به عنوان نيازي اصيل و اتخاذ تدابير لازم براي ارضاي هدفمند آن، جامعه‌پذيري توده‌اي از طريق كانال‌هاي آموزشي، تربيتي و فرهنگي (آموزش‌دهي، اطلاع‌رساني، تقويت باورهاي ديني، تربيت اخلاقي، حساسيت‌زايي، تغيير و اصلاح برخي باورها و نگرش‌ها، ارائه خدمات مشاوره‌اي، هشدار در خصوص تهديدهاي محيطي، آسيب‌شناسي، آماده‌سازي افراد و خانواده‌ها جهت مواجهه هوشمندانه با عوارض و آسيب‌هاي مربوط)، فرهنگ‌سازي و گفتمان‌سازي متناسب (به ويژه تقويت باورهاي ديني، فرهنگ حجاب و عفاف و ضريب التزام به رعايت ارزش‌هاي اخلاقي)، اقدامات لازم براي تسهيل ازدواج دائم و تشويق همگان به پاسداشت اين سنت حسنه به عنوان تنها مجراي پسنديده و مطمئن براي ارضاي اين نياز و بهره‌‌گيري بهينه از نتايج آن، الگو‌سازي و معرفي چهره‌هاي الگويي مناسب، پذيرش اصل تقدم پيشگيري بر درمان و اقدامات مقتضي به عنوان يك سياست عقلايي، راه‌اندازي كلينيك‌ها و مراكز تخصصي سلامت جنسي براي خدمات‌رساني مناسب، تربيت كادرهاي تخصصي مجرب (مركب از روان‌شناس، روان‌شناس باليني، روان پزشك، پزشك، مددكاران اجتماعي، كارشناسي تربيتي، عالم ديني) و ايجاد امكان براي بهره‌‌گيري همگاني، تقويت فرهنگ مراجعه به مشاوران و متخصصان به هنگام مقتضي، سرمايه‌گذاري براي انجام پژوهش‌ها و تحقيقات لازم در عرصه‌هاي علمي، فرهنگي، اجتماعي؛ اصلاح برخي قوانين تسهيل‌كننده طلاق، اقدامات لازم در جهت حفظ حريم‌ها در محيط‌هاي اداري و سازماني، توجه دادن افراد جامعه به آثار مترتب بر برخي بي‌مبالاتي‌هاي رفتاري مثل چشم چراني و آلودگي‌هاي ذهني، نظارت و كنترل جدي بر فرآيند توليد و ورود محصولات فرهنگي داراي مصرف انبوه، كنترل هوشمندانه رفتارها و روابط در چارچوب اخلاق جنسي، تلاش در جهت اصلاح و بازمهندسي برخي سبك‌هاي زيستي وارداتي، سياست‌گذاري، برنامه‌ريزي و اقدامات اجرايي در جهت رصد و پايش مستمر محيط، برخورد قاطع و بي‌امان با ناشران و مروّجان فساد و بي‌بندو باري، تقويت سيستم‌هاي كنترل اجتماعي، احياي فريضه همگاني امر به معروف و نهي ازمنكر، هشدارهاي مكرر در زمينه آسيب‌هاي محيطي، تمهيد امكانات لازم براي پركردن اوقات فراغت با اشتغالات تفريحي و تفنني و مانند آن.
اجراي اين سياست‌ها مي‌تواند از روند رو به گسترش آسيب‌هاي اين حوزه جلوگيري كند. اگر چه در جامعه مدرن به دليل وفور امكانات و مجاري انتقال فرهنگ، ضريب نفوذ بالا در سطوح فردي و اجتماعي جوامع مختلف، جاذبه‌هاي في نفسه اقلام تبليغي، از جمله موضوعات سكس و پورنو، غلبه ليبراليسم اخلاقي، لذت‌گرايي لجام گسيخته، فقدان حساسيت‌هاي اخلاقي از نوع ديني و متشرعانه آن، موقعيت مركزي كشورهاي صادر‌كننده اين لجام گسيختگي، كنترل‌ناپذيري روند اشاعه فرهنگي، مشكلات كشورهاي هدف در تأمين شرايط لازم براي ازدواج به هنگام و ديگر ملزومات زندگي سالم به همراه كاستي‌هاي فاحش اخلاقي و تربيتي در شرايط موجود و ايجاد مصونيت در برابر اين سنخ آسيب‌ها و ناهنجاري‌ها ناممكن و بلكه محال، به نظر مي‌رسد.
براي تأمين سلامت جنسي و رويارويي با آسيب‌ها و ناهنجاري‌هاي جنسي جامعه، هر يك از نهادها و سازمان‌هاي اجتماعي، اعم از خانواده، حوزههاي علميه، آموزش و پرورش، رسانههاي جمعي به ويژه رسانه ملي، سازمان‌هاي فرهنگي و تبليغي، مراكز بهداشتي و درماني، سازمان‌هاي مردم‌نهاد، سازمان‌هاي قضايي و انتظامي و نظاير آن، چه وظايف و مسئوليتهايي برعهده دارند؟
بديهي است انتظار و توقع نقش‌آفريني از هر يك از سازمان‌هاي ياد شده، متناسب با جايگاه، وظيفه و مأموريت، امكانات، فرصت‌ها و نظام ارتباطي آنها (با يكديگر و با كل جامعه) خواهد بود. در كل و بدون تفكيك نقش‌ها، از مجموع سازمان‌هاي ذي‌ربط در اين خصوص انتظار مي‌رود در چارچوب يك تقسيم كار سازماني برنامه‌ريزي شده، به هم پيوسته، هدفمند، شبكه‌اي و به صورت مستمر، وظايف محوله را در قلمروهاي تعريف شده به انجام رسانند. برخي از اين سازمان‌ها به اقتضاي ماهيت، مأمور به ايفاي نقش‌هاي فرهنگي‌اند. از قبيل: آموزش (موضوعات جنسي، نحوه تعامل مطلوب با پديده بلوغ و آثار آن، نحوه تعامل خانواده‌ها با آسيب‌هاي بالفعل و محتمل فرزندان، مهارت‌هاي ارتباطي، شيوه‌هاي محافظت از خود در برابر ويروس‌هاي محيطي، نحوه درمان بيماري‌ها و اختلالات جنسي، چگونگي كمك به ديگران، بصيرت در شناخت معضلات محيط و توطئه‌هاي فرهنگي دشمن)، اطلاع‌رساني مستمر در خصوص وقايع فرهنگي اجتماعي و وظايف فردي و اجتماعي در قبال آنها به ويژه با محوريت موضوعات و مسائل جنسي، آگاه ساختن مسئولان امر و متوليان فرهنگي و اجتماعي؛ تربيت و جامعه‌پذيري با محوريت الگوهاي تربيت ديني و اخلاق جنسي برگرفته از آن، فرهنگ‌سازي، حساسيت‌زايي، رصد و كنترل محيط، آسيب شناسي، هشدار دهي، شناسايي و معرفي الگو‌هاي مناسب و مانند آن.
برخي از اين سازمان‌ها به اقتضاي موقعيت و رسالت سازماني، مأمور به تمهيد و اعطاي خدمات مشاوره‌اي، كلينيكي، دارو درماني، روان درماني، رفتار درماني و... در مراحل مختلف زندگي از كودكي تا بلوغ و بزرگ‌سالي‌اند؛ برخي سازمان‌ها به اعتبار شأن امنيتي و قضايي به رصد و ديده‌باني و نظارت و كنترل بر بخش مظاهر و جلوه‌هاي عيني، نمودهاي فيزيكي و رفتاري، عوامل وكارگزاران و اشاعه دهندگان انحرافات جنسي، مراكز و اماكن درگير با اين سنخ موضوعات، شيوه‌ها و شگردهاي عملي، حوزه‌ها و ضريب نفوذ آسيب‌ها و انحرافات جنسي، ارتباطات اجتماعي دروني و بيروني، عملكرد مسئولان و سازمان‌هاي اجرايي در بخش‌هاي مختلف، خلاء‌ها و كاستي‌هايي كه زمينه نفوذ و ورود اين قبيل انحرافات را تشديد مي‌كند مأموريت دارند و انتظار مي‌رود در اين عرصه بسيار مهم، مساعي خويش را به كار گيرند.

چه مدل و الگويي را براي تعامل و ارتباط رسانه ملي با ديگر نهادها و سازمان‌هاي اجتماعي مسئول در زمينه سلامت جنسي؛ به ويژه نهاد خانواده پيشنهاد ميكنيد؟
پاسخ به اين پرسش تا حد زياد تابع تصور ما از موقعيت و رسالت رسانه ملي در نظام اسلامي در حوزه آموزش، تربيت و فرهنگ‌سازي است. براي رسانه‌هاي جمعي از جمله رسانه ملي، نقش‌هاي متعددي همچون آموزش، اطلاع‌رساني (به تبع نظارت بر محيط)، ايجاد همبستگي (از راه فرهنگ‌سازي، انتقال ميراث فرهنگي، تقويت اصول مشترك)، سرگرمي و بسيج ذكر شده است. بديهي است رسانه به اعتبار كاركرد آموزشي خود بايد با نهادهاي مربوط مثل خانواده و آموزش و پرورش ارتباط وثيق داشته و همسو با آنها عمل كرده و خلأ كاركردي آنها را در حد امكان و متناسب با شأن رسانه‌اي خود ترميم كند. به اعتبار نقش آموزشي و فرهنگ‌سازي بايد با مراكز آموزشي و پژوهشي حوزوي و دانشگاهي ارتباط داشته و در يك هماهنگي منسجم و برنامه‌ريزي شده و حسب تقسيم كار پذيرفته شده، از دست‌آوردهاي علمي و پژوهشي آنها در قالب برنامه‌هاي مختلف و محصولات توليدي خود بهره‌‌گيري كند و در فرآيند فرهنگ‌سازي، گفتمان‌سازي، پالايش فرهنگي و راهبري عام نقش بي‌بديل خود را به انجام رساند. رسانه به اعتبار نقش نظارتي و مراقبتي خود از محيط فرهنگي اجتماعي و پاسداري از ارزش‌ها، الگوها و آرمان‌هاي پذيرفته شده بايد همچون ديده باني امين، روند امور را با دقت و هوشمندي رصد كند و مردم و مسئولان را از واقعيات امور، به ويژه توطئه‌هاي فرهنگي دشمن كه غالباً از راه رسانه‌هاي جهان‌گستر تعقيب مي‌شود، مطلع سازد و به مقابله نرم با آن بپردازد. نظر به حساسيت و پيچيدگي موضوعات و مسائل جنسي وكم كاري محسوس ساير مراكز فرهنگي و آموزشي، همه اقدامات لازم را در جهت توليد محصولات فرهنگي مفيد به ويژه براي كودكان و نوجوانان كه بيشترين مصرف رسانه‌اي را در ايام تحصيل و تعطيل دارند، به كار گيرد.
علاوه بر كاركردها و نقش‌هاي عام، رسانه در كشور ما از موقعيت و جايگاه ويژه‌اي برخوردار است و وظايف متنوعي، كه گاه احساس مي‌شود فراتر از توان عادي رسانه است، بدان محول شده است. در هر حال، در موضوع سلامت و بهداشت جنسي نيز همچون ساير حوزه‌ها انتظار مي‌رود كه رسانه ملي از همه امكانات و ظرفيت‌هاي علمي، اطلاعاتي، تجربي، مديريتي و برنامه‌سازي داخلي و خارجي در تأمين اهداف مورد نظر بهره‌‌گيري نمايد. از هر گونه اقدام رسانه‌اي كه هر چند باواسطه به تشديد آسيب‌ها و نابهنجاري‌هاي جنسي كمك مي‌كند، هوشمندانه پرهيز كند، بر تثبيت و نهادي شدن برخي الگوهاي سنتي كه هم اينك نيز اعتبار آن پابرجاست، اصرار ورزد. با بازخورد‌‌گيري مستمر از محيط و مخاطبان، ميزان موفقيت خود در تأمين انتظارات را محك زند. تأسيس برخي شبكه‌هاي اختصاصي همچون شبكه سلامت، اگر چه اقدامي اساسي و درخور تحسين است اما ساير شبكه‌ها نيز بسته به قلمرو فعاليت و حوزه تخصص، در اين عرصه نيز مسئوليت‌ گريزناپذير دارند.

رويكرد و عملكرد رسانه ملي را در چهارحوزه بازنمايي مسائل جنسي، آموزش مسائل جنسي، تربيت جنسي و سلامت جنسي چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
ظواهر امر نشان مي‌دهد كه عملكرد رسانه ملي با وجود تلاش درخور تحسين در حوزه فرهنگ‌سازي متناسب با انتظارات و آرمان‌هاي انقلاب اسلامي، از يك الگوي مشخص مهندسي شده و داراي پشتوانه‌هاي معرفتي، ارزشي و تجربي متناسب و معطوف به واقعيت‌ها و ضرورت‌هاي محيطي، تبعيت نمي‌كند. اين امر بخشي به موقعيت و جايگاه تبعي و مصرفي رسانه و وابستگي آن به دست‌آوردهاي ديگر نهادهاي فرهنگ‌ساز و متولي تعليم و تربيت نظير آموزش و پرورش رسمي، آموزش عالي، حوزهاي علميه، مراكز پژوهشي و تحقيقاتي برمي‌گردد. روشن است در بخش تربيت و سلامت جنسي و موضوعات مربوط، اين نهادها نيز به دلايلي از خلاء اطلاعاتي و ضعف عملكرد اجرايي محسوس برخوردارند و حتي مراكز بهداشتي و درماني نيز به دليل همين خلاء، چندان قادر به ارائه خدمات مورد نياز به مراجعان و متقاضيان نيستند. اطلاعات و تجربيات به دست آمده در كشورهاي توسعه‌يافته نيز، گاه به دليل وجود برخي تفاوت‌ها در الگوي‌هاي زيستي، ارزش‌ها، نگرش‌ها، حساسيت‌ها، نظام ترجيحات، نحوه تعامل با اين موضوع و مؤلفه‌ها و مسائل مربوط، چندان مورد استفاده و بهره‌برداري قرار نمي‌گيرند.
بخشي ديگر از مشكلات رسانه به خصوصي بودن موضوعات و مسائل جنسي و تعلق آن به حريم روابط زناشويي برمي‌گردد و ورود بدان حتي براي پزشكان و روان‌پزشكان اين حوزه كه با مبتلايان و مراجعان نيازمند و متقاضي خدمات مواجه‌اند، طبق گزارش‌ها با محدوديت‌هاي جدي مواجه است. به ادعاي برخي كارشناسان، در حوزه مسائل جنسي حتي فاقد يك نظام مفهومي شفاف و همه فهم هستيم. برخي بيماران اين حوزه به دليل همين ضعف، قادر به انتقال پيام خود به پزشكان مربوط نيستند. برخي قربانيان جنسي حتي در تفسير و تبيين آنچه به سر آنها آمده، محدوديت‌هاي زباني دارند. بخشي ديگر از مشكلات به ماهيت رمزآلود و رازگونه و تابويي باورها، نگرش‌ها، ارزش‌ها، جهت‌گيري‌ها، ترجيحات و رفتارهاي بهنجار و نابهنجار جنسي در فرهنگ عمومي به ويژه بخش سنتي و عرف متشرعان جامعه بر مي‌گردد كه حتي در وضعيت كنوني و با وجود مواجهه با حجم انبوه آسيب‌ها نيز همچنان به دليل وجود حجاب‌هاي متراكم، ورود بدان چندان آسان نيست.
بخشي ديگر نيز به پيچيدگي موضوع سلامت جنسي و تنوع آسيب‌ها و عوارض آن به ويژه به دليل تلقي‌هاي مختلفي كه در فرهنگ‌ها و سبك‌هاي زيستي مختلف نسبت به آن وجود دارد، مربوط مي‌شود. بخشي هم به پيچيدگي انعكاس اين موضوعات به ويژه مصاديق آسيبي و نابهنجار آن در قالب‌هاي برنامه‌اي و محصولات نمايشي متناسب با نياز مخاطبان مختلف، به دور از هر نوع بدآموزي، سوءفهم، و نتيجه‌گيري‌هاي ناصواب است. وقتي زبان گفتاري و نوشتاري، در اين عرصه با محدوديت‌ها مواجه باشد، زبان تصوير جاي خود دارد.
رسانه ملي چه به اعتبار ماهيت رسانه‌اي و چه به تبع اثر‌پذيري هر چند ناخودآگاه از جريان رسانه‌اي غالب و غرب‌محور به ويژه رسانه‌هاي جهان‌گستر و گفتمان غالب جهاني و نيز استفاده اجتناب‌ناپذير از برخي محصولات توليدي آنها در بخش‌هاي مختلف، در اين خصوص لغزش‌ها و عملكردهاي خلاف انتظار و ناهمسو يا منافي با اهداف و مأموريت تعيين شده به ويژه در بخش‌هاي كودك و نوجوان و انيميشن‌هاي خارجي خود داشته است. فيلم‌ها و سريال‌هاي خارجي پخش شده نيز با وجود نظارت و كنترل، غالباً از آموزه‌ها، نمادها و نشانه‌هاي جهت‌دار جنسي و القائات و كدهاي غير اخلاقي صريح و ضمني خالي نيستند.
همواره شركت‌هاي بزرگ توليد اقلام رسانه‌اي از جاذبيت بلامنازع سوژه‌ها و آميزه‌هاي اروتيك تحت تأثير گرايش‌هاي اپيكوري و ديگر مكتب‌هاي لذت‌گرا، براي جلب و جذب مخاطبان خود در قالب‌هاي مختلف برنامه‌اي از جلوه‌نمايي‌هاي ضمني و آميزه‌اي تا برنامه‌هاي كاملاً‌ سكسي و پورنو بهره گرفته و به ظاهر در درستي و فايده‌بخشي اين شيوه، كمترين ترديد عملي وجود ندارد. تقديم و ترجيح حسن و قبح زيباشناختي (با تفاسير كج و معوج آن) بر حسن و قبح اخلاقي و مرجعيت بخشي بلامنازع به حسن و قبح زيباشناختي در كار رسانه، همواره مجوز و مستمسكي براي بي‌مهري و نقض قواعد مسلم اخلاقي به وسيله ارباب رسانه بوده است. انتظار به حق از رسانه ملي اين است كه براي تأمين اهداف مورد نظر، مسير ديگري در پيش گيرد و از الگوهاي متعارف جز در موارد خاص تبعيت نكند.
سياست‌گذاري، برنامهريزي و برنامهسازي رسانه ملي در هر يك از حوزه‌هاي چهارگانه يادشده بايد بر مبناي چه اصول، سياست‌ها و راهبردهايي باشد؟
ترديدي نيست رسانه ملي همچون ديگر نهادها و سازمان‌هاي فرهنگي كشور در بخش سياست‌گذاري، برنامه‌ريزي، مديريت، اجرا و عمل محكوم به رعايت مجموعه‌اي از اصول و بايسته‌هاي معرفتي و هنجاري است كه به مثابه شالوده‌هاي عام و خطوط راهنما، آن را در جنبه‌هاي گوناگون ساختاري، محتوايي و عملي راهنمايي مي‌كند. نحوه عمل در موضوع سلامت جنسي و حوزه‌هاي چهارگانه مربوط نيز از اين قاعده كلي جدا نيست. در ادامه به مرور برخي از اين اصول مي‌پردازيم:
شوراي عالي انقلاب فرهنگي در تشريع مباني اعتقادي و انسان شناختي سياست‌هاي فرهنگي جمهوري اسلامي، كه همه سازمان‌هاي فرهنگي از جمله رسانه ملي به رعايت آن مأمورند؛ به اصولي توجه داده است. از آن جمله:
1. حاكم بودن بينش توحيدي بر تمامي شئون عرصه‌هاي حيات فردي و اجتماعي؛
2. جاودانگي وجود انسان و كرامت و شرافت ذاتي او به عنوان خليفة‌الله و امانتدار خداوند، صاحب اراده و اختيار، داراي قدرت تعقل و انتخاب در جريان سرنوشت و نيز نقش عقل و تجربه در استمرار حركت تكاملي وي؛
3. برخورداري انسان از فطرت الهي كه ريشه و منشأ رشد وصلاح و فلاح اوست؛
4. قابليت رشد و شكوفايي انسان در همه وجوه و زمينه‌هاي فردي و اجتماعي، مادي و معنوي، جسمي و روحي، عقلي و عاطفي و ملازمه اين دو وجود با يكديگر؛
5. خيرخواهي، كمال جويي، آرمان‌خواهي، ظرفيت علمي نامحدود و كشش فطري انسان به سوي علم و دانايي، جمال و زيبايي، تقديس و پرستش و خير اخلاقي؛
6. تربيت‌پذيري آدمي و به فعليت درآمدن استعدادها و خلاقيت‌هاي وي در طريق پي‌ريزي بناي جامعه‌اي متعالي؛
8. اصالت ارزش‌هاي معنوي و فضائل اخلاقي و جايگاه والاي آنها در تعيين مرتبه كرامت و فضيلت انسان‌ها؛
9. اثر‌پذيري انسان از عوامل مثبت و منفي محيط اجتماعي و آفات و موانع فرهنگي آن و مسئوليت نظام اسلامي در سالم‌سازي محيط، تأمين حق مشاركت مردم در همه امور و لزوم زدودن علل و عوامل زمينه ساز كفر و نفاق، فقر و فساد، ظلم و استبداد، سلطه و استكبار.
همچنين اين شورا، در تعيين اهداف فرهنگي جمهوري اسلامي به اصولي توجه داده است. از آن جمله:
1. به كمال رسيدن قواي خلاقه و شايسته وجود آدمي در همه شئون و به فعليت درآمدن استعدادهاي خداداد و استحصال دفائن عقول و ذخائر وجودي انسان؛
2. آراسته شدن به فضائل اخلاقي و صفات خدايي در مسير وصول به مقام انسان متعالي؛
3. تحقق كامل انقلاب فرهنگي در جهت استقرار ارزش‌هاي مورد نظر اسلام و انقلاب اسلامي در زندگي جمعي و فردي و نگاهباني از آنها و استمرار حركت فرهنگي براي رسيدن به جامعه مطلوب.
همچنين شوراي عالي انقلاب فرهنگي، وظايف صدا و سيماي جمهوري اسلامي در بخش سياست‌هاي مقابله با تهاجم فرهنگي (مصوب 24/12/1378) را در اصولي خلاصه كرده كه بخشي از آن به تناسب موضوع مورد بحث عبارتند از: تلاش در جهت تبيين و تعميق ايمان مذهبي مخاطبان با بهره‌‌گيري از بهترين ابزارهاي هنري در كليه برنامه‌هاي صدا و سيما؛ ارائه الگوهاي مناسب براي اقشار مختلف مخاطبان به ويژه كودكان و نوجوانان و جوانان در برنامه‌هاي مختلف با شيوه‌هاي مستقيم و غير مستقيم؛ فراهم‌سازي زمينه‌هاي ارتقاء آگاهي مخاطبان (بينش و دانش) در زمينه‌هاي مختلف علوم و فرهنگ، به ويژه دين در كليه برنامه‌ها با جهت‌‌گيري مناسب و منطقي؛ بهره‌‌گيري از توليدات داخلي و در صورت لزوم برنامه‌هاي خارجي تلويزيوني با توجه به ارزش‌هاي اسلامي و عدم مغايرت آنها با دينداري، كفرستيزي، ساده‌زيستي و اخلاق اسلامي؛ بهره‌‌گيري از نظريات و تجربيات مسئولان، اساتيد و كارشناسان امور فرهنگي و هنري و ارتباط جمعي؛ ايجاد زمينه‌هاي مناسب براي بهره‌‌گيري مطلوب و متعادل فرهنگي و هنري از اوقات فراغت و تفريح.
صدا و سيماي جمهوري اسلامي نيز در موادي از اساس‌نامه خويش (مصوب 27 مهرماه 1362 مجلس شوراي اسلامي)، وظيفه و رسالت سازماني خود را با الهام از اصول فرهنگي و بنيادهاي معرفتي اسلام، رهنمودهاي هدايت‌گرانه امام امت رحمه الله ، قانون اساسي، رسالت فرهنگي نظام اسلامي، مصالح جمعي و انتظارات و مطالبات جامعه ايراني ـ اسلامي؛ در افزايش رشد و آگاهي عموم، تفسير، تبليغ و اشاعه فرهنگ ديني به معناي عام، گسترش ارزش‌هاي متعالي، تعليم و تزكيه انسان و تحقق آرمان‌هاي بلند انقلاب اسلامي، خلاصه كرده است.
اين اساس‌نامه در ماده 9 خود مقرر مي‌دارد: «هدف اصلي سازمان به عنوان يك دانشگاه عمومي نشر فرهنگ اسلامي، ايجاد محيط مساعد براي تزكيه و تعليم انسان، رشد فضائل اخلاقي و شتاب بخشيدن به حركت تكاملي انقلاب اسلامي در سراسر جهان مي‌باشد. اين هدف‌ها در چارچوب برنامه‌هاي ارشادي، آموزشي، خبري و تفريحي تأمين مي‌گردد». (مجموعه قوانين و مقررات صدا و سيما، 1382، ص 37)
قانون خط مشيء كلي و اصول برنامه‌هاي سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران (مصوب 17 تيرماه سال 1361 مجلس شوراي اسلامي)، نيز طي موادي به طرح اصول عام و خط مشيء كلي اين سازمان پرداخته است. برخي از مواد آن به تناسب موضوع مورد بحث عبارتند از:
ماده 21: بالابردن سطح بينش اسلامي مردم و آشنا ساختن اقشار مختلف جامعه با اصول، مباني و احكام اسلام به شيوه‌هاي رسا و بدون ابهام .
ماده 27: تلاش براي جاي‌گزيني نظام ارزشي اسلام به جاي نظام ارزشي شرق و غرب و مبارزه با عوارض و آثار باقي مانده فرهنگ طاغوتي.
ماده 29: كوشش در ايجاد محيط مساعد براي تعالي انسان و رشد فضايل اخلاقي، تزكيه نفس و بسط معنويت در جامعه (مجموعه قوانين و مقررات، 1382، ص 20 ـ 28)
ازاين‌رو، تبليغ و ترويج فرهنگ اسلامي به طور عام و «اخلاق جنسي» آن به طور خاص بخشي از رسالت تعييني و مأموريت محول رسانه ملي است.
براي اصلاح عملكرد رسانه ملي در حوزههاي ياد شده چه پيشنهادهايي داريد؟
پيشنهادهاي عامي در اين خصوص وجود دارد كه بعضي از آنها در ضمن پاسخ به سؤالات ديگر يا در موضوعات مشابه تكرار شده است. براي نمونه، ارتقاي سطح آگاهي عموم از جايگاه نيازجنسي در نظام اعتقادي و هنجاري يا حكمت نظري و عملي دين، توجه دادن صريح و ضمني به بينش‌ها، ارزش‌ها و هنجارهاي ديني در اين زمينه، تفهيم منطق حاكم بر اعمال برخي محدوديت‌ها و سخت‌گيري‌هاي ديني، اخلاقي و عرفي در اين خصوص، توجه دادن به آثار و نتايج كاركردي مترتب بر رعايت و عدم رعايت ارزش‌هاي اخلاقي در اين بخش، اصلاح و تغيير باورها و نگرش‌هاي ناهمسو، فضاسازي و بسترسازي براي التزام حداكثري به رعايت ارزش‌هاي اخلاقي در تعاملات و ارتباطات اجتماعي، حساسيت‌زايي متناسب نسبت به لغزش‌ها و انحرافات جنسي، توجه دادن به موضوعات و مسائل زمينه‌اي و پيراموني كه به نوعي در وقوع انحرافات و نابهنجاري‌هاي جنسي يا تشديد آنها ايفاي نقش مي‌كنند؛ توجه دادن نهادها و سازمان‌هاي مختلف به وظايف و انتظاراتي كه در اين خصوص بدان‌ها متوجه است؛ تلاش براي بازتاب و آموزش ضمني الگوهاي زيستي، رفتاري و ارتباطي مطلوب همراه با شاخص‌ها و معرفه‌هاي مناسب، اقدام براي هنجارسازي متناسب براي عينيت‌يابي هر چه بيشتر ارزش‌هاي اسلامي ايراني در ساحت‌هاي مختلف زندگي، شناسايي و معرفي الگوهاي مرجع با هدف هدايت ترجيحات، انگيزه‌ها و رفتارها؛ اتخاذ موضوع انتقادي در خصوص عملكردها و رويه‌هاي نامناسب، زمينه‌سازي و معرفي سازوكارهاي نظارتي ممكن براي همكاري عمومي مردم در فرآيند فرهنگ‌سازي و جامعه‌سازي مطلوب، تشويق و هدايت مردم به واكنش‌دهي فعال و هوشمندانه به وقايع و رويدادهاي محيط به ويژه در حوزه آسيب‌ها، برجسته‌سازي ميزان اهتمام چهره‌هاي الگويي و تيپ‌هاي مرجع به رعايت حريم‌هاي اخلاقي در موضوعات جنسي و نحوه تعامل با تمايلات جنسي، انعكاس صريح و ضمني ديدگاه‌هاي كارشناسان و متخصصان در اين خصوص، مبارزه با اباحي‌گري و تسامحات توجيه‌ناپذير در رويارويي با نقض حريم عمومي و شيوع انحرافات اخلاقي، اقدام در جهت نهادي ساختن سنت‌ها، عادت‌واره‌ها و عرف‌هاي ارزشي مقبول به ويژه ازدواج در سنين پايين، تقويت گفتمان‌هاي مؤيد حفظ و تقويت حجاب و عفاف، عينيت دادن به ارزش‌ها، هنجارها و روابط مطلوب در موقعيت‌هاي مختلف در قالب نمادها و نشانه‌هاي گفتاري، نوشتاري، صوتي، تصويري، فيزيكي و حركتي؛ برجسته‌سازي تزاحمات ارزشي و هنجاري و راه‌هاي برون‌رفت از آن، تلاش در جهت تعديل رويه‌ها و عملكردهاي افراطي و تفريطي، تلاش آگاهانه در جهت نسبت‌سنجي ارزش‌ها و سنت‌هاي پذيرفته شده و اشكال جاري آن با نيازها و اقتضائات محيط و ضرروت‌ها و شرايط عصري جامعه، معرفي خانواده به عنوان سنگ بناي جامعه انساني و مهم‌ترين كانون تربيت انسان، تبيين نقش خانواده در زمينه‌سازي براي سلامت اخلاقي و سعادت عمومي جامعه، تبيين ملاك‌هاي صحيح انتخاب همسر براساس فرهنگ اصيل اسلامي و نقد و ارزيابي ملاك‌هاي موجود در جامعه، تبيين ضرورت رواج ازدواج آسان در عين واقع‌بيني و رعايت ديگر ملاك‌هاي ارزشي؛ شناسايي و تلاش براي رفع موانع فرهنگي ازدواج؛ تشويق افراد مجرد به تشكيل خانواده و تبيين آثار و بركات فردي و اجتماعي آن، تبيين حقوق و تكاليف متقابل اعضاي خانواده؛ تشريح آثار نامطلوب فرهنگ غربي در تخريب مناسبات خانواده، بررسي كارشناسانه مشكلات خانواده و تلاش براي رفع و كاهش آنها، معرفي و شناسايي جنبه‌هاي گوناگون بحران طلاق در جامعه، علل و عوامل و راهكارهاي پيشگيري از آن، معرفي و هدايت در مسير تحكيم و تقويت بنيان خانواده، تقويت احساس مسئوليت و غيرت در تعديل و كنترل ارتباطات ناسالم، تقبيح و پرهيز دادن از اختلاط زنان و مردان نامحرم و ترويج حجب و حيا در برخورد با نامحرمان، توجه دادن به لغزش‌هاي محتمل اخلاقي در ارتباطات خويشاوندان نامحرم و نظاير آن.
اجازه مي‌خواهم تا به منشأ برخي كاستي‌هاي رسانه ملي در مسير توليد و ارائه محصولات و خدمات فرهنگي مطلوب و مورد انتظار از جمله در حوزه سلامت و بهداشت جنسي، فهرست‌وار اشاره كنم: فقدان راهبرد اصولي در برنامه‌سازي متناسب با اهداف و آرمان‌هاي فرهنگي انقلاب، كلي بودن و عدم شفافيت سياست‌هاي فرهنگي مصوب نظام، ضعف نظارت و كنترل بر فرآيند برنامه‌سازي، كم‌توجهي نظام مديريتي كشور به حوزه فرهنگ و مقولات و آسيب‌هاي فرهنگي، وجود اختلاف و تعدد ديدگاه در ميان نهادهاي متولي سياست‌گذاري فرهنگي و بخش‌هاي اجرايي كشور، ضعف دانش غالب نويسندگان، كارگردانان و برنامه‌سازان از جنبه‌هاي انسان‌شناختي، روان‌شناختي، جامعه‌شناختي، مردم‌شناختي و تاريخي جامعه ايراني؛ ضعف تئوريك و اهتمام نداشتن به تأمين پشتوانه‌هاي پژوهشي متناسب براي برنامه‌هاي توليدي، ناتواني در ترجمه آموزه‌هاي فرهنگي و اساطيري و كهن الگوهاي جامعه ايران به قالب‌هاي برنامه‌اي، ضعف تفاهم در آرمان‌ها، ارزش‌ها و الگوهاي ماندگار، درك نكردن صحيح و عميق تحولات فرهنگي اجتماعي جامعه ايران به ويژه تحولات ناشي از انقلاب اسلامي، سرگرداني در نحوه رويارويي با مؤلفه‌هاي سه گانه (ايراني، اسلامي و غربي) موجود در فرهنگ غالب ايران؛ سرگرداني يا نوسان ميان بازنمايي واقعيات عيني و نمايش و معرفي الگوهاي برگرفته از فرهنگ آرماني؛ مخاطب‌محوري و عطف توجه به سلايق مخاطبان به جاي ملاحظه نيازها و مصالح واقعي آنها، سطحي‌نگري و عامه‌پسندي، اثر‌پذيري از محصولات رسانه‌اي وارداتي، درگير شدن در رقابتي فرسايشي براي كاهش توجه مخاطبان داخلي به رسانه‌هاي برون مرزي، شتاب‌زدگي به دليل نياز شديد به توليد برنامه‌هاي متنوع به تناسب تعدد شبكه‌ها و ضعف امكانات، توجه به جنبه‌هاي تفريحي و تفنني برنامه‌ها به عنوان برجسته‌ترين كاركرد رسانه يعني آموزش‌دهي و فرهنگ‌سازي، غلبه صورت‌گرايي و جنبه‌هاي زيباشناختي بر جنبه‌هاي محتوايي، غلبه جنبه‌هاي احساسي بر جنبه‌هاي شناختي، عملكرد گزينشي و سليقه‌اي به دليل محدوديت‌هاي مختلف، فقدان وحدت رويه در برنامه‌ها، مناسبت‌ها وشبكه‌هاي مختلف.

در زمينه رويكرد مطلوب رسانه ملي در ورود به حوزه سلامت جنسي چه پيشنهادي داريد؟
از رسانه ملي به عنوان دانشگاهي عمومي و داراي اعتبار و وجاهت نزد بيشتر مخاطبان انتظار مي‌رود كه با محوريت و مرجعيت يك منشور اخلاقي جامع و يك نظام اخلاق جنسي برگرفته از اصول و ارزش‌هاي عام فقهي، اخلاقي، حقوقي اسلام همراه با آداب و سنن پذيرفته شده جامعه ايران معاصر در جهت شخصيت‌سازي، الگو‌سازي، فرهنگ‌سازي و گفتمان‌سازي متناسب در اين بخش مشاركت جدي كند. نظر به حساسيت موضوعات و مسائل جنسي و سوء‌تفاهم‌هاي محتمل، شيوه آموزش ضمني و تلويحي يا غيرمستقيم و در ناحيه مخاطب، يادگيري ضمني و تزريقي مفيد و مرجح خواهد بود. آموزش ضمني اين سنخ موضوعات نيز باز به دليل حساسيت بايد در لفافه‌هاي ارزشي و اخلاقي و به دور از هر نوع بدآموزي و سوء‌فهم ‌عرضه و ارائه شود. در جنبه سلبي نيز انتظار مي‌رود رسانه ملي از طرح سوژه‌ها و پيام‌هايي كه چنين ذهنياتي را القا مي‌كند و بالقوه مي‌تواند از آسيب‌ها و انحرافات اين حوزه قبح‌زدايي كند، پرهيز كند. بديهي است در صورتي كه ساخت برنامه‌هايي با هدف فرهنگ‌سازي، هشداردهي، نقد و اصلاح رويه‌هاي موجود و معرفي الگوهاي مطلوب، طرح ضمني چنين آسيب‌ها و انحرافاتي را اقتضا كند، از اين قاعده مستثني خواهد بود. معرفي قالب‌هاي برنامه‌اي مناسب براي تأمين اين هدف و نحوه انتخاب پيام و پردازش مضامين با هدف بهره‌‌گيري بيشتر مخاطب و پرهيز حداكثري از القائات ناصواب، خارج از حوزه تخصص گوينده است.

بازتاب انديشه: فصل‌نامه تخصصي مطالعات راهبردي رسانه
شماره 6، پياپي 121، پاييز 1393
صفحات 43 ـ 63

/// مقالات