// مقاله / نمونه اي از رعايت بيت المال و حق الناس در سيره علما

نمونه اي از رعايت بيت المال و حق الناس در سيره علما در یادداشت های شما ذخیره شد. توجه داشته باشید که یادداشت ها موقت بوده وبعداز خروج شما حذف خواهد شد.

نمونه اي از رعايت بيت المال و حق الناس در سيره علما

معصومه عبدالحسيني
1. امام خميني رحمه الله
يكي از خصوصيات امام اين بود كه هيچ وقت براي چاپ رساله ها، حاضر نبود از وجوهات خرج كند و مي فرمود:
«آنان كه تقليد مي كنند، وظيفه دارند رساله تهيه كنند. لذا بايد پول بدهند و بخرند.»1
دقت در بيت المال
«تا آغاز انقلاب امام در منزل تلفن نداشت. شهرستاني ها اعتراض داشتند كه ما نياز به ارتباط با شما داريم و شما تلفن نياز داريد؛ اما آقا مي فرمود: «پول بيت المال خرج رساله و تلفن من نشود.» سرانجام يك نفر بازاري متدين، تلفني به نام امام خريد و در منزل ايشان نصب كرد».2
2. حاج آقا حسين قمي
قطع شهريه تحصيلي فرزند
«زماني ايشان متوجه شدند كه يكي از فرزندانشان به طور رسمي و منظم جزو طلبه هاي علوم ديني نيست. به او اخطار كرد كه من نمي توانم براي گذراندن زندگي ات از وجوه شرعي در اختيار تو بگذارم. بنابراين، بايد به كسب و كاري مشغول شوي و مخارج خويش را خود به عهده گيري.»3
3. آيت الله ميرزا هاشم آملي
«يكي از شاگردان مرحوم آملي مي گويد: روزي منزل آقا مشرف شدم، خود آقا از جا برخاست و با اينكه در بيروني خانه ـ محل رفت و آمد مردم ـ نيز چاي بود، از اندروني خانه ـ محل رفت و آمد خانواده ـ چاي آورد و فرمود: اين چاي از مال شخصي خودم است و من متوجه شدم كه چقدر آقا در اين جهات احتياط مي كند».4
4. آيت الله شهيد بهشتي
همسر شهيد آيت الله بهشتي در مصاحبه اي مي گفت: «... ايشان يك دفعه، حتي به حقوق دادگستري دست نزد و يك قرآن هم به خانه نياورد. مي گفت: جايز نيست در حالي كه اين همه مستضعف هست، حقوق دادگستري هم بگيريم. شما بايد بدانيد زندگي تان با همين حقوق بازنشستگي من بايد بگذرد... حتي يادم نرفته كه يك شب يك عدد لامپ سوخته در خانه داشتيم كه من تمام اطراف را زير پا گذاشتم، ولي پيدا نكردم. تلفن كردم به دادگستري و گفتم آقا از فروشگاه دادگستري يك دانه لامپ بياوريد. همان جا گفتند نه، هرگز! خدا نكند من چنين كاري بكنم. شما شمع روشن كنيد بنشينيد، بهتر از اين است كه من مال دادگستري بياورم...».5
5. آيت الله شيخ جعفر سبحاني
«يكي از دوستان و همكاران شهيد آيت الله بهشتي چنين حكايت مي كند: زماني كه جلسات طولاني در محل كار داشتيم، پس از پايان جلسه، براي ميهمانان غذا تهيه مي شد. اگر استاد مهمان شخصي همراه داشت، پس از اتمام جلسه هزينه غذايشان را حساب مي كرد و از پول شخصي خود مي پرداخت».6
6. شهيد آيت الله قدوسي
«... بعد از تجديد بناي مدرسه حقّاني و نصب شوفاژ، بيشتر وقت ها كلاس ها گرم و راحت بود، ولي دفتر كارشان سرد بود. وقتي علت را مي پرسيديم، مي گفت: در مواقع تنهايي ضرورت ندارد براي من تنها، يك اتاق به اين بزرگي گرم باشد. اگر از تلفن مدرسه استفاده شخصي مي كرد، از جيب خودشان وجه آن را مي پرداخت.»7
7. سيدابوالحسن اصفهاني
«... فشار مالي و شرايط سخت معاش، به حدي بود كه او مجبور شد [با وجود عهده دار بودن مرجعيت شيعه و در اختيار داشتن وجوهات،] به مدت پانزده شبانه روز با خانواده خويش در يك خرابه زندگي كند. يكي از عالمان در اين باره مي گويد: در خدمت آقا سيد ابوالحسن اصفهاني بودم. وقتي از كوچه اي كه در آن خرابه اي وجود داشت گذر كرديم، فرمود: من با خانواده ام پانزده روز در اين خرابه ساكن بوديم؛ چون صاحب خانه ما به من گفته بود كه ديگر راضي نيست در خانه اش باشيم. به ناچار آنجا را تخليه كرديم و به اين خرابه منتقل شديم تا اينكه بالاخره موفق شدم خانه اي ديگر اجاره كنم».8
8. آيت الله سيد محمود شاهرودي
«روزي سيد محمود گوسفندان را به چرا برد. در دشت مردي از وي پرسيد: اين دام ها از كيست؟ كودك پاسخ داد: سيد علي. مرد پرسيد: مي داني در چه مكاني مي چرند؟ سيد محمود گفت: آري، دشت خداست. مرد گفت: نه، اين مرتع ماست و راضي نيستم ديگران در آن گوسفند بچرانند.
كودك شتابان دام ها را سمت خانه حركت داد. يك سره نزد برادر بزرگ ترش رفت و گفت: اين شما و اين گوسفندان. ديگر هرگز آنها را به چرا نخواهم برد. برخي از مراتع مالك دارند و ما ندانسته در مال مردم تصرف مي كنيم. اين كار حرام است و آثار زيان باري در پي دارد».9

/// مقالات