مهديه عربيفر(
چكيده
انقلاب اسلامي ايران با رهبري امام خميني رحمه الله ، جلوهاي از تمدن اسلامي و مبتني بر ارزشهاي اصيل است. اين انقلاب با عشقي كه مردم به احياي ارزشهاي اسلامي داشتند، به پيروزي رسيد. به همين دليل «انقلابي ارزشي» شناخته ميشود و نشر و بسط ارزشهاي انقلاب اسلامي در جامعه اهميت فراوان دارد. ازاينرو، بايد اين ارزشها را كه حيات نظام جمهوري اسلامي نيز بسته به آن است، در سالهاي آتي به نسلهاي مختلف معرفي و براي آنها نهادينه شود؛ هر نهادي با توجه به ظرفيتها و امكاناتش بايد تلاش كند. صدا و سيما يكي از نهادهايي است كه ميتواند در اين زمينه نقش داشته باشد. معرفي كردن فرهنگ اسلامي مبتني بر ارزشها از رسالتهاي خطير سازمان صدا و سيما است.
مقاله حاضر درصدد است ضمن بيان ارزشهاي انقلاب اسلامي و اهميت آنها، نقش رسانه را تبيين كرده، پيشنهادهايي براي انتقال ارزشهاي انقلاب اسلامي از طريق صدا و سيما به نسل جوان ارائه دهد.
واژگان كليدي: ارزشها، ارزشهاي اسلامي، ارزشهاي انقلاب اسلامي، ارزشها و صدا و سيما.
انقلاب اسلامي ايران، كه بزرگترين تحول در قرن اخير است، با ارزشهاي اصيل و ناب اسلامي همراه است. امروزه تهاجم فرهنگي غرب، نسل جوان جامعه را با انواع ابزارهاي نوين ارتباطي هدف گرفته است. ازاينرو، وظيفه آگاهيبخشي و هدايتگري دستگاههاي ارتباطي از جمله رسانهها و به ويژه رسانه ملي بسيار حساس و حياتي است. آشناسازي نسل جوان با ارزشهاي انقلابي كه برخاسته از ارزشهاي ديني و فطري است ميتواند آنها را در برابر تهاجم فرهنگي رسانههاي بيگانه، بيمه كند. با توجه به اهميت و حساسيت موضوع ياد شده، مباحث مقاله حاضر در دو بخش بيان خواهد شد. در بخش اول پس از بيان ارزشهاي انقلاب اسلامي و اهميت آن، به بيان رابطه اين ارزشها با فرهنگ، كاركرد و اهميت ارزشهاي ديني و اسلامي و رابطه آن با ارزشهاي انقلاب و تشكيل حكومت اسلامي ميپردازد. در بخش دوم، نقش رسانه را در معرفي و تثبيت ارزشهاي انقلاب اسلامي و كاركرد آن بررسي ميكند و در آخر نيز پيشنهادهايي براي انتقال ارزشهاي انقلاب اسلامي به نسل جوان، از طريق رسانه، ارائه ميشود.
سرچشمه ارزشهاي انقلاب اسلامي، دين مبين اسلام است. پس از پيروزي انقلاب اسلامي، ارزشهاي جامعه نيز دگرگون شد و تعليم و تربيت الهي و توجه به معنويات و فضائل انساني، جايگاهي ارزشمند يافت. هدف انقلاب اسلامي تلاش براي دگرگوني ارزشها به سوي نظام اخلاقي بوده است. يكي از مهمترين راههاي حفظ و تداوم انقلاب و دورماندن از ركود اين حركت اجتماعي و فرهنگي، فهم و درك عميق ارزشها، بنيادهاي انقلاب و انتقال آن به نسلهاي آينده است. همچنين براي بقاي جامعه و بروز رفتارهاي انساني نياز به اقامه ارزشها در جامعه است؛ زيرا بدون انطباق رفتارها با ارزشها، جامعه قدرت ادامه حيات ندارد؛ قوام هر جامعهاي به ارزشهاي آن جامعه بستگي دارد.
ناديده گرفتن ارزشها، پيامدهاي ناگواري درپي خواهد داشت، به ويژه وقتي اين ارزشها الهي باشد كه در اين صورت، با ناديده گرفتن آن، نه تنها امنيت مادي، بلكه امكان بروز رفتار معنوي از ميان ميرود و در نتيجه ظهور كمالات انساني نيز به خطر ميافتد. انقلاب ايران نيز ارزشهاي اصيلي است كه مبتني بر آن است و دوام و قوام آن وابسته به اين ارزشها ميباشد، لذا اين يك فرض و وظيفه است كه در راستاي شناخت ارزشهاي انقلاب اسلامي و معرفي و بسط آنها در جامعه به ويژه ميان نسل جوان وظيفهاي واجب است. در اين راه بايد از ابزارهاي مناسب و با كارايي بالا، بهره گرفت و از امكانات موجود بيشترين استفاده را كرد.
پيش از شروع مقاله بايد به يك پرسش پاسخ داد و آن اينكه، قوام جامعه و زندگي اجتماعي در چيست؟ از نظر دانشمندان علوم اجتماعي، اين عامل قوامبخش، «فرهنگ» است. شايد بتوان گفت تنها عاملي كه ميتواند افراد را كنار هم قرار دهد، مانند ملاطي، كه خشتها را روي هم نگه ميدارد و بنايي به نام جامعه را به وجود آورد، فرهنگ است؛ زيرا افراد با شخصيتهاي متفاوت تنها در پرتو فرهنگ، ميتوانند ارتباطات و مناسبات ميان خويش را سامان بخشند. فرهنگ يكي از اساسيترين و پيچيدهترين مسائل هر جامعه است. فرهنگ تعاريف مختلفي دارد. بر اساس پارهاي از تعريفهاي فرهنگ، ارزشها، ركن اساسي آن تلقي ميشود. در حالي كه برخي از تعاريف نيز جامعيت فرهنگ را از نظر دور نداشته و به «باورها»، «ارزشها»، «الگوها» و «شيوههاي رفتاري ويژه برخاسته از باورها و ارزشها» به عنوان اركان اصلي و اساسي فرهنگ اشاره كردهاند (مصباح يزدي، 1376: ص102 ـ 104). به نظر ميرسد تعريف اخير از نظر جامعيت و فراگير بودن از جمله بهترين و مناسبترين تعريفهاي كاربردي است كه ميتوان درباره واژه فرهنگ ارائه داد. مقاله حاضر نيز اين تعريف را ميپذيرد. در اين ميان، فرهنگ اسلامي نيز سلسلهاي از باورها و ارزشها و شيوههاي رفتاري خاصِ شكل گرفته بر اساس آن باورها و ارزشها را دربر ميگيرد كه به دليل خاستگاه اصلي خود محتواي اسلامي يافته است طوري كه روح اسلامي، هرگز و تحت هيچ شرايطي از نهاد آن جدا نميشود (همان). بنابراين، هيچ جامعهاي بدون فرهنگ نخواهد بود. حال كه دانستيم قوام جامعه وابسته به فرهنگ است و فرهنگ شامل عناصر سهگانه و رفتارهاي مبتني بر آن است، بايد بدانيم كدام يك از اين عناصر سهگانه نقش بنيادي دارند و در يك جمله، قوام فرهنگ در چيست؟ فيلسوفان علوم اجتماعي، قوام فرهنگ را در ارزشها ميدانند. آنها بر اين باورند كه اين ارزشها هستند كه سبب هويت و قوانين ويژه در جامعه ميشوند (مصباحيزدي،1372: ص131)؛ اگر ميگويند هويت هر جامعهاي به فرهنگ آن است، منظورشان بخش ارزشي فرهنگ است و اين بدان جهت است كه رفتارها، ناشي از عقايد و ارزشهاست. ناگفته نماند كه ارزشها ريشه در باورها دارند و چون ارزشها از مؤلفههاي اساسي هر فرهنگي است، بنابراين ريشهايترين مقوله فرهنگ، ارزشها هستند.
در تعريف ارزش آمده است: «ارزش عبارت از انديشهها و تصورات است از آنچه يك فرهنگ خاص به آنها به عنوان خوب يا بد، متمايل يا غير متمايل است» (محسنيانراد، 1375: ص4). اين تعريف نشانگر ارتباط بين ارزشها و فرهنگ ميباشد. با مروري بر تعريفهاي فراواني كه از «فرهنگ» شده است درمييابيم كه نظامهاي ارزشي، عنصري مهم و اساسي از فرهنگ شمرده ميشود (پهلوان، 1380: ص16). همين جايگاه ارزشها در زندگي انسان ركن اساسي انسانيت و وجه اصلي تمايز نوع بشر از ديگر موجودات است. امتياز اصلي انسانها «فرهنگي بودن» آنها است (كينگ، 1355: ص54).
برخي از صاحبنظران ارزش را فراتر از دانش توصيف كردهاند. آنها بر اين باورند كه دانش، لزوماً انسان را به سوي تكامل سوق نميدهد؛ بلكه اين ارزشها هستند كه تعاليبخش و حركتآفريناند. برخي از دانشمندان نيز اخلاق را مترادف با ارزش تعريف كرده اند (خميني، 1378: ص10). در نتيجه اهميت ارزشها به اين دليل است كه پايه فرهنگ هر جامعه، هويت و تعيينكننده رفتار آنها است. ازاينروست، كه شناخت و تشخيص ارزشهاي درست و به كارگيري و عمل به آنها، گامي بلند به سوي سعادت و كمال جامعه خواهد بود.
ويژگي مطلق بودن و يكپارچگي ارزشهاي اسلامي به ايجاد وحدت و انسجام جامعه منجر ميشود. ارزشهاي مطلق و واحد نيز به رفتارهاي هماهنگ ميانجامد. اين رفتارها كه ناشي از عقايد و ارزشهاي اسلامي هستند، از يكپارچگي ارزشهاي اسلامي سرچشمه گرفتهاند و به ايجاد وحدت و همگرايي و انسجام در جامعه كمك ميكنند. اين ارزشهاي ديني در جايگاه اهدافي كه تعاليجويي جامعه را ارضا ميكنند، اهميت اساسي دارند (ذوعلم، 1379: ص30).
ارزشهاي اسلامي با تكيه بر تعاليم الهي و سفارشهاي پيامبر صلي الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام ، نقش عمدهاي در تسهيل و تمهيد ارتباطات گروههاي اجتماعي ايفا ميكنند و سبب زمينهسازي تعادل اجتماعي ميشوند. براي حفظ جامعه، در كنار قوانين و مقررات و استفاده از قدرت ـ كه توسط حكومتها در جوامع اعمال ميشود ـ «ارزشهاي ديني» نقش عمدهاي ايفا ميكنند، چنانكه به هر اندازه اعتبار و مشروعيت حاكميت، اتكاي بيشتري به ارزشهاي مشترك جامعه داشته باشد، ضرورت استفاده از قدرت و جبر، براي كنترل و حفظ نظام جامعه، كمتر خواهد شد (همان: ص33).
درباره اهميت ارزشهاي اسلامي بايد افزود كه اگرچه انسان براي رسيدن به كمال و سعادت، چارهاي جز پذيرش زندگي اجتماعي ندارد و زندگي فردي نميتواند انسان را به سعادت رهنمون سازد، اين واقعيت را نيز نميتوان ناديده گرفت كه هر زندگي جمعي نيز نميتواند انسان را به اين هدف برساند. جامعهاي تضمينكننده سعادت آدمي است كه ارزشهاي آن مبتني بر ارزشهاي سازنده الهي باشد. اهميت ارزشهاي اسلامي، وقتي مشخص ميشود كه اين مجموعه (جامعه و ارزشها) را با هم در نظر بگيريم و اهميت اين ارزشها را براي رساندن انسان به كمال مطلوب و سعادت دنيوي و اخروي دريابيم.
در ديدگاه اسلام، هدف از آفرينش انسان، قرب الهي و تحقق ارزشهاي والاي ديني و انساني است. اين هدف در قالب دستورهاي دين مبين اسلام به بشر عرضه شده است. براي تحقق كامل اين احكام زمينههايي از جمله برقراري حكومت اسلامي لازم است كه در دوران معاصر، جلوه عملي اين حكومت اسلامي را پس از انقلاب در ايران شاهديم.
انقلاب اسلامي ايران، برخاسته از جهانبيني و ارزشهاي اسلامي بود و همه كساني كه به تحليل و نظريهپردازي درباره اين انقلاب پرداختهاند، بر اين نكته تأكيد دارند. ماهيت «اسلامي» انقلاب سال 1357 ايران، بدين معني است كه اهداف و آرمانهاي انقلاب، همان است كه در «اسلام» مطرح شده است. علت تأكيد امام خميني رحمه الله بر «جمهوري اسلامي» ـ بدون يك كلمه زياد يا كم ـ در همين مطلب نهفته است كه در ديدگاه ايشان ملت ايران با انقلاب اسلامي، هدفي جز استقرار اهداف و ارزشهاي اسلام نداشتند. شهيد مطهري رحمه الله ماهيت اسلامي انقلاب را اينگونه تعريف ميكند: «طرد همه ارزشهاي غير اسلامي و تكيه بر ارزشهاي مستقل اسلامي» (مطهري، 1372: ص48). البته روشن است كه استقرار عدالت، قطع وابستگيها، از بين بردن تبعيضهاي ناروا، تأمين آزاديهاي معقول و مشروع، ايجاد رفاه و امنيت، گسترش تعليم و تربيت و... همه از اهداف و آرمانهاي انقلاب اسلامي بوده است. اصل سوم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران فهرستي درباره وظايف اساسي دولت جمهوري اسلامي ايران، از اهداف نظام را پيش روي ما قرار ميدهد. نگاهي به ديدگاه اسلام درباره «انسان» و «جامعه»، اين نكته را روشن ميسازد كه هدف نهايي از اين اقدامات و تلاشها، زمينهسازي و فراهم كردن بستر مناسب، براي رسيدن به كمال حقيقي است كه هدف آفرينش انسان بوده است. از آنجا كه جامعه انساني بدون داشتن زمينههاي مناسب، نميتواند به رشد معنوي برسد، نظام سياسي، اقتصادي و اجتماعي مناسب، مقدمه تعالي معنوي و كمال حقيقي انسان است.
بنابراين مهمترين و برترين آرمان انقلاب اسلامي ايران، گسترش ارزشها بوده است و بدون چنين غايتي نميتوان ماهيت انقلاب را، اسلامي دانست. ازاينرو، مهمترين مرجع شناخت ارزشهاي انقلاب، سخنان امام خميني رحمه الله ، رهبر است كه با توجه به اعلاميهها، احكام صادره و منش شخصي ايشان، اين ارزشها در هفت مورد دستهبندي شدهاند كه عبارت است از: 1. حضور مردم در صحنه؛ 2. ايمان؛ 3. ايثار؛ 4. جهاد؛ 5. شهادت؛ 6. سادهزيستي؛ 7. وحدت كلمه (موسوي خميني، 1378: ص16).
يكي از ابزارهاي مفيد براي آگاهيبخشي به جامعه، در زمينههاي مختلف از جمله ارزشهاي انقلاب اسلامي، رسانههاي جمعي است. اين رسانهها به دليل كاركردهايشان اثري عميق و انكارناپذير دارند. درجه تأثير رسانهها و نيز استقبال همگاني از آنها تابع متغيرهاي رشد فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي جامعه است؛ زيرا پيشرفت دانش و تكنولوژي سهم اصلي را در چگونگي بهرهگيري افراد يك جامعه، از رسانههاي همگاني دارد (مريجي، 1383: ص132). مسئله انتقال و تأثيرگذاري فرهنگي از وسايل ارتباط جمعي ابعاد وسيعي دارد. اين وسايل نه تنها اثرات آني دارند؛ بلكه آثاري درازمدت نيز بر جاي ميگذارند. هرچند شناخت اين نوع تأثيرها دشوارتر است. پژوهش و بررسي ميزان اثرگذاري يك يك وسايل ارتباط جمعي، كاري بس دشوار است؛ زيرا تأثير اين رسانهها به هم ميآميزند و فضايي پيچيده و تركيبي فراهم ميآورند كه فرد را در خود غرق ميسازند.
تلويزيون و راديو در ميان رسانههاي جمعي، قويترين و بانفوذترين آنها از جهت تأثير در مخاطبان هستند. با توجه به اين كه بيشتر مخاطبان اين رسانهها، به ويژه مخاطبان تلويزيون در ايران، جوان و نوجوان هستند و الگوپذيري بيشتري دارند. به گفته كارشناسان مسائل رسانه، از بين اين دو رسانه، تلويزيون به دليل برخورداري از تصاوير متحرك و گويا و بهرهمندي از فضاي خاص نمايشي، نقش مؤثرتري دارد. تلويزيون در يك زمان ميتواند افراد مختلف را جذب كند و با ارائه برنامههايي هدفمند، باور تماشاگران خود را هدف قرار دهد و به سمت و سوي دلخواه هدايت كند (همان: ص152 ـ 153). بنابراين، تلويزيون، از جمله رسانههايي است كه ميتواند در جهت تثبيت و تحكيم ارزشهاي حاكم بر جامعه و يا تغيير و كمرنگ كردن آن، همچنين تغيير رفتارهاي اجتماعي و فرهنگي، نقش ويژهاي ايفا كند. يكي از ويژگيهاي منحصر به فرد تلويزيون توان بسيار بالاي آن براي پركردن اوقات فراغت مردم است. تلويزيون ميتواند با نشان دادن صحنههاي تفريحي، ساعتها افراد را به خود مشغول كند. البته اين پر كردن اوقات فراغت بايد آموزنده و مانع از گرايش افراد به سوي انحرافات اخلاقي باشد. امام خميني رحمه الله ميفرمايد: «دستگاه تلويزيون اگر آموزنده باشد، براي همه ملت آموزندگي دارد و اگر خداي ناخواسته انحراف داشته باشد، همه ملت را به انحراف ميكشد» (موسوي خميني، بيتا: ص138).
مهمترين و فراگيرترين اثر رسانه، تأثير بر دين و مذهب جامعه است. جهتگيري صحيح و سنجيده رسانه در اين زمينه ميتواند به ارتقاء سطح اعتقادات، احكام و اخلاقيات جامعه كمك كند و ارزشهاي حقيقي را نهادينه نمايد و از اين طريق فرهنگ جامعه را نيز شكل دهد. بيشترين مخاطبان تلويزيون، كودك و نوجوان و جوان هستند. با توجه به زماني كه اين گروهها صرف ديدن برنامههاي تلويزيوني ميكنند، برنامهسازان ميتوانند با برنامهريزي دقيق برنامههاي ارزشي و ديني را توليد كنند و رفتار فردي و اجتماعي اين مخاطبان را سمت و سو دهند. اين قشر در آيندهاي نه چندان دور، در بخشهاي مختلف اجتماع چونان سرباز جبهه فرهنگي، آموختههاي خود را آشكار ميكنند.
رسانههاي گروهي كاركردهاي مختلفي از جمله: كاركرد سياسي، كاركرد اطلاعرساني، كاركرد تفريحي و... دارند كه مهمترين آن عبارت است از «كاركرد فرهنگي رسانه». اگر فرهنگ را مجموعهاي منسجم از عقايد و باورها، ارزشها و رفتارها بدانيم كه از سوي بيشتر افراد جامعه پذيرفته شده و از نسلي به نسل ديگر منتقل ميشود، ارائه مباحث نظري درباره هر يك از موارد ياد شده را ميتوان كاركرد فرهنگي رسانهها به شمار آورد. امروزه بسياري از افراد، بخش عمده معلومات خود را مرهون رسانهها از جمله برنامههاي راديويي و تلويزيونياند و اين موضوع در كودك و نوجوان به آساني قابل مشاهده است؛ زيرا آنان بيش از ديگر اقشار وقت خود را صرف ديدن تلويزيون ميكنند (موسوي خميني، بيتا: 456ص).
رسانهها با توجه به توانمنديهاي خود يكي از ابزارهاي بسيار مهم دگرگوني ارزشها و باورها و معيارهاي ملياند. آنها قادرند با برنامهريزيهاي دقيق و كنترلشده، انديشههاي مردم يك جامعه را شكل دهند و رفتار آنان را به سمت و سوي دلخواه سوق دهند. اين امر در دنياي امروز كه روابط عاطفي و چهره به چهره رنگ باخته، بسيار آشكار است و مردم بيش از پيش تحت تأثير رسانههاي جمعي قرار دارند. اصحاب رسانه نميتوانند به دلخواه خود عمل كنند؛ بلكه بايد مسيري را پيش گيرند كه به صلاح جامعه و افراد آن بيانجامد و همين رسالت عظيم رسانههاي گروهي در جامعه اسلامي است. امام خميني رحمه الله درباره رسالت رسانههاي گروهي ميفرمايد: «اين دستگاهها، دستگاههاي تربيتي است. بايد تمام اقشار ملت با اين دستگاهها تربيت بشوند. يك دانشگاه عمومي است؛ يعني دانشگاهي است كه در تمام سطح كشور گسترده است و وظيفه دارد كه با مردم حكم معلم و شاگرد داشته باشد» (موسويخميني. بيتا: ص139). بر اساس ديدگاههاي امام خميني و مقام معظم رهبري درباره رسالت رسانه در سطح سياستگذاري، نكاتي چند در اين زمينه برگزيده شده است.
رسانه بايد به مردم آموزش دهد و مربي مردم باشد. بدين ترتيب، مردم بايد چيزهاي جديد را از برنامههاي رسانه بياموزند و در حقيقت، رسانه بايد به دستگاهي آموزشي تبديل شود. (طهماسبي، 1381، ص 80)
رسانه بايد اسلام را به شكل درست معرفي كند و به ارزشهاي اسلامي پايبند باشد و از ارزشها و هنجارهاي ديني پاسداري كند و از اسلام منحرف نشود، همچنين همه برنامههاي رسانه بايد با آموزههاي ديني همخواني و هماهنگي داشته باشد. لازم است برنامههاي توليدي صدا و سيما برگرفته از تعاليم والاي الهي و اسلامي و با تكيه بر متون قرآن و روايات باشد كه اقيانوسي بيكران از آگاهيهاي لازم براي دنيا و آخرت بندگان خدا ميباشد و منبعي جامع است براي رسيدن به سعادت دو جهان. (همان)
رسانه بايد فلسفه انقلاب اسلامي را به نسل جديد بفهماند و مفهوم استقلال و آزادي را بيش از پيش نهادينه كند و در ارتقاي سطح اطلاعات و فهم مردم نسبت به دشمنشناسي، ولايتشناسي، دوستشناسي، عمل به موقع در مواضع سياسي و فرهنگي و...، بصيرت و آگاهي نسبت به وضعيت داخلي و منطقهاي و جهاني و ساير موارد، تلاش لازم را داشته باشد، برنامهريزي و برنامهسازي نمايد. (همان)
رسانه بايد مردمي باشد و با توجه به حقوق همه طبقههاي اجتماعي، نظر آنان را بازتاب دهد. (همان)
رسانه بايد به پرورش مخاطبان انديشمند مستقل، حساس به سرنوشت كشور و آزادمنش بيانديشد. رسانه نبايد جوانان را از خودشان غافل كند. بلكه بايد با ساخت برنامههاي هدفمند، جوانان را مبارز، آزاد منش و انديشهورز بارآورد. (همان)
رسانه بايد مستقل و خودكفا باشد و از غرب پيروي نكند. رسانه نبايد آزادي غربي را تبليغ كند، بلكه بايد فرهنگ حفظ استقلال و آزادي جامعه را گسترش دهد. (همان)
رسانه نبايد به گسترش فحشا و فساد و خشونت و توليد برنامههاي خلاف عفت عمومي كمك كند. (همان)
«رسانه ملي بايد سياست و روش خود را بر دميدن روحيه اميد و نشاط در ميان نسل جوان و پرهيز از هرگونه القاء يأس و نااميدي قرار دهد و با توجه به اينكه مهمترين مسئله كشور و نظام، مسئله پيشرفت است، جامعه به خصوص جوانان را در جهت رسيدن به پيشرفت، انگيزه بدهد».
رسالت اصلي رسانه ملي، رواج و نشر ارزشهاي ديني و انقلابي و مبارزه با ضدارزشها است. رسانه ميتواند ارزشهاي ديني را در قالب مصاديق آن معرفي كند؛ ارزشهايي چون استقلال، آزادي، عدالت، صداقت، انفاق جان و مال، ايثار و ازخودگذشتگي كه هيچ جامعهاي بدون وجود اينها قدرت، استحكام و استمرار نخواهد داشت (همان: ص81). ارزشهاي ديني و انقلابي مانند چراغي افراد را به سوي رفتار انساني و معنوي هدايت ميكند. حذف يا تحقير اين ارزشها به هر طريقي، به پيدايش رفتارهاي نابهنجار و غير انساني و تبهكارانه خواهد انجاميد. رسانه به ارزشها اعتبار ميبخشد (مريجي، 1383: ص145). همچنين از بروز ضدارزشها جلوگيري ميكند. رسانه، با نشان دادن قبح ضدارزشها و پرده برداشتن از ظاهر موجه آنها، سبب آگاهي افكار عمومي ميشود، طوري كه با ديدن درستي و زيبايي ارزشها، افراد آگاهانه و داوطلبانه به سمت آنها رفته و آن را انتخاب ميكنند. اين مهمترين رسالتي است كه رسانه ملي بر عهده دارد.
با توجه به اهميت و حساسيت موضوع ياد شده، برنامهريزان، برنامهسازان و ديگر تلاشگران رسانه ملي ميتوانند برخي مسائل ذيل را مد نظر قرار داشته باشند.
يكي از وظايف مهم رسانه ملي، تقويت گفتمان ارزشهاي انقلاب است. امروزه در كشور ما مخلوطي از گفتمان ارزشي انقلاب و گفتمان ماديگرا و سودانگار (معلمي، بيتا: ص69) وجود دارد. گفتمان ماديگرا در بسياري از موارد آسيبهاي عميقي بر پيكر جامعه وارد ميكند. بايد تلاش شود گفتمان مدرن غربي به كنار رود و غلبه با گفتمان ارزشي انقلاب باشد. با تحقق اين آرمان، شاهد تغيير برآيند رفتارها خواهيم بود. رهبر معظم انقلاب درباره ضرورت و اهميت گفتمانسازي فرمودند: «گفتمان يك جامعه، مثل هواست، همه تنفسش ميكنند، چه بدانند، چه ندانند، چه بخواهند، چه نخواهند. بايد اين گفتمانسازي انجام بگيرد، كه البته نقش رسانهها و... حتماً نقش بارز و مهمي است» (سخنراني مقام معظم رهبري، 14/4/1391). در جامعه ما، رسانه ملي ميتواند نقش بسيار مهم و اساسي در اين زمينه اجرا كند.
براي هدايت و تقويت انگيزههاي دروني افراد براي عمل به ارزشهاي انقلاب، لازم است بحث حركت به سوي تمدن بزرگ اسلامي به صورت جدي و در سطح گسترده مطرح شود. رسانه ملي بايد پيوسته آن را در برنامههاي مختلف بيان و ابعاد و چشم انداز آن تمدن را براي مخاطبان مطرح كند. با توجه به اينكه در دهه عدالت و پيشرفت هستيم و نامگذاري اين دهه نيز معطوف به همين آرمان است، ارائه تصويري روشن و شاخصههايي گويا از آن تمدن باشكوه و لزوم رسيدن به آن در حد بالايي ميتواند انگيزههاي دروني افراد جامعه را تقويت كند و اين از وظايف مهم رسانه ملي است. وقتي اين مسئله براي همه مردم معرفي و روشن شود كه تمدن اسلامي مبتني بر فرهنگ اسلامي است و پايه فرهنگ اسلامي نيز ارزشهاي ديني و اسلامي است، به طور حتم اين امر، در تقويت انگيزههاي دروني افراد براي رعايت ارزشهاي انقلاب اسلامي مؤثر است. از طرف ديگر ترويج و نهادينهسازي ارزشهاي انقلاب اسلامي در جامعه و تبديل ساختن آن به فرهنگ عمومي قشرهاي گوناگون جامعه نيز، نيازمند اقدامهاي فرهنگي گسترده، متنوع و پيگير است. در اين زمينه، رسانه ملي نقشي بسيار مهمتر و تعيينكنندهتر از ديگر نهادها و سازمانهاي فرهنگي دارد. در طرح اهداف، محورها، اولويتها و سياستهاي توليد، تأمين و پخش سازمان صدا و سيما در سال 84، يكي از هفت هدف كلان رسانه، در زمينه ترويج و نهادينهسازي ارزشهاي انقلاب اسلامي است. اين هدف كلان عبارت است از: «نهادينه كردن شناخت و باور عمومي به ارزش و بنيانهاي فكري انقلاب و نظام اسلامي و ولايت فقيه».
در اين طرح به موارد ديگري كه در رابطه با ارزشهاي انقلاب اسلامي است نيز تأكيد شده است. همچنين در بيان اهداف و محورهاي توليد و پخش، بر گروههاي سياسي، فرهنگي، جوان، سپاه، شاهد، روايت فتح، بسيج، حماسه و دفاع مقدس و نيز ترويج و نهادينهسازي ارزشهاي انقلاب اسلامي تأكيد شده است.
رسانه ملي تأثير بسياري بر فرهنگ جامعه دارد. بسياري از نوجوانان و جوانان، الگوهاي خود را از ميان شخصيتها و بازيگران فيلمها و سريالهاي تلويزيوني انتخاب ميكنند. ازاينرو، رسانه ملي بايد الگوي مناسبي در زمينه ارزشهاي اسلامي و انقلابي، به آنها ارائه دهد. رسانه ملي بايد با رعايت كامل و مراقبت فرهنگي در اين زمينه پيشتاز باشد و مديران رسانه با سياستگذاري و نظارت مناسب، از رعايت كامل اين ارزشها در مراحل توليد و پخش برنامهها مطمئن شوند.
در طرح اهداف، محورها، اولويتها و سياستهاي توليد، تأمين و پخش سازمان صدا و سيما، در بخش سياستها و دستورالعملهاي توليد و پخش، برخي از اين سياستها به شرح ذيل است:
ـ جهتگيري كلي همه برنامهها بايد به گونهاي باشد كه به اصالت و حقانيت فرهنگ اسلامي و جامع بودن آن تأكيد شود.
ـ در برنامهها نبايد از نقش و جايگاه اسلام و ولايت در تحقق وحدت، غفلت شود.
ـ پخش برنامه و پيامي كه كوچكترين اثر منفي در حضور يكپارچه مردم در صحنههاي مختلف سياسي ـ انقلابي بگذارد، ممنوع است.
ـ پيامهاي رسانه نبايد در اذهان مخاطبان ـ به ويژه جوانان ـ سبب كم اهميت جلوه دادن خطر دشمنان انقلاب اسلامي و توطئههاي آنان شود.
ـ پيامهاي رسانه نبايد به صورت مستقيم و غير مستقيم، بستري براي اجراي اهداف و مقاصد سوء دشمنان انقلاب اسلامي باشد.
ـ پيامهاي رسانه نبايد سبب ترس مخاطبان و تنزل روحيه مقاومت شهروندان در برابر تهديدهاي دشمنان شود.
ـ پيامهاي رسانه نبايد سبب بيتوجهي به نمادهاي وحدت ملي شود.
ـ پيامهاي رسانه نبايد خطمشيها و تصميمهاي سياسي كشور را به گونهاي تحليل و تبيين كند كه افكار عمومي را متزلزل و نابسامان سازد.
ـ برنامههاي رسانه نبايد به اختلافات دامن زده و وحدت ملي را تهديد كند.
ـ بايد به طور دائم به مفاهيم و آرمانهاي بنيادي تفكر اسلامي مانند: ولايت، جهاد، شهادت طلبي، عفاف و حيا، عدالتطلبي و ستيز با دشمنان خدا، تأكيد شود.
ـ پرداختن به موضوعهاي «اسلام»، «انقلاب اسلامي»، «دفاع مقدس»، «امام خميني رحمه الله »، «ولايت فقيه»، «رهبري» و... نبايد به صورت مقطعي و صرفاً مناسبتي باشد.
ـ جهتگيري كلي برنامهها بايد تقويتكننده آرمانگرايي، حس مسئوليت هر فرد به دين، ميهن و فرهنگ خويش باشد و چشماندازي اميدبخش از آينده اسلام و تمدن اسلامي ارائه كند (صداوسيما، 1384: ص173 ـ 174).
فيلمها و سريالهاي خارجي كه به طور عمده در كشورهاي غربي توليد ميشود، گذرگاهي براي ورود خواسته يا ناخواسته فرهنگ و اخلاق منحط و ماديگراي غرب به جامعه اسلامي ايران و زمينهساز تغيير ارزشهاي پاك اسلامي و انقلابي است. ازاينرو، بايد با كاستن از حجم پخش اين فيلمها و سريالها و نيز با نظارت بيشتر بر تأمين و پخش آنها تا حد ممكن، از آثار مخرب اين دسته از برنامهها جلوگيري كرد.
در طرح اهداف، محورها، اولويتها و سياستهاي توليد، تأمين و پخش سازمان صدا و سيما، در بند 8601 با عنوان «ارتقا و تعميق باورها و ارزشهاي ديني و گسترش آن در داخل و خارج» و بند 8603 با عنوان «تعميق علايق و گسترش آگاهيها نسبت به حكومت اسلامي» و بند 8605 با عنوان «ارتقاي سطح همفكري براي حفظ و اعتلاء وحدت عمومي و اقتدار و امنيت ملي»، به لزوم نظارت بيشتر بر اين برنامهها تأكيد ميشود (همان: ص143).
بيشك، براي تحقق وظايف و مسئوليتهاي رسانه ملي، بستري مناسب براي جهتدهي به انسجام فعاليتهاي رسانه ملي در زمينه دستيابي به اين هدف، نياز است. تحقق اين وظايف نيازمند بايستههايي است كه در اينجا به برخي از اينها اشاره خواهد شد.
وظايف و مسئوليتهاي نام برده شده در قسمت قبل، تنها در صورتي تحقق عيني و عملي مييابند كه مديران رسانه ملي آنها را باور داشته و به ضرورت وجود آنها پي برده باشند. زماني موارد و اصول ياد شده عملي خواهد شد كه مسئولان رسانه، در باب ترويج و اهميت ارزشهاي انقلاب اسلامي مجاب شده باشند و خود عامل به آن باشند.
وظايف و مسئوليتهاي رسانه ملي در زمينه گسترش ارزشهاي انقلاب اسلامي بسيار گسترده و متنوع است و هرگز در كوتاه مدت تحقق نمييابد. ازاينرو، لازم است كه معاونت برنامهريزي سازمان صدا و سيما، برنامهاي زمانبنديشده و مرحلهاي براي ترويج و تحقق اين ارزشها ارائه دهد و نقش هر يك از بخشهاي سازمان را به صورت دقيق و روشن مشخص كند.
در حال حاضر، واحدهاي بسياري از سازمان صدا و سيما، مسئوليت ارزيابي و نظارت برنامههاي رسانه ملي را از مرحله تدوين طرح تا پخش، بر عهده دارند و بيترديد، نقش مؤثري در رعايت سياستها و ضوابط مصوب سازمان در توليد، تأمين و پخش برنامهها داشته است. با وجود اين، به نظر ميرسد به دليل برخي اشكالهاي ساختاري يا فرآيندي، سياستها و ضوابط مصوب، در مواردي، چنان كه بايد و شايد، اصول و ارزشهاي انقلاب رعايت نميشود. ازاينرو، براي اطمينان از تحقق كامل وظايف و مسئوليتهاي رسانه ملي در زمينه ترويج و نشر ارزشهاي انقلاب اسلامي، در گام نخست، بايد اشكالهاي موجود در حوزه ارزيابي و نظارت برنامهها شناسايي و براي رفع آنها اقدام شود (شفيعيسروستاني، 1391، ص45). از طرف ديگر پيگيري جدي اجراي سياستها و ضوابط حاكم بر برنامهها نيز عامل تعيينكنندهاي است كه دستاندركاران مربوط در رسانه ملي بايد به آن نيز عنايت ويژه داشته باشند. در مجموعهاي كه مركز طرح و برنامهريزي سازمان صدا و سيما، با عنوان «اهداف، محورها، اولويتها و سياستهاي توليد، تأمين و پخش» تهيه و تدوين كرد، به تفصيل به موضوعهاي زير پرداخته شده بود:
بخش اول با عنوان «اهداف رسانه» شامل موارد زير است:
ـ اهداف كلان؛
ـ اهداف، محورها و اولويتهاي توليد، تأمين و پخش.
بخش دوم با عنوان «سياستها، ضوابط و دستورالعملهاي توليد، تأمين و پخش» شامل:
ـ سياستها و ضوابط ناظر بر تمام برنامهها؛
ـ سياستها و ضوابط گروههاي برنامهسازي؛
ـ سياستها و ضوابط شبكهها و حوزههاي برنامهسازي.
اين مجموعه به ويژه بخشهاي ناظر بر مسائل سياسي، اجتماعي، فرهنگي و ارزشي، دستورهاي مفيد و سازندهاي براي ارتقاي ارزشهاي انقلاب اسلامي در جامعه دارد كه با وجود ضمانت اجرايي لازم و پيگيري جديتر مديران و مسئولان مربوطه در سازمان، براي عملياتي شدن آن، ميتوان برنامههاي صدا و سيما را در اين زمينه ارتقا داد.
براي تحكيم ضمانت توليد برنامههايي معطوف به ارزشهاي انقلاب اسلامي ميتوان كارهاي زير را انجام داد:
ـ تأكيد بر ترويج ارزشهاي انقلاب اسلامي در دستورالعملهاي سالانه؛
ـ ارزيابي سالانه برنامهها در زمينه فوق؛
ـ اولويت دادن به تصويب طرحها و فيلمنامههايي كه با موضوع گسترش يا نهادينه كردن ارزشهاي انقلاب اسلامي صورت ميگيرد؛
ـ انجام اقدامات تشويقي و تنبيهي در اين زمينه با استفاده از شوراهاي برآورد و ارزيابي برنامهها؛
ـ افزايش ميانگين نرخ طرحها، فيلمنامهها و برنامههاي توليدي كه به ارزشها به ويژه ارزشهاي انقلاب اسلامي پرداختهاند.
در سالهاي اخير به دليل گسترش بيسابقه شبكههاي ملي و استاني و افزايش نياز گروههاي برنامهساز به توليد فيلم و سريال، از سويي فرآيند توليد برنامههاي نمايشي كه پيش از آن، با بهرهگيري از تهيهكنندگان رسمي سازمان و با نظارت بيشتر مديران شبكهها و گروههاي برنامهساز انجام ميشد، دستخوش تغيير گرديد. از سوي ديگر اجراي سياست برونسپاري توليد برنامههاي سيما، از نقش نظارتي مديران سازمان كاسته و بر نقش تهيهكنندگان در روند توليد برنامههاي نمايشي افزود. بنابراين، تهيهكنندگاني كه به طور رسمي در خدمت سازمان نبودند؛ الزام كمتري به رعايت ضوابط و چارچوبهاي مصوب سازمان داشتند (فرهنگي، 1391: ص47).
رسانه ملي هنگامي ميتواند در سطح جامعه، مروج و مبلغ آموزههاي اعتقادي، اخلاقي و فقهي دين مبين اسلام و ارزشهاي انقلاب اسلامي باشد كه دستاندركاران آن در همه سطوح، اعم از مديران ارشد، مديران مياني، مديران گروههاي برنامهساز، تهيهكنندگان، كارگردانان، فيلمنامهنويسان، بازيگران و مجريان از جان و دل اين آموزهها را پذيرفته و با آنها آشنا باشند. در غير اين صورت، دين و دينداري در برنامههاي صدا و سيما ظاهري خواهد بود و به ژرفاي برنامهها راهي نخواهد يافت. روشن است كه در اين شرايط، رسانه ملي نميتواند اهداف كلان خود «تعميق و ارتقاي معرفت و ايمان روشنبينانه، اخلاق فاضله و رفتار ديني خالصانه آحاد جامعه و حفظ و اعتلاي فرهنگ و هويت ايراني ـ اسلامي» را تحقق بخشد.
رسانه ملي زماني ميتواند به وظايف و مسئوليتهاي خود در گسترش و نهادينهسازي ارزشهاي انقلاب اسلامي به خوبي عمل كند كه همه عوامل انساني مؤثر در توليد و پخش برنامههاي رسانه، به اين ارزشها پايبند باشند.
در سالهاي اخير رسانه به شدت دستخوش تغيير شده است. با نفوذ گسترده شبكههاي ماهوارهاي بيگانه در فضاي رسانهاي جمهوري اسلامي، رسانه ملي از حالت يگانه رسانه فرهنگساز خارج شده و در رقابتي سخت با رسانههاي بيگانه قرار گرفته است. در چنين شرايطي روشن است كه رسانه ملي نميتواند در فرآيند مديريت پيام از نفوذ دشمن در فضاي رسانهاي كشور و اثرگذارياش بر بخش قابل توجهي از مردم غافل باشد. البته بايد توجه داشت كه در برنامهريزيهاي فرهنگي از جمله برنامهريزيهاي منجر به رشد ارزشهاي انقلاب اسلامي، از هجوم گسترده دشمن به اين ارزشها و به طور كلي ارزشهاي ديني، غفلت نشود. مقام معظم رهبري نيز در اين باره ميفرمايند: «غفلت از روحيه جهادي و ايثار، غفلت از تهاجم فرهنگي دشمن، غفلت از در كمين بودن دشمن، غفلت از نفوذ دشمن در فضاي رسانهاي كشور،... اينها گناهان ماست. اينها نقاط ضعف ماست» (صداوسيما، همان: ص50).
با توجه به وظايف و مسئوليتهاي گوناگون رسانه ملي در جهت ترويج ارزشهاي انقلاب اسلامي، صدا و سيماي جمهوري اسلامي بايد برنامههاي متنوع فراواني توليد و پخش كند تا اين وظايف و مسئوليتها چنان كه شايسته است، تحقق يابد. در يك نگاه كلي، برنامههايي را كه رسانه ملي بايد براي نهادينه شدن ارزشهاي انقلاب اسلامي توليد كند، به چند دسته تقسيم ميشوند:
اين گروه از برنامهها به دو دسته تقسيم ميشوند: نخست، برنامههايي كه با رويكرد مستقيم به اين موضوع ميپردازند و دوم، برنامههايي كه رويكردي غير مستقيم دارند (سخنراني مقام معظم رهبري: 16/5/1390). در اين مجال هر يك از اين دو دسته را به شكل كوتاه، بررسي و براي هر يك نمونههايي بيان ميكنيم:
هدف از توليد و پخش اينگونه برنامهها، آشنا ساختن مخاطبان با ارزشهاي انقلاب اسلامي و جايگاه و اهميت آن در جامعه است افزون بر اين تلاش ميشود محتواي اين برنامهها مبتني بر آموزههاي اسلامي و مستندات قرآني و روايي باشد. مهمترين موضوعهايي كه ميتواند دستمايه توليد اين برنامهها باشند، به شرح زير است:
ـ معرفي و تجليل از ارزشهاي انقلاب اسلامي؛
ـ بيان مصاديق ارزشهاي انقلاب اسلامي؛
ـ تبيين مباني ارزشهاي انقلاب اسلامي؛
ـ بيان اهميت ارزشهاي انقلاب اسلامي؛
ـ ضرورت پياده شدن ارزشهاي انقلاب اسلامي؛
ـ توجه به آينده انقلاب اسلامي و ارزشهاي آن؛
ـ بررسي عوامل تهديدكننده ارزشهاي انقلاب اسلامي؛
ـ بيان چگونگي رابطه و تعامل ارزشهاي انقلاب اسلامي با ارزشهاي فرهنگ غرب؛
ـ بررسي دلايل وقوع انقلابي ارزشي در كشوري با حكومت ضد ارزشي؛
ـ بررسي مقايسهاي ارزشهاي ديني و ارزشهاي انقلاب اسلامي با تأكيد بر آيات و روايات و رويدادهاي تاريخي معاصر؛
ـ بررسي آثار و پيامدهاي عمل به ارزشهاي انقلاب اسلامي در جامعه؛
ـ تأثير ارزشهاي انقلاب اسلامي در تحقق تمدن اسلامي؛
ـ رابطه تمدن اسلامي و حكومت موعود جهاني؛
ـ تبيين عوامل اجتماعي روي آوردن مردم به ارزشهاي ديني و اسلامي؛
ـ وظايف و مسئوليتهاي نظام اسلامي در ترويج ارزشهاي انقلاب اسلامي؛
ـ بررسي نقش و تأثير سازمانها و نهادهاي عمومي، در رواج ارزشهاي انقلاب اسلامي؛
ـ آسيبشناسي عملكرد سازمانها و نهادهاي عمومي، در رواج ارزشهاي انقلاب اسلامي؛
ـ بررسي نقش و تأثير خانوادهها در رواج ارزشهاي انقلاب اسلامي؛
ـ آسيبشناسي عملكرد خانوادهها در رواج ارزشهاي انقلاب اسلامي؛
ـ بررسي و نقد رويكرد رسانههاي غربي به ارزشهاي انقلاب اسلامي؛
ـ بررسي ميزان تأثير رسانههاي غربي بر ارزشهاي انقلاب اسلامي؛
ـ بررسي كاركرد مثبت و تأثيرگذار ارزشهاي انقلاب اسلامي در جذب مردم و حركتهاي اسلامگرايانه در جهان اسلام؛
ـ آشنايي با مؤسسات و پايگاههاي اطلاعرساني و افراد فعال در حوزه ارزشهاي انقلاب اسلامي؛
در برنامههايي كه با رويكرد غير مستقيم براي تبيين و ارتقاي ارزشهاي انقلاب اسلامي در جامعه، توليد ميشوند، هدف اصلي، شكلگيري اعتقاد مردم بر پايه اين ارزشها و پياده شدن آنها در رفتار و عمل مردم است؛ در چنين حالتي فرهنگ جامعه، شكلي اسلامي و مذهبي به خود ميگيرد. مهمترين موضوعاتي كه مناسب است در اين زمينه به آنها پرداخته شود عبارتند از:
ـ مباني و اهميت اخلاق و ارزشها؛
ـ جايگاه رفتارهاي اخلاقي در آموزههاي اسلامي؛
ـ تأثير اعتقاد به معاد در زندگي روزمره انسانها؛
ـ ارزش ارتقاي اخلاقي جامعه و فوايد آن؛
ـ نقد و بررسي جوامعي با ارزشهاي مادي و اجتماعي؛
ـ بررسي ظرفيتها و زمينههاي جامعه براي پيشرفت به سوي تمدن اسلامي؛
در صورت بهرهگيري مناسب و دقيق برنامهسازان از ساختارهاي برنامهسازي چون مستند، تركيبي، گفتوگو، ميزگرد كارشناسي و پرسش و پاسخ ميتوان موضوعهاي يادشده را به بهترين شكل ممكن براي مخاطبان رسانه ملي، به ويژه جوانان ارائه داد.
بيترديد، يكي از اثرگذارترين قالبهاي برنامهسازي براي انتقال و نهادينه كردن هنجارها و ارزشهاي اجتماعي، فيلم، سريال و برنامههاي نمايشي است (همان: ص56) به همين دليل، رسانه ملي بايد از اين قالب براي گسترش و نهادينهسازي ارزشهاي انقلاب اسلامي در جامعه به خوبي استفاده كند. برخي از موضوعهايي كه ميتواند دست مايه كارهاي نمايشي باشد، به شرح زير است:
ـ بيان ارزشهاي انقلاب اسلامي، عامل پيروزي در هشت سال دفاع مقدس (با وجود تمامي نيازها و كمبودهاي مادي رزمندگان اسلام)؛
ـ معرفي ارزشهاي انقلاب، عامل سه دهه استقامت و پايداري ملت بزرگ ايران عليه تلاشها و حملات همهجانبه دشمن؛
ـ به تصوير درآوردن آينده ملت ايران در صورت فاصله گرفتن از ارزشهاي انقلاب و بازگشت به روند پيش از انقلاب؛
ـ آرامش، امنيت و احساس خوشبختي حاصل از پايبندي به ارزشهاي انقلاب اسلامي كه همان ارزشهاي ديني است؛
ـ ترغيب و تشويق مردم به ايثار، فداكاري، حماسهآفريني و جانفشاني براي اعتلاي كشور و جامعه (صدا و سيما، همان: ص143).
ـ بازنمايي زندگي انسانهاي پايبند به ارزشهاي انقلاب و نشان دادن ارزش اين زندگي (زندگينامه شهدا و بزرگان انقلاب از جمله امام راحل رحمه الله و مقام معظم رهبري (دام ظله) در اين زمينه نمونههاي خوبي است).
ـ نشان دادن كساني كه در لحظههاي حساس زندگي، عمل به ارزشهاي انقلاب و پايبندي به آنها، سبب موفقيت آنها شده است؛
ـ نمايش حكومت اسلامي، در جايگاه مهمترين دستاورد انقلاب اسلامي و جلوههاي ارزش، اهميت و نقاط مثبت آن؛
ـ نمايش ارتقاي همفكري و وحدت عمومي به عنوان عامل اقتدار و امنيت ملي.
تجربه سالهاي اخير رسانه ملي در زمينه توليد نماآهنگها، تيزرها، ميانبرنامههاي انيميشن (پويانمايي) و رئال (واقعي) در زمينه فرهنگسازي يا اصلاح فرهنگ، در موضوعهاي گوناگوني چون صرفهجويي در حاملهاي انرژي، سوءمصرف مواد مخدر، استفاده بيرويه بعضي داروها، فرهنگ ترافيكي و استفاده از كمربند ايمني، نشان ميدهد كه اين قالبهاي برنامهسازي ـ به ويژه اگر جذاب و باكيفيت ساخته شده باشند ـ، در اصلاح ناهنجاريهاي اجتماعي و ترويج فرهنگ صحيح در حوزههاي مختلف زندگي فردي و اجتماعي بسيار مؤثر است (همان: ص57 ـ 58). ازاينرو، شايسته است در تلاش براي معرفي و نهادينه كردن ارزشهاي انقلاب اسلامي، درباره مصاديق و شاخصههاي اين ارزشها چنين برنامههايي با قالبهايي اثرگذار و جذاب تهيه و پخش شود. برخي از موضوعهايي كه با استفاده از قالبهاي مذكور ميتوان به آنها پرداخت، عبارتند از:
ـ تكتك مصاديق ارزشهاي انقلاب مانند وحدت و يكپارچگي، ايثار و جهاد، سازندگي، بصيرت و حضور دائمي در صحنه، پيروي محض از ولايت فقيه، حكومت اسلامي و... براي نمونه ميتوان عوامل وحدتآفرين و از طرفي ديگر عوامل تفرقهانگيز و دخالت دشمن در اين زمينه را نمايش داد.
ـ نمايش آثار مثبت پايبندي به ارزشهاي انقلاب؛
ـ آشناسازي جامعه با شگردهاي نفوذ دشمن براي تخريب ارزشهاي انقلاب به ويژه در ميان جوانان و نمايش آموزش آنها براي چگونگي مقابله با اين شگردها؛
ـ بيان آينده انقلاب اسلامي و توصيف تمدن اسلامي با استفاده از جلوههاي هنري و شاعرانه.
رسانه ملي براي ترويج ارزشهاي انقلاب اسلامي بايد به نكات زير توجه داشته باشد:
به طور كلي ارزشهاي انقلاب اسلامي، شاخصهها، ابعاد، جلوهها و مصاديق گوناگوني دارد كه لازم است برنامههايي كه براي معرفي، تبليغ و نهادينهسازي اين ارزشها طراحي و ساخته ميشوند، به جنبههاي مختلف آن بپردازند تا تصويري جامع و كامل از اين مقوله در ذهن مخاطبان نقش بسته، در جامعه رواج پيدا كند.
يكي از آسيبهاي فعلي برنامههاي رسانه ملي، بهره نگرفتن مناسب از كارشناسان و مشاوران ديني متخصص و توانمند است. گاهي شاهديم كه نظر مشاوران ديني در مرحله ابتدايي و اجمالي جستوجو ميشود، اما در مراحل توليد و تدوين اثر، مد نظر واقع نميشود. علاوه بر استفاده از نظر مشاوران ديني در تمامي مراحل كار، لازم است براي هر موضوع از كارشناس ديني همان موضوع بهره گرفته شود و از افراد غير متخصص استفاده نكنند.
برنامهسازي با هدف معرفي ارزشهاي انقلاب اسلامي و با تلاش براي دروني كردن اين ارزشها، تنها در صورتي ميتواند موفق باشد كه ميانبرنامههاي گوناگون رسانه ملي در اين زمينه انسجام و هماهنگي برقرار باشد. به عبارت ديگر، اگر يكي از برنامههاي رسانه ملي به تبليغ و ترويج ارزشهاي انقلاب اسلامي ميپردازد، در برنامهاي ديگر، برخي يا همه اين ارزشها خدشهدار نشوند. در غير اين صورت هيچگاه اين ارزشها نهادينه نميشوند و مخاطبان رسانه ملي نيز دچار دوگانگي و تضاد خواهند شد.
با توجه به آموزههاي ديني و تجربههاي بشري انتقال هر باور، ارزش و هنجاري بايد در دوران كودكي و نوجواني انجام شود تا در ذهن و دل مخاطب رسوخ و ماندگار شود. رسول خدا صلي الله عليه و آله : «مَثَلُ الّذي يتَعَلَّمُ في صِغَرِهِ كَا النَّقشِ في الحَجَر؛ حكايت كسي كه در كودكي ميآموزد، همانند نقش كندن بر سنگ است» (محمدي ريشهري، 1385، ص130 ـ 131). ازاينرو، رسانه ملي براي تبليغ و ترويج و نهادينهسازي ارزشهاي انقلاب اسلامي در درجه نخست بايد به مخاطبان كودك و نوجوان توجه كند و برنامههاي اين گروه از مخاطبان را به گونهاي سامان دهد كه به تدريج و با سيري طبيعي، موضوعهاي ارزشي براي آنها نهادينه شود. امام علي عليه السلام ميفرمايد: «مَن لَم يتَعلّم فِي الصّغَرِ لَم يتَقَدّم فِي الكِبَر؛ كسي كه در كودكي نياموزد، در بزرگسالي پيش نميافتد» (همان: ص132 ـ 133).
بيترديد، اگر رسانه ملي نتواند اين موضوعها را در دوران كودكي و نوجواني مخاطبان نهادينه كند، در جواني ايجاد تغيير در عقايد و ارزشهاي مخاطبان نيازمند تلاش بيشتري خواهد بود.
اثرپذيري شديد كودك و نوجوان از رسانه، از دو جهت قابل توجه است. نخست اينكه پيامهاي رسانه ملي در انسانهاي بالغ كه ذهني ساخته و پرداخته دارند، كمتر رسوخ ميكنند؛ زيرا شخص بالغ مكانيسمهاي دفاعي ويژهاي دارد، ولي اين امر درباره كودكان صادق نيست. ذهن كودك، ساده و بدون شبكهاي به هم پيوسته است و هنوز اسرار تحليل عقايد، سنجش، سپس پذيرش يا طرد منطقي آنان را باز نيافته است. ازاينرو، هنگامي كه كودكان بدون هيچ حفاظي در برابر وسايل ارتباط جمعي قرار ميگيرند، بسيار تأثيرپذيرند (ساروخاني، 1372: ص177).
دوم اينكه بنابر تأكيد انسانشناسان و دانشمندان علوم اجتماعي، شخصيت افراد بيشتر در جواني شكل مييابد، سپس در محيط اجتماعي بروز ميكند. با توجه به نكات ياد شده و اين حقيقت كه رسانههاي جمعي براي تغيير و تضعيف ارزشها و شكلگيري باورهاي منفي كارايي مؤثري دارند (همان: ص131ـ133). بايد هوشيار و دقيق بود كه از رسانه ملي مواردي با تأثير مخرب بر ارزشها پخش نشود. يادآوري اين نكته در اينجا نيز ضروري است كه نظارت افراد متعهد از جمله موارد مؤثر در جلوگيري از تأثير مخرب پيامهاي ضدارزشي است.
برنامههاي نمايشي رسانه ملي از جمله فيلمها و سريالها، نيز ميتوانند با موضوع ارزشهاي انقلاب اسلامي ساخته و پخش شوند. در اين باره رسانه ملي ضمن پرداختن به موضوعات ديگر ميتواند از نمادها، نشانهها، رفتارهاي مبتني بر ارزشهاي انقلاب، در بين صحنههاي مختلف برنامه استفاده كند و به ترويج ارزشها به صورت غير مستقيم بپردازد.
با توجه به اينكه انقلاب اسلامي ايران، بزرگترين و تأثيرگذارترين و پردامنهترين تحول قرن اخير است، و تأثيرگذاري و الهامات آن را بر ديگر نقاط جهان، به ويژه جهان اسلام ميبينيم، بايد ارزشهاي والاي اين انقلاب را پاس داشت و به نسلهاي آينده منتقل كرد. نسلي كه همزمان با انقلاب بود پاسدار و متعهد به ارزشهاي انقلابي و اسلامي هستند؛ اما در سالهاي پس از جنگ، با بازگشتن آرامش و رفاه نسبي به كشور، همچنين با تولد نسلهاي جديد، معرفي و بسط اين ارزشها در سالهاي آتي لازم و ضروري و ضامن تداوم و سلامت انقلاب اسلامي است. بنابراين، همه نهادها و ارگانهاي كشور از جمله صدا وسيما موظف هستند در محدوده وظايف و مسئوليتهاي خويش از هيچ تلاشي فروگذار نكنند. هدايت نسل جديد به ويژه نوجوانان و جوانان و آموزش، معرفي و درونيسازي ارزشهاي مقدس انقلاب اسلامي براي آنها ضروري است. افزون بر اين، از تأثيرات مخرّب ضد ارزشها نيز نبايد غافل شد و با تهيه برنامههايي سازنده، بايد تأثيرات مخرّب ضد ارزشها را نيز معرفي كرد و هدايتگر نوجوانان و جوانان بود كه در صورت موفقيت در اين زمينه، جوانان دچار سردرگمي نخواهند شد و ارزشها را از ضد ارزشها تشخيص خواهند داد.
اهداف، محورها، اولويتها و سياستهاي توليد، تأمين و پخش. (1384). تهران: مركز طرح و برنامهريزي، معاونت تحقيقات و برنامهريزي سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران.
پهلوان، چنگيز (1380). فرهنگشناسي، گفتارهايي در زمينه فرهنگ و تمدن پديدآورنده. تهران: نشر قطره.
تبيين ارزشها و آسيبشناسي انقلاب اسلامي از ديدگاه حضرت امام خميني رحمه الله . (1378). دفتر سياسي سازمان عقيدتي سياسي ناجا. تهران: انتشارات سازمان عقيدتي سياسي ناجا.
ذوعلم، علي (1379). انقلاب و ارزشها. قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه.
رهنمايي، سيد احمد (1385). درآمدي بر مباني ارزشها. قم: انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني رحمه الله ، چاپ دوم.
ساروخاني، باقر (1372). جامعهشناسي ارتباطات. تهران: انتشارات اطلاعات.
سايت مقام معظم رهبريwww.leader.ir.
سعديپور، اسماعيل و (عليرضا خوشگويان فرد و معصومه طالبي دلير) (1390). اثرسنجي در حوزه رسانه با تأكيد بر تلويزيون. تهران: مركز تحقيقات صدا وسيماي جمهوري اسلامي ايران، چاپ اول.
شفيعيسروستاني، ابراهيم (1376). زن و نظام سلطه و رسانهها. تهران: مركز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما.
ــــــــــ (1391). آيين برنامهسازي درباره فرهنگ عفاف و حجاب. قم: مركز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما.
طهماسبي، مهدي (1381). چگونگي انتقال مفاهيم ديني به جوانان. قم: مركز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما.
فرهنگي، علياكبر و نازنين فراهاني (1391). آسيبهاي برونسپاري پروژههاي برنامهسازي در سيما. نشريه افق رسانه. شماره 93.
كينگ، ساموئل (1355). جامعهشناسي. ترجمه: مشفق همداني. تهران: نشر سيمرغ.
محسنيانراد، مهدي (1375). انقلاب، مطبوعات و ارزشها. تهران: سازمان مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي.
محمدي ريشهري، محمد (1385). حكمتنامه كودك. قم: انتشارات دارالحديث.
مريجي، شمسالله (1383). عوامل مؤثر در انحراف از ارزشها. قم: مركز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما.
مصباحيزدي، محمدتقي (1372). جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن. تهران: انتشارات سازمان تبليغات اسلامي.
ــــــــــ (1376). تهاجم فرهنگي. قم: مركز انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني رحمه الله .
مطهري، مرتضي (1372). پيرامون انقلاب اسلامي. قم: انتشارات صدرا، چ 9.
معلمي، عباس، سيماي خانواده. بررسي انتقادي تأثيرات تلويزيون بر خانواده. ماهنامه سوره، شماره50 ـ 51.
موسويخميني، سيد روحالله (1378). صحيفه نور. (مجموعه بيانات و سخنرانيهاي حضرت امام خميني رحمه الله . تهران: انتشارات مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني رحمه الله .