عيسي زارعي*
نيره خداداد شهري **
چكيده
ما در عصري به سر ميبريم كه شبكههاي اجتماعي محبوبترين ابزارهاي ارتباطياند و ميلياردها كاربر را در سراسر جهان به سوي خود جلب كردهاند. قابليت بيزماني و بيمكاني، هويت سيال و متكثر، ساختشكني، مشاركتپذيري، ارتباط چند سويه، قابليت دسترسي و استفاده، فوريت و استمرار، جزو ويژگيهاي منحصر به فرد شبكههاي اجتماعي برشمرده شده است. در كنار اين قابليتها، رواج اين ابزارهاي ارتباطي، پيآمدهاي منفي فرهنگي نيز به دنبال دارد. از سوي ديگر، رسانههاي گروهي همچون راديو و تلويزيون، حضور اثرگذار و قدرتمندي در ميان خانوادههاي ايراني دارند و ميتوانند در روشنگري و آگاهيرساني كاربرد بهينه اين شبكهها، نقش مهمي داشته باشند. در اين نوشتار تلاش شده است، افزون بر مفهومشناسي شبكههاي اجتماعي و مرور كاركردهاي آن، پيآمدهاي منفي اين شبكهها گوشزد و راهكارهاي لازم براي بهرهمندي از ظرفيت رسانه ملي در الگوسازي مطلوبِ استفاده از شبكههاي اجتماعي، ارائه شود.
كليدواژگان: شبكههاي اجتماعي، رسانههاي گروهي، رسانه، رسانه ملي.
امروزه با گسترش فنآوري اطلاعات و ارتباطات و كاربرد روزافزون آن در زندگي روزمره، شاهد شكلگيري نسل جديدي از ابزارهاي اينترنتي هستيم كه امكانات بيشتري را براي روابط متقابل، مذاكره، گفتوگو و به طور كلي، ارتباط دو سويه و چند سويه فراهم آورده است. نسل جديد وب، ناظر به شكلگيري اينترنت محاورهاي است كه امكان برقراري ارتباطات چندگانه و محاوره دائمي ميان كاربران شبكه جهاني اينترنت را فراهم ساخته است. ازاينرو، رسانهها يا شبكههاي اجتماعي، به عنوان مهمترين مصاديق اين امر، به محلي براي حضور اقشار مختلف جامعه، به ويژه جوانان و امكان تبادل آرا و افكار ايشان و تأمين نيازهاي متناسب با زندگي اجتماعي جوانان تبديل شدهاند. شبكههاي اجتماعي، علاوه بر اين كه مرجع تأمين بسياري از نيازهاي فرهنگي و اجتماعي اعضاي خود هستند، اين امكان را براي اعضا فراهم ميكنند كه همزمان با انجام ساير فعاليت هاي اجتماعي، فعاليت خود را در اين جوامع مجازي نيز پيگيري كنند. (بشير و افراسيابي، 1391: 32) «بدين لحاظ كاربران در عصر جديد، مصرفكنندگاني منفعل نيستند و به صورتي خودجوش به توليد متن و مديريت محتوا ميپردازند. اين امر بر آزادي عمل كاربران در ارائه و خلق متون مختلف ميافزايد». (اميري و نوري مرادآبادي، 1391: 40)
شبكههاي اجتماعي، به مجموعهاي از افراد كه به صورت گروهي با يكديگر ارتباط دارند و مواردي همچون اطلاعات، نيازمنديها، فعاليتها و افكار خود را به اشتراك بگذارند، گفته ميشود. به عبارت ديگر، رسانه اجتماعي، سايت يا مجموعهاي از وبسايتهاست كه به كاربران امكان ميدهد، علاقهمنديها، افكار و فعاليتهايشان را با ديگران تسهيم كنند و از نظرها و باورهايشان نيز اطلاع يابند. (برات دستجردي و صابري، 1391: 333) اين گونه خدمات شبكههاي اجتماعي، روز به روز محبوبيت بيشتري پيدا مييابد، به گونهاي كه هماكنون سايتهاي شبكههاي اجتماعي، به پراستفادهترين خدمت اينترنتي بدل شدهاند. در كشورهايي همچون بريتانيا، روسيه، جمهوري چك و اسپانيا، نزديك نيمي از افراد بالغ هماكنون از فيسبوك و وبسايتهاي مشابه استفاده ميكنند. (رضايان قيهباشي، 1392: 12) در كشور ما نيز عضويت و بهرهمندي از شبكههاي اجتماعي، به سرعت افزايش مييابد.
بيترديد در حال حاضر، شبكههاي اجتماعي مجازي نيرومندترين رسانه آنلاين در دنيا به شمار ميروند. اين شبكهها به دليل تكثر و تنوع محتوايي و قابليتهاي متعدد نرمافزاري و اينترنتي، با استقبال گسترده كاربران روبهرو شدهاند. ويژگي اين شبكهها، قدرت برقراري نظام شبكهاي ميان دوستان و همفكران كاربران به صورت منظم و سامانمند است. (ضياييپرور و عقيلي، 1388: 24) از سوي ديگر، نبايد گستره نفوذ و تأثير رسانههاي جمعي، به ويژه راديو و تلويزيون را ناديده گرفت. همواره راديو و تلويزيون، در طول ساليان با هزينه كم و استفاده آسان، به عنوان يكي از اعضاي خانواده در جمع خانوادهها حضور داشته است. از اين نظر، در كنار شناخت ماهيت و گستره نفوذ اين ابزارهاي جديد در زندگي افراد و ميزان كاربرد و چگونگي استفاده از آنها، بايد از رسانههاي گروهي همچون راديو و تلويزيون در روشنگري و كاهش آسيبهاي احتمالي آن بهره گرفت. در اينجا اين پرسش مطرح ميشود كه رسانه ملي چه نقشي در استفاده مطلوب از شبكههاي اجتماعي ميتواند داشته باشد و الگوسازي مطلوب رسانه ملي از كاربرد بهينه شبكههاي اجتماعي، از چه مؤلفههايي برخوردار است؟ اين پژوهش تلاش ميكند، پس از تبيين مفهوم شبكه اجتماعي و پيآمدهاي مثبت و منفي آن، درباره جنبههاي مختلف موضوعات ياد شده، بحث و آنها را بررسي كند.
در دنياي واقعي، اغلب افراد براي دستيابي به اطلاعات، منابع و موقعيتها، به روابط شخصي و نزديكان خود متكي هستند. اين روابط، شبكه اجتماعي فرد را تشكيل ميدهد كه به نوبه خود سيستم اجتماعي را به وجود ميآورد. دانشمندان علوم اجتماعي از مفهوم شبكه اجتماعي براي اشاره به ساختار پيچيده روابط بين افراد در نظام اجتماعي استفاده كردهاند. بنابراين، شبكه اجتماعي يا منبع توليدكننده سرمايه اجتماعي، تركيبي از كنشگران و روابط بين آنهاست. به سخن ديگر، شبكه اجتماعي، الگويي از روابط است كه كنشگران را به هم متصل ميكند. ازاينرو، شبكه اجتماعي را ميتوان مجموعهاي از افراد، يا سازمانها يا مجموعههاي ديگر اجتماعي دانست كه به كمك روابط اجتماعي، مانند دوستي، همكاري يا تبادل اطلاعات با يكديگر مرتبط ميشوند. (شارعپور، 1386: 170) شبكه اجتماعي، نوعي ساختار اجتماعي است كه از گروههاي متعددي تشكيل شده كه اين گروهها ميتوانند افراد حقيقي يا سازمانها باشند. از همه مهمتر اين كه اين گروهها، به وسيله يك يا چند نوع خاص از وابستگي، به يكديگر متصلند. وابستگيهايي همچون روابط دوستانه، همشهري بودن، هموطن بودن، روابط تجاري و روابط اداري، جزو اين موارد هستند. تحليل اين ساختارها، اغلب بر اساس ويژگي افراد عضو در شبكه و نوع رابطه ميان آنها صورت ميگيرد. (حبيبي، 1391: 70)
اين شبكهها با سازماندهي انواع گروههاي مجازي، توسعه مشاركتهاي اجتماعي، به اشتراك گذاشتن علاقهمنديها و ايجاد محتوا به وسيله اعضا و با ويژگيهاي منحصر به فردي همچون روزآمدي، سهولت استفاده، قابليت دسترسي، مشاركتپذيري، امكان بروز و نمود عادلانه، ارتباط فوري، تعامل، استمرار و اعتبار، امكانات چند رسانهاي دنياي بيبديل و كارآمدي خلق ميشوند و هر روز بر گستره و محبوبيت آن افزوده ميشود. در دنياي جديد، مجازها شكل واقعي به خود ميگيرد و مرز ميان واقعيت و مجاز در هم ميريزد. ازاينرو، شبكههاي اجتماعي در زندگي امروز ما، كاركردهاي گوناگون و متنوعي يافتهاند كه بايد به آنها توجه شود و هر يك بررسي شوند.
ظهور و رواج هر يك از پديدههاي اجتماعي را ميتوان به علل گوناگوني مرتبط دانست و قابليتها و پيآمدهاي آن را بررسي كرد. شبكههاي اجتماعي نيز كه با سرعت فوقالعادهاي، به ويژه در ميان جوانان در حال گسترش است، از ويژگيهاي منحصر به فردي برخوردارند. انتشار سريع و آزادانه اخبار و اطلاعات، افزايش قدرت تحليل و تقويت روحيه انتقادي، امكان عبور از مرزهاي جغرافيايي و آشنايي با افراد، جوامع و فرهنگهاي گوناگون، شكلگيري و تقويت خرد جمعي، امكان بيان ايدهها به صورت آزادانه و آشنايي با ايدهها، افكار و سليقههاي ديگران، كاركردهاي بيبديل تبليغي و محتوايي، ارتباط مجازي مستمر با دوستان و آشنايان، تبليغ و توسعه ارزشهاي انساني و اخلاقي در عرصه جهاني، يكپارچهسازي بسياري از امكانات اينترنتي و وبي، توسعه مشاركتهاي سودمند اجتماعي، افزايش سرعت در فرآيند آموزش و يادگيري، افزايش اطلاعات و آگاهي، بروز و نمود هويت سيال و متكثر، جزو امتيازهاي شبكههاي اجتماعي برشمرده شده است. (سليمانيپور، 1389: 16 ـ 18) افزون بر آن، شبكههاي اجتماعي مجازي، فرصتهاي جديدي همچون تقويت سرمايه اجتماعي، شكلدهي افكار عمومي، ايجاد خرده نظامهاي فرهنگي، سرگرمي، افزايش محبوبيت كاربران، امكان عادلانه ابراز وجود، گسترش دايره ارتباطات اجتماعي، تبليغ محصولات و خدمات را در اختيار كاربران قرار ميدهد. (جعفرپور، 1390) همچنين مواردي مانند بازخورد و مشاركت لحظهاي، سنجش افكار عمومي، اندازهگيري مشاركتكنندگان، ظهور دولتهاي شيشهاي، توسعه مشاركت فرهنگي، ايجاد اعتماد آنلاين، ايجاد سرمايه اجتماعي و اجتماعي كردن شهروندان از كاربردهاي سودمند شبكههاي اجتماعي است. (ساعي و افتاده، 1392)
طرفداران نقش مثبت و تكاملي شبكههاي اجتماعي بر اين باورند كه اين ابزارها سبب تداوم و گسترش انتقال روابط ميانفردي از شبكههاي «در به در» به شبكههاي «مكان به مكان» و «شخص به شخص» ميشود. ممكن است نقش اينترنت در حفظ پيوندهاي موجود اثرگذارتر از نقش آن در ايجاد پيوندهاي جديد باشد. (ولمن، 1383) ژان بودريار از نويسندگان پساتجددگرا، تحليلي از جامعه جديد دارد كه با اهميت است. او بر اين باور است كه در عصر جديد، شبيهسازيهاي رايانهاي، پردازش اطلاعات، رسانهها، سامانههاي كنترل سيبرنتيك و ساماندهي جامعه بر اساس الگوها و كدهاي شبيهسازي «نشانهها»، اهميت فزآيندهاي مييابند. آنها به نظم جديد اجتماعي قوام ميبخشند و نشانهها بر زندگي اجتماعي حاكمند. بودريار، با طرح مفهوم «ابرواقعي»،1 بر آن است كه در اين وضعيت، امر غيرواقع بيشتر از خود واقعيت، واقعي است؛ يعني واقعيتي كه به شكل مصنوعي توليد شده، واقعيتر از واقعي است. به اين ترتيب، وي نشان ميدهد چگونه نشانهها و تصويرها به عنوان سازوكارهاي كنترل در فرهنگ معاصر عمل ميكنند. برداشت او با وجود اينكه قدرت را چنان منتشر و انتزاعي ميداند كه قابل پيگيري نيست و اساساً مبارزه با آن را به نوعي ناممكن ميداند، از نظر توجه به جنبههاي جديدي از جامعه و قدرت كه در رسانهها و نشانهها ديده ميشود، اهميت دارد. (ابراهيمي، 1390)
يكي ديگر از جنبههاي مهمي كه فنآوري اطلاعاتي و ارتباطي و شبكههاي اجتماعي به دنبال داشته، ظهور هويت سيال و متكثر است. هويت، يكي از منابع شناخت و مسائل مهم جوامع بشري است. بيگمان ميتوان گفت كه هويت از نيازهاي رواني انسان و پيشنياز هرگونه زندگي جمعي است. در جوامع گذشته، مكان در خلق هويت اجتماعي افراد نقش كليدي داشت؛ زيرا افراد در محيطهاي كوچك و بسته زندگي ميكردند و هويت اجتماعي آنها با ارتباط رودررو با اطرافيان در محيطي ثابت شكل ميگرفت، اما به دنبال ظهور فنآوريهاي جديد و ارتباطات مجازي، نقش مكان در شكلدهي هويت بسيار كمرنگ شد؛ زيرا رسانههاي اجتماعي با تكيه بر ارتباطات مجازي ميتوانند فرد را از مكان خود جدا كنند و به جهان پيوند بزنند. در نتيجه، افراد با منابع هويتيابي متكثري روبهرو هستند و احراز هويت، شكلي غيرمحلي و جهاني مييابد. (قاسمي، عدليپور و كيانپور، 1391) افزون بر آن، مواردي همچون اطلاعرساني شخصي و اجتماعي، خود تقويتگري و موجسازي، تخليه رواني و يافتن رابطههاي تازه، اثرگذاري بر روند زندگي روزانه و سبك زندگي، بازنمايي و هويتبخشي به افكار عمومي، بازنمايي بخشي از شماي زندگي مجازي، برقراري تعامل ميان افراد و گروههاي مختلف و اثرگذاري به عنوان الگويي از يادگيري اجتماعي را ميتوان از ديگر كاركردهاي شبكههاي اجتماعي برشمرد. (ضياييپرور، 1388) با توجه به اين ويژگيها و كاركردها، افراد ميتوانند به دلايل و انگيزههاي مختلفي در شبكههاي اجتماعي عضو شوند. افزون بر كاركردهايي كه گاهي نكات مثبت و سازندهاي در ميان آنها يافت ميشود، گسترش بهرهمندي از شبكههاي اجتماعي پيآمدهاي منفي نيز به دنبال داشته است كه در ادامه، بررسي ميشود.
بهرهمندي از خدمات شبكههاي اجتماعي مجازي، روز به روز محبوبيت بيشتري مييابد و در ميان كاربران گوناگون، جوانان و نوجوانان طيف وسيعي از آنها هستند. از آنجا كه هويتي كه افراد براي خود در اين شبكهها تعريف ميكنند، نميتواند واقعي باشد و هيچ مرجعي نيز وجود ندارد كه بتواند هويت صحيح آنها را تأييد كند، اين شبكهها به يكي از بهترين محيطها براي سودجويان تبديل شده است. سوءاستفادههايي مانند اغفال جوانان، براي دوستي يا ازدواج، آگاهي از اطلاعات شخصي، مانند فيلم و عكسهاي خانوادگي و دزدي از حسابهاي بانكي، جزيي از مفاسدي است كه در اين شبكهها رخ ميدهد. (شبكههاي اجتماعي مجازي، 1391 ـ 1392: 63) همچنين مواردي مانند شكلگيري و گسترش سريع شايعات و اخبار كذب، تبليغات ضد ديني و القاي شبهات، نقض حريم خصوصي افراد، انزوا و دور ماندن از محيطهاي واقعي اجتماع و تأثيرات منفي رفتاري را ميتوان از پيآمدهاي منفي اين شبكهها دانست. (سليمانيپور، 1389)
نوجوانان امروز، با بهرهمندي از رسانههاي ارتباطي جديد قادرند عميقترين احساسات خود را ابراز كنند. از نظر عاطفي، با كليدهاي رايانه، خود را نمايان ميكنند. با وجود اين ممكن است، در عمل، رودررو با يكديگر حرف نزنند. گويي به محافظت صفحه مانيتور نياز دارند. اين پديده، عميقاً به روابط ميان آنها آسيب ميرساند. در وهله اول، پيامرسان محل اختفايي عالي براي بيان نظراتشان است، بدون اينكه خود را نشان بدهند. آنها ميتوانند هر چه ميخواهند بگويند، بدون اينكه از واكنش ديگري ترس داشته باشند. در محيط امن صفحه مانيتور خود هستند، بدون اينكه كسي آنها را ببيند، بدون اينكه مجبور باشند توضيحاتي بيشتر از آنچه ميخواهند بدهند. اين امر موجب از دست دادن توانايي تعامل شخصي آنان ميشود و ميتواند به نوعي «بيسوادي ارتباطي» بينجامد كه وقتي به عنوان بزرگسال، چاره ديگري به جز ارتباط متقابل با ديگران ندارد، راه برايشان بسيار دشوار خواهد بود. در وهله دوم، جوانان ميتوانند در حال ايجاد روابطي باشند كه بسيار دور از واقعيت است؛ زيرا اطلاعاتي كه از طريق پيامرسان در آن سهيم ميشوند، فاقد رد پاهاي لازم براي درك درست آنان است. (كورتس، 1389: 38) از آنجا كه ارتباط اصليترين دليل استفاده كاربران از شبكههاي اجتماعي است و افراد در زمان كمي با افراد متعدد ارتباط برقرار ميكنند، در بسياري از موارد به بهرهمند شدن افراطي افراد، به ويژه نوجوانان و جوانان از اين شبكهها ميانجامد و باعث ميشود افراد به ارتباط در فضاي مجازي بيش از ارتباط در فضاي واقعي علاقهمند شوند كه اين امر ميتواند سلامت رواني آنها را تهديد كند. ازاينرو، اختلالاتي همچون اعتياد به اينترنت، افسردگي، انزواي اجتماعي، اختلال هويت، كاهش احساسات، عدم اعتماد به نفس، از جمله اختلالات رايج استفاده مفرط از شبكههاي اجتماعي است. (برات دستجردي و صابري، 1391: 333) افزون بر آن، از آنجايي كه تعاملات شبكهاي ذاتاً كماهميتتر از ارتباطات رودررو و حتي تلفنياند، اين تعاملات ميتواند مانع توجه افراد به اجتماع «واقعي» شود. در نتيجه، به افول سرمايه اجتماعي دامن ميزند. (ولمن، 1383) همچنين تضعيف روابط اصيل انساني، تعرض به حريم خصوصي، دشواري كنترل دادهها، استفادههاي ابزاري سياسي، استفاده ابزاري عليه امنيت ملي كشورها، استفاده ابزاري عليه جنبشهاي مردمي، جزو تهديدهاي شبكههاي جتماعي است. (جعفرپور، 1390) اين موارد تنها بخشي از كاركردهاي منفي شبكههاي اجتماعي است. به طور مصداقي، نمونههاي فراواني را ميتوان در سالهاي اخير در زمينه اين پيآمدها ارائه كرد.
براي نمونه، شبكه اجتماعي فيسبوك كه در حال حاضر از نظر ميزان مشاركت و عضويت بالاي افراد در آن، به عنوان سومين كشور پرجمعيت جهان، پس از هند و چين نام برده ميشود، در وضعيت كنوني به عامل مهمي در جهت ازهمپاشيدگي خانوادهها تبديل شده است. در تحقيقات پژوهشگران دانشگاه ميشيگان مشخص شد كه فيسبوك عامل افسردگي نوجوانان و جوانان است. از طرفي، منبع درآمد اصلي فيسبوك از طريق فروش اطلاعات محرمانه و دلالي ارسال پيام كاربران به شخصيتهاي معروف است. بارها ارتباط فيسبوك با دستگاههاي امنيتي جهان، به ويژه سيا و موساد گزارش شده است. (فهيم، 1392ب: 68) بدين لحاظ مواردي همچون افشاي اطلاعات خصوصي، ايجاد سوءتفاهم، ارسال مطالب و تصاوير ناخوشايند روي صفحه خصوصي افراد، از تأثيرات منفي فيسبوك از ديدگاه كاربران بيان شده است. (كيا و نوري مرادآبادي، 1391: 201)
ميتوان باور داشت كه بسياري از شبكههاي اجتماعي، به طور غيرمستقيم به نهادهاي دولتي و دستگاههاي جاسوسي وابسته يا ناخواسته كاركرد جاسوسي پيدا كردهاند و گاهي اطلاعات كاربرانشان به وسيله سازمانهاي امنيتي، مورد سوءاستفاده قرار ميگيرد. (فهيم، 1392الف: 71) براي نمونه، ارتش امريكا نرمافزاري تهيه كرده است كه اين امكان را به آنها ميدهد تا از طريق شخصيتهاي آنلاين ساختگي، در سايتهاي اجتماعي دستكاري كنند، بر گفتمانهاي اينترنتي اثر بگذارند و تبليغات حمايتي از اهداف امريكا را گسترش دهند. شركتي كاليفرنيايي كه بر عملياتهاي مسلحانه امريكا در خاورميانه و آسياي مركزي نظارت دارد، برنده قراردادي با فرماندهي مركزي امريكا شده است تا نرمافزاري را به نام «سرويس مديريت شخصيت در اينترنت» تهيه كند. اين ساختار به ارتش امريكا اجازه خواهد داد، اجماعهاي دروغيني را در گفتمانهاي اينترنتي ايجاد كند، ديدگاههاي بيطرفدار را پرطرفدار جلوه دهد و تفسيرها و گزارشهايي را كه در جهت اهداف اين كشور قرار ندارند، كمرنگ كند. (فيلدينگ و كبين، 1390: 27 ـ 28) بيدليل نيست كه در سالهاي اخير، جنگ نرم بر ضد ايران با بهرهمندي از شبكههاي اجتماعي و فنآوريهاي مبتني بر وب 2، جنبههاي جديد و عميقي يافته است. به اذعان مقامات رسمي كشور، سايتهايي مانند فيسبوك، يوتيوب، توييتر، در برقراري ارتباطات اغتشاشگران رخدادهاي پس از انتخابات رياست جمهوري دهم در ايران، نقش اثرگذاري داشتهاند. (ضياييپرور، 1388) بنابراين، بخشي از پيآمدهاي منفي شبكههاي اجتماعي، ناشي از ماهيت ذاتي و كنترلناپذير بودن اين شبكههاست و برخي ديگر به سوءاستفاده محافل رسمي و غيررسمي حاضر در اين شبكهها مربوط ميشود. هر يك از اين جنبهها، به دقت نظر و بررسي دقيق و علمي نياز دارد و نيازمند اطلاعرساني به افراد، به ويژه جوانان و نوجواناني است كه در اين زمينه تجربه كافي ندارند و در معرض انواع آسيبهاي فردي و اجتماعي قرار دارند.
به دليل استقبال گسترده كاربران از اين شبكهها و بازديد دائمي هر يك از آنان از صفحههاي خود، ارتباطات آنان توانسته است در ايجاد اجتماعات، تحولات و بحرانها با اغراض درست يا نادرست نقش بسيار مؤثر و گستردهاي داشته باشد. چنان كه اطلاعرساني خوب و مناسب از همين طريق نيز توانسته است در جلوگيري از بروز بحرانها و حوادث اثرگذار باشد. سرعت زياد در تبادل اطلاعات و اخبار و عدم وابستگي به آداب و قواعد دست و پاگير اطلاعرساني و اخبار، جزو ويژگيهاي مهم در اين چرخه بوده است. (اكبري، 1389) ايرانيها در تشكيل اجتماعات مجازي در فضاي سايبر، توانمند هستند. براي اولين بار نام ايرانيها در رتبهبندي فنآوريهاي اينترنتي با نام وبلاگ عجين شد. آنان توانستند در سال 1383 و 1384، رتبه چهارم وبلاگهاي جهان را به دست آورند. (ضياييپرور، 1388) نتايج يك نظرسنجي در 24 كشور جهان در سال 2010 نشان ميدهد، در سراسر جهان به طور متوسط از هر 10 كاربر اينترنت، شش نفر از شبكههاي اجتماعي بازديد ميكنند. در اين جهت، استقبال كاربران ايراني از اين سايتها، روند قابل توجه و تأملي را در پيش داشته است. بر اساس آمار الكسا، فيسبوك يكي از 10 سايت برتر مورد استفاده ايرانيان در فضاي وب است. بيترديد اين ميزان اقبال به شبكه اجتماعي مجازي و علاقه به تداوم تعاملهاي شبكهاي با وجود ممنوعيت قانوني دسترسي كاربران به برخي از اين شبكهها، قابل تأمل و بررسي است. (شهابي و بيات، 1391: 62) براي نمونه، علل گرايش جوانان ايراني به فيسبوك، عواملي همچون آزادي در ارتباط، تسهيم اطلاعات، كنترل اطلاعات، جريان آزاد ارتباطات، دانسته و مهمترين معيارهاي ارتباطي كاربران ايراني، مشابهت سني، تحصيلات، مشابهت فرهنگي، عقايد مذهبي مشترك، عقايد سياسي مشترك و سطح اقتصادي مشابه بيان شده است. (كيا و نوري مرادآبادي، 1391: 207) گستردگي بهرهمندي از اين شبكهها در كشورمان، حساسيت و توجه بيش از پيش مسئولان و برنامهريزان فرهنگي و اجتماعي را ميطلبد. اين گستره رو به فزوني به گونهاي است كه سبك جديدي از زندگي را در ميان اقشار گوناگون، به ويژه جوانان، پديد آورده است كه گاهي با هنجارهاي فرهنگي و اصيل جامعه فاصله دارد.
در عصر حاضر، بهرهگيري از راديو و تلويزيون به عنوان دو رسانه ارتباطي سريع و در دسترس، ضرورتي اجتماعي و بخشي جداييناپذير از زندگي تازه است و به دور ماندن افراد از گردونه رسانههاي ارتباط جمعي، به معناي حذف شدن آنان از حيات اجتماعي است. از سويي، تحولات سياسي و اجتماعي سالهاي اخير در جهان، نشانه ظهور و تشديد جنگ رسانهاي بر سر تسخير افكار عمومي و ايجاد تغييرهاي دلخواه در فرهنگ و سبك زندگي مخاطبان هدف و به طور خاص، ملتهاي خاورميانه است. ازاينرو، حضور اثرگذار و فعالانه سازمان صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران، در ميدان اين نبرد رسانهاي، نيازمند برنامهريزي و مديريت هوشمندانهاي است كه گذر از موانع، بهرهگيري درست از فرصتها و رسيدن به اهداف سازماني را آسان ميكند. به نظر ميرسد، در وضعيت كنوني كه امواج و پيامهاي فراملي، مرزهاي متعارف جغرافيايي و فرهنگي را پشت سرگذاشته و امپراتوري سلطه رسانهاي غرب، استحاله فرهنگي ملتهاي مستقل، به ويژه ايران اسلامي را هدف قرار داده است، صداوسيما ـ كه به تعبير امام راحل رحمه الله دانشگاه عمومي كشور است ـ بايد با آمادگي همهجانبه، نقش فعال خود را در تقويت انسجام فرهنگي، تحكيم هويت ملي و مقابله با امواج مخرب، بيش از پيش ايفا كند. (زارعي، 1392: 136)
صداوسيما بر اساس ماده پنجم قانون خطمشي كلي و اصول برنامههاي سازمان صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران كه در تاريخ 17/4/1361 به تصويب مجلس شوراي اسلامي رسيده است، بايد در مقام دانشگاهي عمومي، به گسترش آگاهي و رشد جامعه در زمينههاي گوناگون مكتبي، سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و نظامي كمك كند. همچنين در ماده يازدهم، بر «تلاش در جهت رشد و شكوفايي استعدادهاي انساني و بارور ساختن خلاقيتهاي فكري و هنري» تأكيد شده است. «ايجاد زمينههاي رشد فكري و به وجود آوردن امكان تحليل و نقد، ريشهيابي، پيگيري و واقعبيني در مسائل اجتماعي» از ديگر مباحثي است كه در ماده چهل و دوم اين قانون تصريح شده است. چنانكه ملاحظه ميشود، آنچه در اين خطمشي بر آن تأكيد شده، نقش صداوسيما در فرهنگسازي جامعه است. مقام معظم رهبري بر اين نقش بيبديل، بارها تأكيد كردهاند كه صداوسيما چنانكه امام بزرگوار راحل تعبير فرمودند، «بايد دانشگاهي همگاني باشد كه در آن دين و اخلاق و ارزشهاي اسلامي و راه و روش زندگي و تازههاي جهان علم و سياست و انديشههاي نوين و راهگشا، به زبانهاي رسا و باب فهم همه قشرها، آموخته شود و همه ـ از ذهنهاي ساده تا مغزهاي متفكر و انسانهاي برجسته ـ بتوانند به تناسب آمادگي خود از آن بهره ببرند و از فيض آن سيراب شوند.» (بنياد فرهنگ فاطمه الزهراء عليها السلام ، 1373: 127) ازاينرو، فرهنگسازي و ارائه سبك زندگي سالم و روشنگري و هدايت افكار عمومي و آگاهيرساني درباره موضوعهاي جديد و مبتلابه جامعه از رسالتها و مأموريتهاي رسانه ملي است.
با توجه به كاركردهاي رسانه و تأثيرات عميقي كه بر مخاطبان، به ويژه بر مخاطبان كودك و نوجوان دارد، رسانهها ميتوانند در الگوسازي مطلوب، نقش به سزايي ايفا كنند. اصحاب رسانه موظفند با توجه به رسانههاي گروهي رقيب (در خارج از مرزها) و هم رسانههاي جديدي كه به تازگي پا به عرصه رقابت گذاشتهاند و با قابليتهاي فرامكاني و فرازماني و تعامل دوسويه با كاربر كه بسيار پرطرفدار نيز هستند، تدابيري بينديشند. رسانه بايد با در اختيار گرفتن كارشناسان و نظريهپردازان، به رصد فرهنگي، اجتماعي، سياسي، تكنولوژيكي در سطح گستردهاي بپردازد و با ظهور و بروز هر انديشه، ابزار، عادت و نظريه در جامعه، به صورت همهجانبه آن را بررسي كند. در رويارويي با هر موضوع جديد و بديع، سه صورت متصور است:
1. آن تفكر، ابزار، نظريه و فرد، به طور كلي خوب است؛
2. به طور كلي، زيانبار است. (مانند بيماري ايدز)؛
3. كاركرد متناقض و فيمابين دارد. (تقريباً وسايل تكنولوژيكي اين چنين هستند، مانند تلويزيون، شبكههاي اجتماعي و كتابهاي الكترونيك)؛ يعني نميتوان صددرصد درباره خوب يا بد بودن آنها نظر داد، بلكه با توجه به نوع، ميزان و چگونگي بهرهمندي، امتيازها و زيانهاي آن مشخص ميشود.
رسانه در رويارويي با مورد اول، بايد به معرفي بپردازد، مردم را آگاه كند، درباره ترويج آن بكوشد و فرهنگسازي كند. در مواجهه با مورد دوم، نبايد احساساتي عمل كرد، بلكه لازم است مردم در اين زمينه آگاه شوند و اين آگاهيبخشي بايد با منطق و استدلال، صورت گيرد و وقتي مردم را از چيزي منع ميكنيم، بايد راه جايگزين را به آنها نشان دهيم. براي نمونه، رسانه ملي در سالهاي اخير در زمينه آگاهسازي مردم درباره بيماري ايدز و آموزش راهكارهاي پيشگيري از اين بيماري مهلك، تلاش خوبي انجام داده و در قالب ميان برنامهها، سريال، برنامههاي گفتوگومحور، برنامههاي تركيبي و پرمخاطبي پخش كرده است.
در مواجهه با مورد سوم، چنانكه اشاره شد، اغلب فنآوريها اينگونه هستند. برتراند راسل فيلسوف و رياضيدان انگليسي، در اشاره به برخي آفات فنآوري ميگويد: «فن خنثي و بيطرف است. به انسان اطمينان ميدهد كه افراد انساني ميتوانند دست به اعجاز بزنند، ولي نميگويد كه دست به چه اعجازي بايد بزنند... رؤساي سازمانهاي بزرگي كه فن وجود آنها را لازم ميآورد، ميتوانند فن را به هر جهتي كه بخواهند متوجه سازند. (راسل، 1373: ج 2: 684) با توجه به ابزارهاي جديدي كه با تكيه بر قدرت فنآوري ظهور يافته و مخاطبان زيادي را در سراسر جهان به سوي خود جلب كرده است، نسل جديد ترجيح ميدهند به جاي رسانههاي سنتي، از رسانههاي مدرني، همچون شبكههاي اجتماعي استفاده كنند. ازاينرو، هدايت و آگاهسازي درباره استفاده از آن ضروري است، اما نكته مهم همان است كه پيش از اين نيز بيان شد. اين ابزارها همچون چاقو هستند كه اگر در دست پزشك جراح باشد، نجاتدهنده و زندگيبخش است و اگر در دست يك جاني باشد، به فاجعه ميانجامد؛ يعني وسيلهاي واحد با دو كاركرد متناقض است.
در مقابله با اين رسانههاي جديد كاركرد رسانه ملي بر سه محور ميتواند استوار باشد: سكوت، نفي و ترويج. سكوت در هيچ موردي جايز نيست. همانطور كه پيشتر نيز گفته شد، رسانههاي رقيب از سكوت رسانه ملي سوءاستفاده ميكنند و آنچه مورد نظرشان است، به مخاطب القا ميكنند و چون مخاطب از رسانه ملي اطلاعاتي در اين زمينه دريافت نميكند، ذهن خود را بر مبناي اطلاعات رسانههاي رقيب بازسازي ميكند. از سوي ديگر، وقتي با ابزاري روبهرو هستيم كه مزايايي دارد و گاهي كاربران از آن استفادههاي سودمندي نيز ميكنند، نفي كامل آن نيز بدون بررسي همه جانبه، درست نيست. از سوي ديگر وقتي با ابزاري مواجه هستيم كه بيشك كاستيها و زيانهايي دارد و از همه مهمتر، پايگاه اصلي آن در كشوري است كه جز سلطه بر كشورهاي ديگر، راه ديگري در پيش نگرفته است، به صرف ظهور ابزاري با امكانات فرامكاني و فرازماني و قابليتها و ويژگيهاي منحصر به فرد، نبايد به ترويج آن همت گمارد و بايد با احتياط با آن روبهرو شد.
بنابراين به نظر ميرسد بايد شق چهارمي نيز متصور شد و آن اين است كه بايد اينگونه ابزارها را نوعي فرصت همراه با تهديد قلمداد كرد به اين معنا كه پيش از استفاده همگاني و شروع يافتن آن در جامعه، لازم است آگاهي مخاطبان آن را افزايش داد. به عبارت ديگر در مورد چنين پديدههايي نه ميتوان سكوت كرد، نه ميتوان كاملاً نفي كرد و نه صلاح است كه به صورت مطلق مورد تشويق قرار گرفته و ترويج شود، بلكه بايد راه ميانهاي در پيش گرفته شود كه كاربران ضمن استفاده از امكانات و مزاياي آن، هوشمندي لازم را نسبت به پيامدهاي منفي آن داشته باشند و آگاهانه با آن در تعامل باشند.
همچنين توجه به اين نكته ضروري است كه نسل جديد، استفادهكنندگان از رسانهها و شبكههاي اجتماعياند و بزرگترها نسبت به جوانان خود دچار خلأ آگاهي درباره فنآوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي جديد و ناآشنايي با اينگونه فنآوريها شدهاند؟ ازاينرو، به دليل ناآشنايي و ناآگاهي خانوادهها، وظيفه رسانه بسيار سنگينتر و خطيرتر ميشود. در اين زمينه هم آشنايي و آگاهي خانوادهها لازم است و هم بايد جوانان را از معايب و مزايايي اين رسانههاي جديد، آگاه و شيوه استفاده درست را بيان كرد. واضح است كه رسانه براي كاركرد آموزشي و اطلاعرساني خود بايد از ژانرهاي گوناگون و قالبهاي برنامهسازي متفاوت سود بجويد؛ زيرا مخاطبان گوناگوني دارد و براي آموزش به اقشار مختلف در سنين متفاوت با سطح تحصيلات گوناگون، بايد متوسل به ابزارهاي چندگانهاي شود، تا بتواند بر مخاطب اثر بگذارد. در ادامه ميتوان به دو پيشنهاد كلي اشاره كرد:
رسانه در وهله اول بايد مردم را به طور كلي با تاريخچه، ويژگيها، كاركردها، قابليتها، امتيازها و كاستيهاي اين رسانههاي جديد آشنا كند. اين آشنايي ميتواند در دو قالب متفاوت براي دو مخاطب مذكور باشد. براي جوانان بايد سريالهايي با بازيگران مطرح و محبوب با فيلمنامههايي جذاب، پركشش و پر محتوا ساخت تا جوانان در قالبي غيرمستقيم با كاركردهاي شبكههاي اجتماعي آشنا شوند، ولي براي نسل قديم بايد برنامههايي با حضور كارشناسان ساخت كه بيپرده و مستقيم جامعه را با ويژگيها و معايب و مزاياي اين شبكهها آشنا كنند. بيان اين نكته لازم است كه در اين برنامهها كه بايد با نگاهي عميق و همهجانبه همراه باشد و تنها به بيان معايب نپردازند، بلكه مزايا نيز بايد بيان شود.
در وهله بعد ميتوان با توجه به فيلتر بودن برخي شبكههاي اجتماعي و مشخص شدن مقاصد گردانندگان برخي از اين شبكههاي اجتماعي در زمينه براندازي و تغيير قدرت و مداخله سياسي در كشورهاي ديگر ميتوان با معرفي شبكههاي اجتماعي سودمند، تخصصي موضوعي و مناسب، راهحل جايگزين را به جوانان و خانواده نشان داد تا با بهرهمندي از مزاياي شبكههاي اجتماعي، از عضويت در شبكههاي اجتماعي كه فيلتر است و خاستگاه آن در كشوري بيگانه است، پرهيز كرد. بدين وسيله از مزايا، استفاده و از مخاطرات پرهيز شده است. اين امر با فرهنگسازي و آگاهي دادن به مردم براي بهرهمندي درست از فنآوريهاي نوظهور عملي به نظر ميرسد. يكي از بهترين كاربردهاي اين رويكرد، شبكههاي اجتماعي كتابمحور است كه ترويج كتاب و كتابخواني را سرلوحه كار خود قرار دادهاند. براي نمونه، شبكه اجتماعي شِلفاري1 كه در سال 2006 راهاندازي شده، توانسته است در سراسر جهان كاربران زيادي را به خود جلب كند. در شِلفاري، كاربران قادرند قفسههاي مجازي براي خود بسازند و با اين امكان گرافيكي جذاب، كتابهاي خوانده شده خود را به ديگران معرفي كنند. اين شبيهسازي قفسه كتابخانه شخصي، ويژگي كاربرپسندتري به اين شبكه بخشيده است كه در سه بخش «كتابهاي خوانده شده»، «كتابهايي كه فرد هماكنون در حال خواندن است» و «كتابهايي كه قصد خواندن آنها را دارد»، تنظيم شده است. بوك كراسينگ،2 شبكه اجتماعي كتابمحور ديگري است كه در آن كاربران، كتابها را براي استفاده ديگران، در مكان عمومي مانند صندلي پارك يا مدرسه رها ميكنند. در واقع، بر مبناي ايده «كتابت را جا بگذار» شكل گرفته است. به اين شكل كه هر كس كه كتابي مييابد، شناسه كتاب يافت شده را در اين سايت وارد ميكند و آخرين جايي را كه كتاب يافته و رها ميشود، ثبت ميكند. از اين نظر، امكان پيگيري چرخش دست به دست كتاب فراهم ميشود. به پيروي از اين ايدهها، در ايران شبكههاي مشابهي راهاندازي و گسترش يافته است. براي نمونه، شبكه كتابخوانان حرفهاي3 كه در سال 1390 ايجاد شده است، كمابيش اين اهداف را دنبال ميكند. كاربران اين شبكه امكان معرفي و نقد كتابهاي خوانده شده خود را دارند و با يكديگر ارتباط مستمر و شبكهاي برقرار ميكنند. بدين ترتيب، اين موارد نه تنها قابليتهاي تخصصي و هدايت شده شبكههاي اجتماعي را نشان ميدهد، بلكه نشان ميدهد چگونه اين شبكهها ميتوانند به ابزاري براي گسترش فرهنگ و هنجارهاي اجتماعي و تبليغ ارزشهاي مقبول جامعه تبديل شوند و از آن در جهتي سازنده و سومند استفاده شود.
چنانكه اشاره شد، شبكههاي اجتماعي مجازي ارائهدهنده فضايي هستند كه به كاربران براي حفظ روابط اجتماعي موجود، يافتن دوستان جديد، شريك و سهيم شدن در تجربهها، محيطي عرضه ميدارد كه مفهوم جامعه اطلاعاتي و اجتماعي پيشين را دگرگون ساخته و آن را به يكي از رسانههاي ارتباطي مرجح، از ديدگاه كاربران خود تبديل كرده است. فضاهاي مجازي با كنار گذاشتن محدوديتهاي فضاي واقعي، كاربران را به تعامل جديدي با گستردگي و آزاديهاي بيشتر فراخواندهاند. پژوهشهاي روانشناختي نيز حاكي از آن است كه محيط بر رفتار افراد و شيوه تعاملات آنان اثر ميگذارد. (بصيريان جهرمي، 1392: 11) از ميان همه تأثيرات و نقشهاي مثبت و منفي شبكههاي اجتماعي بر افراد و جوامع جديد و فارغ از همه آنها، مسئلهاي كه اهميت بسياري در بحث شبكههاي اجتماعي داشته، نوعي سيطره پنهان است كه روابط انساني را مسخر خويش ساخته است. جوامع امروزي، خواسته يا ناخواسته از مجموعهاي از شبكههاي اجتماعي واقعي شكل گرفتهاند كه مجموعه آن در اصطلاح «جامعه» معرفي شده است، اما انتقال اين فضا به محيط و فضاي مجازي سبب ميشود كه سيطره و نظارت كاملتري بر روابط اجتماعي صورت گيرد. ازاينرو، سردمداران و مدعيان حاكميت استعماري، براي نظارت هر چه بيشتر افكار جوامع، افزون بر گسترش رسانهها، به تعريفهاي تازهاي از روابط انساني دست يازيدهاند تا سيطره خويش را تكميل سازند. در واقع، به وضوح ميتوان اين اهداف را در شكلگيري و توسعه روزافزون اين اجتماعات اينترنتي ديد. تقريباً ميتوان گفت كه بيشتر شبكههاي اجتماعي مطرح در دنيا، از سوي مؤسسههاي مطرح و وابسته به ايالات متحده امريكا، راهاندازي و حمايت شدهاند و سهم ديگر كشورها در ايجاد و توسعه جهاني شبكههاي اينترنتي، بسيار كم بوده است؛ به گونهاي كه كاربران در سراسر جهان، براي عضويت و فعاليت در شبكههاي اجتماعي داخلي رغبتي نداشتهاند. (اكبري، 1389: 34)
نسل كنوني كه بيشتر جواناني پرانرژياند، با نسلهاي پيشين تفاوتهايي دارند كه بايد در توليد و ارائه اطلاعات به آنها، به اين تفاوتها توجه شود. همچنين بايد ابزارها و فنآوري متناسب با ويژگيها و نيازهاي اين نسل براي رساندن پيام انتخاب شود. از ديدگاه جامعهشناختي درباره موضوعات مختلف همچون موسيقي، فيلم و سينما، كتاب و داستان و مطالب نوشتاري و همچنين فضاي وب، نسل كنوني خواهان دريافت اطلاعات بيشتر، در زماني كوتاهتر است. بدين معنا كه هر چه اطلاعات و دادههاي بيشتري را، زمان كمتري به فرد ارائه شود، براي او مطلوبيت بيشتري دارد و او را بيشتر جذب ميكند. فنآوري رسانههاي اجتماعي ديگر فقط وسيلهاي صرف براي ارتباط مردم نيست؛ بلكه كودكان و نوجوانان و جوانان با استفاده از اين فنآوريها، دانش و مهارتهاي خود را از راه مشاركت در فعاليتهاي رسانههاي اجتماعي افزايش ميدهند. (اكبريتبار، 1390) در كل ميتوان چنين اظهار داشت كه با توجه به گذشت چندين سال از ظهور و بروز شبكههاي اجتماعي، رسانه ملي اقدامي در خور و قابل توجه درباره شبكههاي اجتماعي و تبيين تهديدهاي آن در كنار فرصتها نكرده، در حالي كه رسانههاي رقيب (شبكههاي ماهوارهاي) به وفور از اين شبكهها بهره ميبرند و در فضاي مجازي حضور پررنگي دارند و با گرفتن بازخورد از مخاطبانشان، خطمشي و اهداف برنامهسازي خود را تعيين ميكنند. ساخت برنامههايي مبتني بر شبكههاي اجتماعي يا با محوريت اين شبكهها، بايد يكي از رسالتهاي رسانه باشد.
از سوي ديگر، چنانكه اشاره شد، امروزه رسانهها قدرت قابل ملاحظهاي براي شكل دادن به باورها، دگرگون كردن عادتهاي زندگي و گسترش رفتارهايي كمابيش مطابق ميل كنترلكنندگان رسانهها و محتواي آنها دارند. بنابراين، امروزه هر چه رسانهها فراگيرتر ميشوند، روي زندگي افراد اثر مستقيمتري ميگذارند. ازاينرو، رسانهها موقعيت نهاد اجتماعي مهمي را كسب ميكنند و روز به روز مسائل بيشتري از زندگي عموم در عرصه رسانهها متجلي ميشود. از اين نظر، اصحاب رسانه موظفند با توجه به ظهور و گسترش رسانههاي جديدي كه به تازگي پا به عرصه رقابت گذاشتهاند و با قابليتهاي فرامكاني و فرازماني و تعامل دوسويه با كاربر بسيار پرطرفدار نيز هستند، تدابيري بينديشند. بايد رسانه ملي با در اختيار گرفتن كارشناسان و نظريهپردازان، به رصد جنبههاي فرهنگي، اجتماعي، سياسي و تكنولوژيكي شبكههاي اجتماعي در سطح گستردهاي بپردازد و به صورت همهجانبه آن را بررسي كند. بيگمان، شبكههاي اجتماعي مانند تيغه دو لبهاي هستند كه نميتوان به طور كامل آن را كنار گذاشت و همچنين چشم و گوش بسته، ورود به اين دنياي مجازي را به افراد، به ويژه جوانان، تجويز كرد. چنانكه در بخشهاي پيشين اشاره شد، به شبكههاي اجتماعي در كنار آسيبها و تهديدهايي كه دارند، حتماً بايد توجه شود. اين شبكهها از قابليتها و ظرفيتهاي بيبديلي برخوردارند كه استفاده نكردن از آنها، به ويژه در عصر حاضر كه كاربران بيشماري را از گوشه و كنار جهان به سوي خود جلب كردهاند، معقول و منطقي نيست. ازاينرو، رسانه ملي ميتواند با توجه به گستره نفوذ و تأثير و حضوري كه در ميان خانوادهها دارد، آسيبها، تهديدها، قابليتها و فرصتهاي اين ابزارهاي جديد را موشكافي و براي افراد جامعه تبيين كند. قالبهاي مختلف برنامهاي از قبيل فيلم و سريال، مستند، گزارش و خبر، هر يك به فراخور بينندگان و گنجايشي كه آن قالب دارد، به طور جداگانه ميتوانند با نوآوري، الگوي مطلوب و كاربرد بهينه شبكههاي اجتماعي را تشريح كنند.
بنياد فرهنگي فاطمه زهرا عليها السلام . 1373. صداوسيما در كلام مقام معظم رهبري (مدظلهالعالي). تهران: صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران، مركز تحقيقات، مطالعات و سنجش برنامهاي.
راسل، برتراند. 1373. تاريخ فلسفه غرب. ترجمه: نجف دريابندري. تهران: پرواز.
زارعي، عيسي. 1392. رسانه ملي و فرهنگ كتابخواني. قم: مركز پژوهشهاي اسلامي صداوسيما.
ساعي، منصور و جواد افتاده. 1392. رسانههاي اجتماعي و مشاركت اجتماعي. چاپ شده در رسانههاي اجتماعي: ابعاد و ظرفيتها. به اهتمام: حسين بصيريان جهرمي. تهران: دفتر مطالعات و برنامهريزي رسانهها. 105 ـ 133.
ابراهيمي، نبيالله. 1390. «تأثير شبكههاي اجتماعي و كانالهاي ماهوارهاي در وقوع و تكوين انقلابهاي عربي». مطالعات راهبردي. 2 (14). 111 ـ 134.
اكبري، احمد. 1389. «نقش شبكههاي اجتماعي در ايجاد و مهار بحرانها». رهآورد نور. 31. 32 ـ 39.
اكبريتبار، علياكبر. 1390. «تسهيل ترويج كتاب: ملاحظات اجتماعي ترويج كتاب و كتابخواني، ترويج از طريق رسانههاي اجتماعي». نشريه تخصصي كتاب. سوره مهر. 136. 7.
اميري، مجتبي و يونس نوري مرادآبادي. 1391. «بررسي رابطه ميان نگرش سياسي، اعتماد به رسانه ملي، مخاطبان فعال، و گرايش دانشجويان دانشگاههاي تهران به شبكههاي اجتماعي مجازي». مطالعات ميان رشتهاي در رسانه و فرهنگ. 2 (2). 39 ـ 63.
برات دستجردي، نگين و سميه صابري. 1391. «بررسي رابطه بين استفاده از شبكههاي اجتماعي بر اعتياد به اينترنت و افسردگي در دانشجويان دانشگاههاي پيام نور شهر اصفهان». تحقيقات علوم رفتاري. 5 (10). 332 ـ 341.
بشير، حسن و محمدصادق افراسيابي. 1391. «شبكههاي اجتماعي اينترنتي و سبك زندگي جوانان: مطالعات موردي بزرگترين جامعه مجازي ايرانيان». تحقيقات فرهنگي. (5). 31 ـ 62.
جعفرپور، محمود. 1390. «مفهومشناسي و بررسي متغيرهاي مؤثر بر پذيرش شبكههاي اجتماعي مجازي و نقش سازمانهاي مردمنهاد در آنها». مطالعات بسيج. 52 (14). 109 ـ 148.
حبيبي، شهاب. 1391. «پرونده: قصه از كجا شروع شد؟ نگاهي به تاريخچه شبكههاي اجتماعي». نشريه وب. 150. 70 ـ 71.
رضايان قيهباشي، احد. 1392. «شبكههاي اجتماعي، پديده فراگير عصر ارتباطات». رهآورد نور. 42 (59). 12 ـ 17.
سليمانيپور، روحالله. 1389. «شبكههاي اجتماعي؛ فرصتها و تهديدها». رهآورد نور، 31. 14 ـ 19.
شارعپور، محمود. 1386. «نقش شبكههاي اجتماعي در بازتوليد نابرابري آموزشي». تعليم و تربيت. 91. 165 ـ 180.
شبكههاي اجتماعي مجازي. (1391 و 1392). نشريه سرباز. 63. 199.
شهابي، محمود و قدسي بيات. 1391. «اهداف و انگيزههاي عضويت كاربران در شبكههاي اجتماعي مجازي (مطالعه درباره جوانان شهر تهران)». مطالعات فرهنگ و ارتباطات. 20 (13). 61 ـ 86.
ضياييپرور، حميد و سيد وحيد عقيلي. 1388. «بررسي نفوذ شبكههاي اجتماعي مجازي در ميان كاربران ايراني». نشريه رسانه. 80. 23 ـ 42.
ضياييپرور، حميد. 1388. «جنگ نرم سايبري در فضاي شبكههاي اجتماعي». رسانه. 78. 9 ـ 48.
فهيم، محمدتقي. 1392الف. «شبكههاي اجتماعي در دنياي مجازي، فرصتها و تهديدها (16): فرندفيد، در اين انتخابات متنبه شده است؟!». پيام انقلاب. 71. 60 ـ 62.
فهيم، محمدتقي. 1392ب. «شبكههاي اجتماعي در دنياي مجازي، فرصتها و تهديدها (20): فيسبوك، آكنده از قوتها و مفسدهها». پيام انقلاب. 75. 66 ـ 68.
فيلدينگ، نيك و ايان كبين. 1390. «عمليات جاسوسي امريكا براي دستكاري در رسانههاي اجتماعي». سياحت غرب. 93. 27 ـ 31.
قاسمي، وحيد، صمد عدليپور و مسعود كيانپور. 1391. «تعامل در فضاي مجازي شبكههاي اجتماعي اينترنتي و تأثير آن بر هويت ديني جوانان؛ مطالعه موردي فيسبوك و جوانان شهر اصفهان». دين و ارتباطات. 2 (42). 5 ـ 36.
قانون خطمشي كلي و اصول برنامههاي سازمان صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران: در پايگاه اينترنتي مجلس شوراي اسلامي: http://rc.majlis.ir (بازيابي در 14/04/1391).
كورتس، فران رامون. 1389. «آيا اينترنت ارتباط واقعي را تهديد ميكند؟». سياحت غرب. 80. 37 ـ 41.
كيا، علياصغر و يونس نوري مرادآبادي. 1391. «عوامل مرتبط با گرايش دانشجويان به شبكه اجتماعي «فيسبوك» (بررسي تطبيقي دانشجويان ايران و امريكا)». مطالعات فرهنگ و ارتباطات. 13 (49). 181 ـ 212.
ولمن، باري. 1383. «آيا اينترنت موجب افزايش، كاهش يا تكميل سرمايه اجتماعي ميشود؟: شبكههاي اجتماعي، مشاركت و تعهد اجتماع». ترجمه: شيرزاد فلاح آزاد. فرهنگ و فنآوري. 3. 15 ـ 25.