نويسنده: جيمز پتراس2
مترجم: محمود بدرلو3
چكيده
مقاله حاضر به حمايت گسترده ايالات متحده امريكا از حكومتهاي دستنشانده و استبدادي غرب آسيا از جمله عربستان سعودي، بحرين، مصر، اردن، يمن، تركيه و در نهايت اسرائيل ميپردازد. حكومتهاي پليسي كه وجودشان محصول حمايتهاي نظامي گسترده و طولانيمدت امريكا از آنهاست. نويسنده معتقد است بيشتر تحليلگران و كارشناسان مستقل و قابل اعتماد با اين نظر موافقاند كه سياستهاي غرب آسياييِ امريكا را يك عده عناصر وفادار به اسرائيل به اين كشور املا ميكنند؛ وفاداراني كه سِمَتهاي كليدي را در وزارتخانههاي خزانهداري، كشور، اما چيزي كه يگانه حكومت يهودي جهان را كه گفته ميشود «منتخب خداوند بر روي زمين است» به عنوان بزرگترين زندانبان جهان به همگان معرفي ميكند اين نكته است كه اين حكومت 82/1 ميليون فلسطيني را در غزه و در يك زندان «روباز» زنداني كرده است.
امورخارجه، دارايي و نيز پنتاگون اشغال كردهاند. پروفسور جيمز پتراس در اين مقاله به بازگويي حمايتهاي مالي و نظامي گسترده امريكا از حكومتهاي دستنشانده غرب آسيا ميپردازد.
كليدواژگان: گولاگ،4 جنبشهاي انقلابي عربي، حقوق بشر، حكومتهاي دستنشانده، زندانيان مردمسالاري.
وقتي باراك اوباما نخستين بار وارد كاخ سفيد شد، قول داد غرب آسيا را به منطقهاي پر از آزادي و رفاه تبديل كند و آن را از نو بسازد. اما شش سال پس از اين قول، واقعيت چيز ديگري را نشان ميدهد؛ چراكه خاورميانه اكنون و پس از قول اوباما، محل حكومتهاي خودكامهايي است كه زندانهايشان پر از افراد مخالف سياسي است. اكثريت فعالانِ طرفدار مردمسالاري، كه به شدت سركوب هم ميشوند، در معرض بدترين و شديدترين شكنجهها قرار دارند يا به زندانهاي طولاني مدت محكوم ميشوند.
در اين كشورها، حاكمان فاقد مشروعيت قانوني و اخلاقي هستند، قدرت را قبضه كردهاند و سياستهاي خود را در چارچوب يك حكومت پليسي ـ امنيتي و البته سركوبگر به پيش ميبرند. حالا با اين وضعيت امريكا چه كرده است؟ دخالت نظامي مستقيم امريكا و سيا، ارسال بيحدوحصر سلاح، ايجاد پايگاههاي نظامي و آموزش عمليات و نيروهاي نظامي ويژه اين استبدادها، از تصميم جدي امريكا براي ساختن يك گولاگ زنجيرهاي از شمال آفريقا تا كشورهاي حاشيه خليج [فارس] پردهبرداري ميكنند.
ميزان و نحوه سركوبهاي سياسي در هريك از حكومتهاي تحت حمايت امريكا در منطقه را در اين نوشتار دنبال كردهايم؛ همچنين ميزان كمكهاي امريكا به اين كشورها براي «طراحي دوباره اين منطقه از منظر آقاي اوباما» كه به ايجاد و گسترش زندانهاي سياسي انجاميده است ـ و در كل منطقه و جهان، به وسيله امريكاييها اداره ميشود ـ نيز شرح داده شده است.
كشورهايي نظير مصر، اسرائيل، عربستان سعودي، بحرين، عراق، يمن، اردن و تركيه همگي در حال دفاع از منافع امپرياليستي امريكا برضد اكثريت آزاديخواه هستند كه با جنبشهاي سياسي ـ اجتماعي مستقل در اين كشورها نمايندگي ميشوند.
بزرگترين كشور عرب، وابستگي ديرپايي به امريكا دارد. استبداد نظامي حاكم بر مصر، درجولاي سال 2013 و با يك براندازي [كودتاي] نظامي به روي كار آمد و موجي از سركوب و كشتار را در اين كشور به راه انداخت.
حكومت استبدادي نظامي در مصر درحال قبضه كردن كامل قدرت در اين كشور است. بر طبق آمار مركز مصري حقوق اقتصادي و اجتماعي، حكومت نظامي مصر از جولاي تا دسامبر سال 2013، بيش از 377/21 تظاهركننده طرفدارِ محمد مرسي رئيس جمهورِ بركنار شده اين كشور را بازداشت كرده است. تا آوريل سال 2014 هم بيش از شانزده هزار زنداني سياسي در زندانهاي حكومت نظامي مصر در بازداشت به اسرائيل كه به زعم آمريكا، تنها حكومت مردمسالار حقيقي در منطقه غرب آسياست در حقيقت بزرگترين زندان و زندانبان در كل جهان به شمار ميرود.
سر ميبرند كه بيشتر آنها نيز شكنجه شدهاند. قضات كانگوروئي مصري هم در دادگاههايي كوتاهمدت و خلاصهشده براي صدها نفر حكم اعدام و زندانهاي طولاني مدت صادر كردهاند. دولت امريكا هم از اعتراض به براندازي نظامي كه به سرنگوني محمد مرسي منجر شد، خودداري كرد و به كمكهاي نظامي خود به حكومت نظامي اين كشور ادامه داد. در عوض حاكم خودكامه نظامي مصر نيز به حمايت از اسرائيل براي سختتر كردن محاصره غزه ادامه داد و از سويي ديگر از عملياتهاي نظامي امريكا در سرتاسر غرب آسيا حمايت كرد.
اسرائيل كه به زعم امريكا، تنها حكومت مردمسالار حقيقي در منطقه غرب آسياست در حقيقت بزرگترين زندان و زندانبان در كل جهان به شمار ميرود.
براساس نظر گروه حقوق بشري اسرائيل به نام بيتسِلِم1 در بين سالهاي 1967 تا دسامبر سال 2012 دست كم هشتصد هزار فلسطيني را اسرائيل به زندان افكنده است؛ اين يعني 20 درصد از كل جمعيت فلسطين. بيش از صدهزار فلسطيني نيز بدون هيچ اتهام مشخص يا برگزاري هرگونه دادگاهي، به زندان افتادهاند. تقريباً با همه آنها بدرفتاري شده و ضمن شكنجه با آنها ظالمانه نيز برخورد شده است. اسرائيل هم اكنون 881/4 زنداني سياسي در زندانهاي خود دارد. اما چيزي كه يگانه حكومت يهودي جهان را كه گفته ميشود «منتخب خداوند بر روي زمين است» به عنوان بزرگترين زندانبان جهان به همگان معرفي ميكند اين نكته است كه اين حكومت 82/1 ميليون فلسطيني را در غزه و در يك زندان «روباز» زنداني كرده است.
اسرائيل ماهيگيري، مسافرت، تجارت، ساختوساز، توليد و كشاورزي را از هوا، زمين زندانهاي عربستان سعودي به عنوان حكومتي وابسته و وفادار به آمريكا، پر است از فعالان آزاديخواهي كه به سبب فرياد زدن براي انتخابات آزاد، آزاديهاي مدني و پايان گرفتن سياستهاي ضدزن اين حكومت، به زندانها افتادهاند.
و دريا براي فلسطينيها محدود كرده و تحت نظر خود قرار داده است. در كرانه باختري رود اردن يا سرزمينهاي اشغالي نيز 7/2 ميليون فلسطيني را درحصاري از ديوارهاي امنيتي گرفتار كرده و آنها را هرروزه هدف حملات نظامي، دستگيري و رفتارهاي خشونتآميز سربازان خود و البته «شهركنشينان يهودي» قرار ميدهد؛ شهركنشيناني كه كارشان از بين بردن اعصاب و روان فلسطينيهاست.
بر اساس نظريه ساخت دوباره غرب آسياي جديد كه حاصل تفكرات آقاي باراك اوباماست، عربستان سعودي ثابت قدمترين متحد واشينگتن درجهان عرب به حساب ميآيد. زندانهاي عربستان سعودي به عنوان حكومتي وابسته و وفادار به امريكا، پر است از فعالان آزاديخواهي كه به سبب فرياد زدن براي انتخابات آزاد، آزاديهاي مدني و پايان گرفتن سياستهاي ضدزن اين حكومت، به زندانها افتادهاند. براساس آمارهاي كميسيون (هيئت) حقوق بشر اسلامي، عربستان سعودي سي هزار زنداني سياسي دارد كه بدون برگزاري هيچ نوع دادگاهي زندانياند.
استبداد سعودي نقش بسيار مهمي در تأمين مالي و كمك به ديگر حكومتهاي خودكامه منطقه ايفا ميكند. آنها پانزده ميليارد دلار به حكومت نظاميِ برآمده از براندازي نظامي در مصر كمك كردهاند. عربستان سعودي با كمكهاي مالي و نظامي بيحد و حصر و البته دست و دلبازانه خود به حكومتهاي زندانبان در منطقه همچون بحرين، پاكستان، يمن، اردن و مصر در استمرار امپرياليسم امريكايي نقش تعيينكنندهاي برعهده گرفته است.
بر اساس آمارهاي مورد وثوق مركز حقوق بشر، بحرين با اختلاف زيادي، مقام اول را به سبب داشتن بيشترين زنداني به ازاي تعداد كل شهروندان دارد. براساس آمار مجله معتبر اكونوميست (شماره 4/2/2014 ) بحرين با جمعيتي معادل 750 هزار نفر، 40 هزار زنداني سياسي دارد. براساس آمار پنتاگون نيز، استبداد مطلق آل خليفه در بحرين، نقشي حياتي در فراهم آوردن پايگاههاي آبي و خاكي براي امريكا در منطقه برعهده دارد كه از آنها امكان حمله به عراق و افغانستان فراهم شده و احتمالاً براي حمله به ايران نيز از آنها استفاده شود. هزاران زنداني سياسي آزاديخواه به علت درخواست پايان دادن به وابستگي، استبداد و در نهايت نوكري امريكا و سعوديها به زندان افتادهاند. [...]
هادي هم درست پا جاي پاي صالح گذاشت. آدم ربايي، شكنجه وكشتن تظاهركنندگان آزاديخواه، از جمله اقدامات او بوده است. اما واشينگتن ترجيح داد روي كار آمدن او را «يك انتقال به مردمسالاري» در يمن بخواند.
يمن را دهها سال مستبدهاي دست نشانده عربستان ـ امريكا اداره ميكردند. حكومت تك نفره علي عبدالله صالح با زنداني و شكنجه كردن هزاران نفر از فعالان آزاديخواه، اعم از سكولار يا مذهبيها همراه بوده است. حكومت او سالها ميزبان زندان يا مركزي براي پاكسازي، شكنجه و نگهداري ناراضيان سياسي بوده كه بر اساس برنامه «سيا» موسوم به «اقدام» ربوده و به اين مراكز منتقل ميشدند.
حكومت صالح كه تحت حمايتهاي امريكا بود و سابقهاي طولاني در سركوب خشونتآميز مخالفان خود داشت، با وجود تلاشهاي فراوان در سال 2011 در پي تظاهرات و شورشهاي گسترده، سرنگون و همه ارتباطات او با عربستان و امريكا قطع شد. به همين دليل، واشينگتن و رياض براي حفظ ارتباط و سلطه خود بر صنعا، سياست «تغيير» مهره در حكومت را در پيش گرفتند. انتخاباتي پر از تقلب برگزار شد و «هادي منصور عبد ربه» كه ازمهرههاي صالح و عامل امريكاست حكومت را در دست گرفت. هادي هم درست پا جاي پاي صالح گذاشت. آدم ربايي، شكنجه وكشتن تظاهركنندگان آزاديخواه، از جمله اقدامات او بوده است. اما واشينگتن ترجيح داد روي كار آمدن او را «يك انتقال به مردمسالاري» در يمن بخواند. بر اساس نوشته نشريه يمن تايمز (4/5/2014) سي هزار زنداني سياسي، زندانهاي يمن را پر كردهاند. اين «مردمسالاري زنداندار» در واقع تضمينكننده حضور نظامي امريكا در شبه جزيره عربستان است.
خاندان پادشاهي اردن سه نسل است كه رسماً حقوق بگير سيا هستند و حامي منافع امريكا در منطقه به شمار ميروند. حاكمان مستبد اردن، مليگرايان و گروهاي مقاومت فلسطيني را نابود و با آنان وحشيانه برخورد كردند. با اسرائيل پيمان به اصطلاح صلح امضا كردند تا هرگونه تلاش براي كمك به فلسطينيها را از طريق مرزهايشان در نطفه خفه كنند. پايگاههاي نظامي درخاك خود براي امريكا، عربستان و اتحاديه اروپا فراهم كردند و هم اكنون نيز در حال مسلح كردن و كمك مالي به گروههاي دستنشانده در سوريه هستند.
اين حكومت مستبد پادشاهي، از نظر اقتصادي به كمكهاي خارجي وابسته است تا بتواند به زندگي ادامه دهد. بيكاري در اردن به 25 درصد رسيده است و نيمي از جمعيت اكثر كساني كه اردوغان به دادگاه سپرد، از منتقدان دخالت او در اوضاع سوريه بودند. بر خلاف لفاظيهاي آشتيجويانه او، زندانهاي تركيه پر از مخالفاني هستند كه شامل قانونگذاران و فعالان كردي نيز ميشود.
آن در فقر زندگي ميكنند. حكومت اردن هزاران تظاهركننده صلحجو را به زندان افكنده است. براساس گزارش اخير سازمان عفو بينالملل ( با عنوان اردن 2013) حكومت خودكامه ملك عبدالله هزاران نفر را بدون هيچ اتهام يا برگزاري دادگاهي به زندان انداخته است. درواقع زندان بزرگي كه اردن نام دارد، يكي از اصليترين نقشها را در تداوم امپراتوري امريكا در غرب آسيا ايفا ميكند و همچنين يكي از همدستان اسرائيل در مصادره زمينهاي فلسطينيان به شمار ميرود.
تركيه تحت حكمراني حزب عدالت و توسعه به رهبري رجب طيب اردوغان به يكي از اصليترين پايگاههاي عمليات نظامي ناتو تبديل شده است كه ميتوان از آن براي حمله به سوريه استفاده كرد. البته اردوغان ميتواند بگويد با امريكاييها تفاوت و اختلاف نظر هم دارد و آن هم در مورد رابطه با اسرائيل است؛ به خصوص در مورد حمله نظاميان اسرائيلي به كشتي ترك در آبهاي بينالمللي و كشتار 9 فعال حقوق بشري و البته غيرمسلح اين كشور. اما اردوغان با چرخش به سمت وابستگي بيشتر، اين بار به دام جنگها و مداخلات بينالمللي ناتو افتاد و به سوي استبداد پيش رفت.
اردوغان كه هماكنون در سطح ملي و به سبب تلاش هايش در جهت هرچه خصوصيتر كردن فضاهاي عمومي و محدود كردن فضاي زندگي خانوارهاي طبقه متوسط تركيه با چالشهايي جدي روبهروست، در حال پاكسازي و تصفيه دلخواهانه جامعه مدني، نهادهاي حكومتي و جنبشهاي طبقاتي نيز هست. او در برابر تظاهرات مسالمتآميز و آزاديخواهانه تابستان سال 2013 به طور وحشيانهاي واكنش نشان داد. بر طبق آمارهاي سازمانها و نهادهاي حقوق بشري، در طول درگيريهاي پارگ گزي پنج هزار نفر بازداشت شدند و هشت هزار نفر نيز مجروح شدند. همين اواخر اردوغان با راه اندازي دادگاههاي ويژه و محكوميتهاي نمايشي، براساس شواهد نادرست، صدها افسر نظامي، فعالان حزبي، اعضاي اتحاديههاي تجاري، فعالان حقوق بشري، وكلا و روزنامهنگاران را بازداشت و محاكمه كرد. اكثر كساني كه اردوغان به دادگاه سپرد، از منتقدان دخالت او در اوضاع سوريه بودند. بر خلاف لفاظيهاي آشتيجويانه او، زندانهاي تركيه پر از مخالفاني هستند كه شامل قانونگذاران و فعالان كردي نيز ميشود. (Global views 10/17/12)
وقتي اردوغان از خود چهره يك اسلامگراي مطمئن و توانمند برضد جنبشهاي محبوب مردمسالارانه و مليگرا در سطح غرب آسيا بروز داد و همچنين قصد و هدف نهايي خود را براي نفوذ بيشتر در منطقه غرب آسيا نيز بر همگان آشكار كرد، امريكا را بر آن داشت تا با رقيب سياسي او يعني فتح ا... گولن كه هم حرفگوشكنتر است و هم طرفداري بيشتري از اسرائيل ميكند، رابطه محكمتري برقرار كند. گولن كسي است كه ريشههاي خود را در همه سطوح جامعه تركيه ازجمله تجارت و آموزش دوانده است. اما امريكا هنوز هم روي «زندان مردمسالاري» اردوغان حساب ميكند تا به وسيله او بتواند جنبشهاي ضد امپرياليستي را دانشگاههاي اقماري آيوي ليگ كه با جلوداري محققان و انديشوران طرفدار اسرائيل در منطقه همراه هستند، دائم درحال تبليغ اين تفكرند كه خودكامههاي عرب غرب آسيا در واقع محصول «فرهنگ اسلامي» يا «شخصيت تماميتخواه عربي» هستند و عربها هستند كه هميشه به دنبال يك «فرد قوي» براي حكومت و رهبري خود بودهاند.
بكوبد. امريكا همچنين به اردوغان به عنوان دشمن اصلي سوريه و حامي تحريمهاي ايران و پشتيبان نوري مالكي ـ كه طرفدار ناتو در عراق است ـ نيز نياز دارد.
حكومتهاي پليسي غرب آسيا و فرهنگ ديرپاي استبدادي حاكمان درجهان عرب، محصول حمايتهاي نظامي گسترده و طولاني مدت امريكا از آنهاست. نبود مردمسالاري واقعي شرط اصلي گسترش و پيشرفت امپرياليسم نظامي و حضور تبليغاتي امريكا در منطقه به شمار ميرود.
فرهنگستانهاي امريكايي كه درحال تبليغ تفكر اسلامهراسي هستند، در واقع ارتش كوچك واشينگتن به شمار ميروند. اين مراكز علمي و پژوهشي در كنار متخصصان، خبرنگاران و جيرهخوارانِ رسانهايِ اين كشور، همگي حمايتهاي امريكا از حكومتهاي خودكامه را كه در حال سركوب جنبشهاي همگاني و مردمسالارانه هستند، ناديده ميگيرند. دانشگاههاي اقماري آيوي ليگ1 كه با جلوداري محققان و انديشوران طرفدار اسرائيل در منطقه همراه هستند، دائم درحال تبليغ اين تفكرند كه خودكامههاي عرب غرب آسيا در واقع محصول «فرهنگ اسلامي» يا «شخصيت تماميتخواه عربي» هستند و عربها هستند كه هميشه به دنبال يك «فرد قوي» براي حكومت و رهبري خود بودهاند. آنها در حقيقت تاريخ مبارزه طولاني طبقه كارگر و آزاديخواه در همه جوامع عربي را ناديده ميگيرند يا به راحتي از كنارش عبور ميكنند. اين انديشوران سياسي، رابطه امريكا با مستبدهاي عرب را با عناويني مانند «سياستهاي واقعگرايانه» يا «انتخابهاي محدود و در دسترس» توجيه ميكنند.
هرجا كه مردمسالاري حقيقي پا گرفت و مردم خواهان حقوق سياسي خود شدند، امريكا باحمايت از براندازيها و همچنين دخالت مستقيم، حكومتهاي خودكامه را تقويت كرد و نجات داد (بحرين از سال 2011 تا 2014، يمن از 2011 تا 2012، مصر 2013، اردن 2012 و ديگر كشورها). «متخصصان» و كارشناسان امريكايي و غيرامريكايي همسو در غرب آسيا، از يك طرف شهروندان عرب را به سبب حكومتهاي استبدادي سرزنش ميكنند، اما از سوي ديگر نژادپرستيِ اكثريت در اسرائيل را كه درحال «متخصصان» و كارشناسان آمريكايي و غيرآمريكايي همسو در غرب آسيا، از يك طرف شهروندان عرب را به سبب حكومتهاي استبدادي سرزنش ميكنند، اما از سوي ديگر نژادپرستيِ اكثريت در اسرائيل را كه درحال بازداشت و شكنجه صدها فعال فلسطيني است ناديده ميگيرند.
بازداشت و شكنجه صدها فعال فلسطيني است ناديده ميگيرند.
گولاگهاي غرب آسيا، براي سرپا نگه داشتن حكومتهاي زندانبان، خود به سياستهاي كمكي امريكا نياز مبرم دارند؛ براي فهم بهتر به نكات زير توجه كنيد:
حكومت امنيتي مصر در حقيقت نقطه اصلي هرم امپراتوري امريكا از شمال آفريقا تا غرب آسيا است. حكومت مصر است كه فعالانه، در بيثباتي ليبي، لبنان، سودان و سوريه دست دارد. مصر در سركوب فلسطينيها در همكاري نزديك با اسرائيل است. دولت مبارك ساليانه دو ميليارد دلار كمك از امريكا ميگرفت كه در نهايت براي ابقاي خدمات خود به امپرياليسم بزرگ 65 ميليارد دلار كمك دريافت كرد.
كمكهاي مالي و نظامي امريكا به مصر در حقيقت باعث تقويت آن در به زندان افكندن و شكنجه فعالان آزاديطلب و فعالان صنوف تجاري شده است. واشينگتن حتي پس از براندازي نظامي برضد محمد مرسي رئيس جمهور منتخب به كمكهاي خود ادامه داد و در سال 2014 مبلغ 55/1 ميليارد دلار به مصر كمك كرد.
واشينگتن با اينكه بارها از «نگرانيهاي عميق خود» بابت كشته شدن هزاران نفر از حاميان مرسي به دست ارتش تحت اختيار عبدالفتاح السيسي سخن گفته، اما ذرهاي از كمكهاي خود به اين حكومت را به بهانههاي مختلف از جمله «امنيت» و «مبارزه با تروريسم» قطع نكرده است. براساس تفسير «كنگره» ايالات متحده امريكا، واشينگتن از لفظ به «دستگيري قدرت با زور يا همان براندازي» در مورد وقايع مصر استفاده نكرد و آن را «انتقال به مردمسالاري» خواند تا بتواند به استبداد نظامي اين كشور همچنان كمك كند؛ چراكه مصر اصليترين نقش را در سياست خارجي امريكا در حمايت از اسرائيل ايفا ميكند. در حقيقت حمايت امريكا از مصر، محصول فشار و قدرت لابي پرقدرت «صهيونيسم» در «كنگره» و «كاخ سفيد» است. كمك امريكا به حكومت مصر در واقع براي اطمينان از مديريت مرزهاي اين كشور با غزه است و اينكه آنها را از اثرگذار بودن محاصره اين منطقه توسط اسرائيل، خاطرجمع كند.
همسويي آمريكا با اسرائيل در سركوب فلسطينيها در حقيقت در چارچوب منافع واشينگتن در ايجاد يك «فلسطين بسيار كوچك» و ناتوان با رهبراني دستنشانده و استعمارزده است.
كاخ سفيد از سركوب اكثريت مليگرا و فعالان ضد استعماري كه مخالف سياستهاي تل آويو بر ضد فلسطينيان هستند، حمايت ميكند. در حقيقت منافع اسرائيل است كه سياستهاي غرب آسيايي امريكا را مشخص ميكند. حمايت واشينگتن از زندانبانان مصري، در حقيقت يك «راهبرد صهيونيستي ـ امريكايي» است.
بيشتر تحليلگران و كارشناسان مستقل و قابل اعتماد با اين نظر موافقاند كه سياستهاي غرب آسيايي امريكا را يك عده عناصر وفادار به اسرائيل به اين كشور املا ميكنند. وفاداراني كه سِمَتهاي كليدي را در وزارت خانههاي خزانهداري، كشور، امورخارجه، دارايي و نيز پنتاگون اشغال كردهاند. كنگره امريكا نيز با قدرت روساي 52 سازمان امريكايي ـ يهودي و 171 هزار فعال حقوقبگير و تمام وقت خود در تصاحب صهيونيستهاست.
كار به جايي رسيده است كه بعضي از منتقدان معتقدند امريكا ديگر به دنبال منافع ملت خود نيست، بلكه هر آنچه را جاهطلبيهاي استعماري اسرائيل خواهان آن است، دنبال ميكند. اين در واقع نوعي انحراف در مباحث مربوط به منافع ملي امريكا به حساب ميآيد. رهبران امريكا در حقيقت ميان نظاميگري و حكومت صهيونيستي و برتري امپرياليستي خود رابطهاي بس تنگاتنگ يافتهاند. به همين دليل هم است كه از مصر كه تأمينكننده اين منافع استعماري براي امريكا و اسرائيل است، حمايت ميكنند.
جنگ گسترده اسرائيل با گروه ضد امپرياليستي حزب الله لبنان نيز در راستاي تلاشهاي امريكا براي به روي كار آوردن فردي مطيع و دستنشانده در اين كشور و از سوي ديگر نابودي يكي از متحدان قدرتمند و چريك گروههاي فلسطيني توسط اسرائيل ارزيابي ميشود. همسويي امريكا با اسرائيل در سركوب فلسطينيها در حقيقت در چارچوب منافع واشينگتن در ايجاد يك «فلسطين بسيار كوچك» و ناتوان با رهبراني دستنشانده و استعمارزده است. به سبب نفوذ صهيونيستها درهمه شئون و سياستهاي امريكا، اسرائيل فعلاً بزرگترين دريافتكننده كمك از واشينگتن در حكومت خودكامه آل خليفه امروز در جهان بسيار منزوي و منفور است و همچنين توسط اكثريتِ آزاديخواه تحت شديدترين فشارهاست.
جهان است. اين كمكها در حالي به دست صهيونيستها ميرسد كه سطح و معيار زندگي در اسرائيل بالاتر از 60 درصد از مردم امريكاست. بين سالهاي 1984 تا 2014 اسرائيل مبلغ صد ميليارد دلار كمك از امريكا دريافت كرده كه 70 درصد آن نظامي و شامل بهترين و جديدترين تجهيزات بوده است. اسرائيل كه دارنده رتبه بالاترين ميزان زنداني سياسي و بالاترين ميزان حمله و تجاوز به همسايگان خود در چهل سال گذشته است، بالاترين كمك را از امريكا دريافت ميكند. اسرائيل اصليترين زندانبان مردمسالاري در گولاگهاي زنجيرهاي امريكا از شمال آفريقا تا غرب آسيا به حساب ميرود.
عربستان سعودي بر سر تعداد مراكز نگهداري فعالان آزاديخواه در زندان با اسرائيل در رقابت سختي است. سعوديها صدها ميليارد دلار پول حاصل از نفت را ساليانه در وال استريت به گردش در ميآورند و ضمن افزايش ثروت خانوادگي خود، اقتصاد امريكا را رونق ميدهند و سرمايه بانكدارهاي طرفدار اسرائيل را در سرتاسر جهان چند برابر ميكنند. همگرايي سعودي ـ امريكايي ـ اسرائيلي چيزي فراتر از يك اتفاق است. آنها منابع نظامي خود را برضد استقلالطلبها و آزاديخواهان منطقه به اشتراك ميگذارند. سعوديها بزرگترين منابع نظامي و جاسوسي امريكا در خليج [فارس] به حساب ميآيند. همين سعوديها بودند كه از حمله امريكا به عراق در سال 2003 حمايت كردند. بازهم همين سعوديها هستند كه با صدها گروه تروريست و دستنشانده خود، امريكا و ناتو را در سوريه حمايت ميكنند.
عربستان به بحرين حمله كرد تا جنبشهاي طرفدار مردمسالاري را سركوب كند. سعوديها با امريكا در حمايت از حكومت پليسي (نظامي) يمن همكاري ميكنند. ضمناً عربستان بزرگترين و تجمليترين بازار خريد و مصرف صنايع معظم تسليحاتي امريكا نيز هست. امريكا بين سالهاي 1951 تا 2006 مبلغ هشتاد ميليارد دلار سلاح به عربستان فروخته است و در اكتبر سال 2010 قراردادي تسليحاتي به ارزش 5/60 ميليارد دلار براي فروش سلاح و خدمات نظامي با رياض امضا كرده است.
بحرين سالهاست كه ميزبان ناوگان پنجم نيروي دريايي امريكاست. اين پايگاه در واقع محلي است براي حمله احتمالي به ايران. اما درحال حاضر از آن براي كمك دادن به نيروهاي اشغالگر در افغانستان و همچنين نظارت بر مسيرهاي صادرات يمن سِمَت ديدهباني بياباني و بسيار پرهزينه حاكمان مستبد عربستان و آمريكا در شبه جزيره عربستان است.
نفت استفاده ميشود. حكومت خودكامه آل خليفه امروز در جهان بسيار منزوي و منفور است و همچنين توسط اكثريتِ آزاديخواه تحت شديدترين فشارهاست.
امريكا براي اينكه استبداد اين كشور كوچك را تقويت كند، در فروش تسليحات نظامي خود به آن افراط ميكند؛ به طوري كه ميزان فروش تسليحات را از 400 ميليون دلار در سال 1993 به 4/1 ميليارد دلار در سال 2000 رسانده است. نكته جالب اينجاست كه واشينگتن به تبع افزايش اعتراضات اكثريت مخالف در بحرين و نيز افزايش زندانيان سياسي، كمكهاي تسليحاتي و آموزشي خود به منامه را افزايش داده است. [...]
يمن سِمَت ديدهباني بياباني و بسيار پرهزينه حاكمان مستبد عربستان و امريكا در شبه جزيره عربستان است. يك تحقيق با عنوان «يمن: پس زمينه و ارتباط با امريكا» كه جرمي شارپ1 براي مركز خدمات تحقيقات كنگره در سال 2014 تهيه كرده است نشان ميدهد كه امريكا از سال 2009 تا 2014 مبلغ 3/1 ميليارد دلار به صنعا كمك نظامي كرده است. عربستان نيز در سال 2012 در بحبوحه شورشهاي مردمي برضد استبداد صالح مبلغ 2/3 ميليارد دلار به اين كشور كمك كرده است. واشينگتن هم انتقال قدرت به «رئيس جمهور» هادي را مهندسي و مديريت كرد و با دو برابر كردن كمكها حكمراني او و همچنين پر ماندن زندانهاي اين كشور از فعالان سياسي مخالف را تضمين كرد. براساس يافتههاي نشريه نيويورك تايمز(31/6/13) هادي همان صالح است. تداوم حيات قتلگاه مردمسالاري يمن، يكي از اصليترين نقاط تلاش ميان محور اردن ـ اسرائيل از يك سو و گولاگ سعودي ـ بحريني از سوي ديگر است.
خاندان پادشاهي فاسد اردن نيم قرن است كه جزء اقمار منطقهاي امريكاست. به اردن در كنار تركيه درحال آموزش تروريستهاي مورد حمايت آمريكا و ناتو در سوريه است.
تازگي فاش شده است كه اين كشور جزء برنامه انتقال و شكنجه زندانيان سيا و نيروهاي ويژه امريكايي به خاك خود هم بوده است. امان با تل آويو براي دستگيري و به دام انداختن فلسطينيهايي كه براي آزادي سرزمينهايشان در خاك اردن فعاليت ميكنند، همكاري ميكند. اردن در كنار تركيه درحال آموزش تروريستهاي مورد حمايت امريكا و ناتو در سوريه است. به پاس همكاريهاي اردن با اسرائيل، همواره كمكهاي امريكا و ناتو شامل حال امان نيز شده است. خاندان فاسد پادشاهي اردن، دستنشانده و جيرهخوارهاي آنان، زندانبانان و اعضاي حلقه اطراف آنان ميليونها دلار پول دريافتي از امريكا و غرب را در حسابهاي خود در لندن، سوئيس، دبي و امارات عربي متحده انباشتهاند. براساس آمارهاي سرويس خدمات تحقيقاتي كنگره (27 ژانويه 2014) امريكا ساليانه مبلغ 660 ميليون دلار به حكومت مستبد پادشاهي اردن كمك ميكند. مبلغ 150 ميليون دلار اضافي نيز به صورت كمك نظامي و به پاس همكاري با ناتو در قضيه سوريه به امان پرداخت ميشود. اين پول براي ساختن زيرساخت دركنار و اطراف مرز اردن و سوريه به اين كشور تعلق ميگيرد. به طور كلي اردن نقش مهمي در حمايت و تسليح تروريستهايي دارد كه به خاك سوري حمله ور شدهاند. پولي كه توسط اهداكنندگان بينالمللي از طريق امان براي رساندن به تروريستهاي سوريه ارسال ميشود 340 ميليون دلار است. در اكتبر سال 2012 توافقنامهاي ميان امان و واشينگتن منعقد شد كه به امريكا اجازه ميداد در داخل خاك اردن پايگاه و تجهيزات لازم براي آموزش تروريستهاي سوري را فراهم آورد.
تركيه از 66 سال پيش، خاكريز ناتو در برابر شوروي سابق و البته جيرهخوار امريكا بوده است. تحقيق جيمز زانوتي1 كه در مورد همكاريهاي نظامي امريكا و تركيه و براي اداره خدمات اطلاعاتي كنگره در آوريل سال 2011 تهيه شده است، نشان ميدهد امريكا براي سرپا نگهداشتن تركيه به عنوان زندانبان مردمسالاري در حوزه اقمار خود پايگاه بزرگ هوايي اينجرليك را با توانايي استقرار 1800 سرباز امريكايي در اختيار گرفته است. تركيه با امريكا در اشغال و بمباران افغانستان همكاري كرد و با ناتو هم در حمله به ليبي مشاركت نمود.
هماكنون نيز تركيه بزرگترين مركز عملياتي و حامي تروريستهاي جهادي در تداوم حيات قتلگاه مردمسالاري يمن، يكي از اصليترين نقاط تلاش ميان محور اردن ـ اسرائيل از يك سو و گولاگ سعودي ـ بحريني از سوي ديگر است.
سوريه است. با وجود لفاظيها و سخنرانيهاي عوامفريبانه و مليگرايانه اردوغان، تركيه همچنان به همكاري با امريكا در تأمين پايگاه و مسيرهاي هوايي و زميني براي جنگهاي اين كشور به منظور دخالت در امور كشورهاي غرب آسيا، جنوب و مركز آسيا ادامه ميدهد. امريكا نيز درعوض با استقرار سامانه دفاعي موشكي خود در تركيه و همچنين افزايش فروش تسليحات با نام طرح به اصطلاح همكاريهاي امنيتي، جبران كرده است. بين سالهاي 2006 تا 2009 ميزان فروش تسليحات امريكا به تركيه بالغ بر 22 ميليارد دلار شد. با اين حال در سالهاي 2013 و 2014 روابط اردوغان با امريكا دچار تنش شد؛ چراكه آنها از فتح الله گولن حمايت كردند چون ميخواستند روابط تكريه با اسرائيل بسيار بيشتر از آني باشدكه هم اكنون است.
گسترش و تداوم امپراتوري امريكا در غرب آسيا و شمال آفريقا با مسلح كردن و كمك كردن به كشورهاي دستنشانده امكانپذير است. اين كشورهاي دستنشانده كه با مستبدهاي جبار يا نظاميان و حاكمان غيرنظامي اداره ميشوند، با تكيه بر زور و خشونت، حكومت خود را تداوم ميبخشند. امريكا هم با دادن سلاح، مشاوره و كمك مالي به اين امر كمك ميكند. كمان امپرياليستي ـ نظامي امريكا از مصر و اسرائيل، تركيه، يمن، عراق، بحرين و عربستان سعودي تشكيل شده كه به مدد ايجاد و گسترش زندانهايي پر از فعالان و مخالفان سياسي به حيات خود ادامه ميدهد.
مداخله امريكا و حضور مخرب آن در غرب آسيا، به سبب وجود مستبدها و زندانهايي پر از آزادي خواهان تداوم يافته است. با وجود فضاي سياسي ليبرال و محافظهكار حاكم بر امريكا، اين كشور براي بيش از پنجاه سال است كه از استقرار، قدرتيابي و ادامه كار خودكامگان خونخوار منطقه حمايت كرده است كه به جز مكيدن ثروت عمومي، مال اندوزي، كشتن آزاديهاي فردي و اجتماعي و گسترش اقتصادي خود به چيز ديگري فكر نكردهاند.
دانشگاهيان و محققان برجسته طرفدار اسرائيل در بهترين و معتبرترين دانشگاههاي امريكا همواره ميكوشند به طور نظاممند پايههاي بنيادين خشونت، استبداد و فساد در جهان اسلام را به دلخواه خود تفسيركنند. آنها همواره تلاش بازسازي غرب آسيا، فقط و فقط با موفقيت و البته استقامت جنبشها و جامعه اسلامي اين منطقه به سرانجام خواهد رسيد.
كردهاند قربانيان يعني مردم منطقه را سرزنش كنند و نقش امريكا درحمايت از خودكامههاي مسلط بر آنان را كه با پول و سلاح امريكا تغذيه ميشوند، ناديده بگيرند.
با وجود مجلدات و نوشتههاي پر از دروغي كه تبليغاتچيهاي سياسي ِ به شدت مشهور و مورد احترام طرفدار اسرائيل در بهترين نشريهها و دانشگاههاي امريكا تهيه ميكنند، بازسازي غرب آسيا، فقط و فقط با موفقيت و البته استقامت جنبشها و جامعه اسلامي اين منطقه به سرانجام خواهد رسيد. اين جنبشهاي مقاوم در گروهها و انجمنهاي دانشآموزي و دانشجويي، اتحاديههاي كارگري و تجاري، روشنفكران مليگرا و نيروهاي اسلامگرا و سكولاري كه مخالف تسلط امريكا ـ به هر دليل و به هر بهانهاي ـ هستند، تجلي پيدا ميكند.
دركنار اسرائيل، امريكا اصليترين سازماندهي كننده اردوگاهها و زندانهايي در منطقه است كه در حال نابودي نيروهاي خلاق و بالقوه آن به شمار ميروند. حكومتهاي دستنشانده عربي به هر حال انفجار جنبشها و فرهنگ مردمسالارانه را باعث خواهند شد، هرچند آنها باعث سرازير شدن هرچه بيشتر كمكهاي نظامي و مالي امريكا به سوي اين حكومتها نيز خواهند بود. در حقيقت نبرد اصلي و حتمي ميان دو تمدن مردمسالار مردمي و البته شرقي از يك سو و حكومتهاي ديكتاتوري وابسته به اروپا ـ امريكا ـ اسراييل از ديگر سو است.