ريچارد كوك
مترجم: حسين واحد
چكيده
مقاله حاضر كه گزارشي از كتاب نويسنده با عنوان چلنجر آشكار ميكند است، به فيلم سانحه چلنجر پرداخته و به دنبال بررسي علل سرپوش گذاشتن بر حقيقت اصلي ماجراست. كارگروه رياست جمهوري براي بررسي انفجار چلنجر تشكيل شد. اما در واقع هدفش حمايت از كاخ سفيد و رئيس جمهور ريگان و پنهانكاري در مورد دخالت كاخ سفيد در اين سانحه بود. نويسنده به افشاگري دلايل مهم اين انفجار با شهادت افرادي با وجدان مانند دكتر ريچارد فينمن ميپردازد. اما در كل، فيلم را فيلم ضعيفي برميشمرد و نتيجه ميگيرد كميتههايي كه براي حمايت از دولت تشكيل ميشوند براي بيان حقيقت ماجرا نيستند، بلكه برآنند تا واقعيت را آن گونه كه ميخواهند ارائه دهند. اين مقاله به خوبي نشان ميدهد كه سردمداران ايالات متحده چگونه از سينماي هاليوود براي فريب افكار عمومي در جهت اهداف شيطاني خود بهره ميگيرند.
كليد واژگان: فيلم سانحه چلنجر، فضاپيما، ناسا، مركز فضايي كندي.
فيلم «سانحه چلنجر» نقش دكتر ريچارد فينمن در كشف علتهاي فني غمنامه فضاپيماي چلنجر را پس از سقوطش در 28 ژانويه 1986، برجسته ميسازد. دكتر فينمن، استاد مؤسسه فنآوري كاليفرنيا و برنده جايزه نوبل رشته فيزيك در سال 1965، عضو كميته رياست جمهوري درباره حادثه فضاپيماي چلنجر بود. اين كميته به عنوان كميته راجر نيز شناخته ميشد. او از سوي يكي از شاگردان قديمياش ويليام گراهام كه مدير اجرائي ناسا بود، به عضويت اين كميته درآمد.
اما فيلم كه در شبكه ديسكاوري و كانالهاي علمي در 16 نوامبر 2013 بر روي آنتن رفت، پيش از برانگيختن تحسين منتقدان، در انتقال پيام فيلم به ويژه درباره نقش فينمن كه تمام بخش داستان يا قسمتهاي مهم داستان را بيان ميكند، ناموفق عمل كرد.
نخست اينكه، فينمن فقط بخشي از يك حماسه بسيار بزرگتر، پيچيدهتر و جالبتر، از چگونگي بيان حقيقت از سوي افراد با وجدان نسبت به دولت، براي مقابله با طرح سرپوشگذاري ناسا از اين حادثه تاريخي است. اگرچه اين فيلم را برخي از مهندسان شركت مورتون تيوكل كه در شب قبل از پرتاب فضاپيما، براي جلوگيري از پرتاب موشك دلايل خود را بيان ميكردند، به طور غير صادقانهاي حمايت ميكنند، اما داستان را ناتمام باقي ميگذارد.
دوم اينكه، فينمن با توضيح روشني از جنبههاي فني سناريو ناموفق واشر كار قابل توجهي انجام داد. اما تنها با بهكارگيري و به نمايش درآمدن اطلاعاتي كه پيشتر در داخل سيستم ناسا ارائه ميشود، برخي از اين اطلاعات با گذر زمان درز پيدا كرد كه باعث درگير شدن دوباره فينمن گرديد.
سوم اينكه، كميته رياست جمهوري ـ كه فينمن يكي از عضاي آن بود ـ براي آن شكل گرفته بود كه با محافظت از رئيس جمهور ريگان و كاخ سفيد، ارتباطشان را با علت اصلي سانحه كه داشتن به موقع سيستم هوابرد چلنجر بود، سرپوش بگذارند؛ زيرا كه اين امر به دستور ريگان در آن شب نياز داشت. فينمن بسيار مشكوك شد و شروع به آشكارسازي شواهد اين امر نمود. ريگان اصرار داشت پرتاب را به علت تماسهايي كه شبكههاي تلويزيوني با او داشتنند به جلو بيندازد؛ زيرا آن شبكهها با قرار دادن كاركنانشان در فلوريدا در تأخير چندباره پرتاب موشك ناسا، متضرر ميشدند. اما فينمن زماني كه ويليام راجرز ديدگاههاي عمومي را به گزارش كميته كه تنها مشكلات فني را دليل حادثه ميدانست و مديران سطح متوسط مركز پروازهاي فضايي مارشال را قرباني ميكرد، كاري براي جلوگيري از اين اقدام انجام نداد.
چهارم اينكه، علت اساسي تصميم ناسا براي پرتاب موشك با وجود اتصالات معيوب تقويتكننده جامد راكت با شعار «پرواز اينگونه است» (عبارتي كه خود ناسا براي شروع كاري با وجود نقص شناخته شده، به كار ميبرد)، اين بود كه از مداخله در پروازهاي برنامهريزي شده نظامي براي راهاندازي ماهوارههاي شناسايي و در ارتباط با ابتكار عمل در دفاع راهبردي ريگان (SDI) كه به طور عامهپسندانهاي «جنگ ستارگان» ناميده ميشد، جلوگيري شود. فينمن اصرار داشت بگويد كه نظاميگري در فضا نقطه كانوني تحقيق بوده است؛ چون كه قطعاً اينگونه بوده است. با اين حال، اين موضوع در گزارش بعدي سنا مطرح گرديد. در واقع، برنامه سفينه فضايي تحويل گرفته شد تا به عنوان يك سكوي نظامي آزمايشي در فضا عمل كنند كه نهايتاً به سكوهاي نبرد هستهاي فضامحوري منجر شوند. در واقع سانحه چلنجر پايان طرح SDI بود و اين اقدام مخاطرهآميز و غير محتاطانه موجب فدا شدن فضانوردان چلنجر گرديد. خود فينمن يكي از توسعهدهندگان اصلي بمب اتمي و مشاور ناسا در لابراتوار رانش جت بود. او مجبور بود از تغيير مسير ناسا به سمت اولويتهاي نظامي آگاهي داشته باشد.
اين شكست در نگاه عموم تا حد زيادي مردود بود. تاجايي كه كميته رياست جمهوري مجبور شد بررسي كاملي از شرايط اين تراژدي انجام دهد و توضيح جامعي به مردم ارائه نمايد. در حقيقت اين كار را نكرد و فيلم «سانحه چلنجر» در تصحيح اين برداشت نادرست ـ آن گونه كه پوششهاي رسانههاي جريان اصلي اين تراژدي را دنبال ميكردند ـ ناموفق عمل كرد. در نتيجه خود رسانه به بخشي تبديل شد كه تمايلي براي مواجه شدن با كل حقيقت ماجرا نداشت و اكنون فيلم «سانحه چلنجر» را نيز ميتوان به اين ناموفقيت ترديدبرانگيز افزود.
كل داستان در كتابم چلنجر آشكار ميكند، گنجانده شده است. كتابم در سال 2007 منتشر شد و اكنون به صورت شنيداري و (ثبت شركتي شده) به صورت كتاب صوتي با صداي خودم منتشر شده است.
كتاب چلنجر آشكار ميكند توضيح ميدهد كه چگونه پس از آنكه اسنادي از يك سلسله آزمايشهاي انفجاري واشر را به نيويوركتايمز واگذار كردم، دادرسي عمومياي كه فينمن آزمايش معروف واشر يخاب را در آن انجام داد، صورت گرفت. روزنامه نيويورك تايمز اين اسناد را كمتر از دو هفته بعد از انفجار، در سرمقالهاش در يكشنبه 9 فوريه 1986 گزارش داد. به عنوان كارشناس ناسا و با دسترسي داخلي، من ترس مهندسان را از اينكه اتصالات معيوب واشر مخزن سوخت جامد موشك ميتواند موجب نابودي سفينه فضايي در هر پرتاب مفروضي شود، به صورت مستنداتي جمعآوري كرده بودم. يكي از اسنادي كه روزنامه تايمز گزارش داده بود از يكي از يادداشتهاي هشداردهنده خودم در تاريخ 23 جولاي 1985 بود. گزارش تايمز، جايزه گزارشگر فيليپ بوفي را ـ كه بخشي از جايزه پوليتزر است ـ برنده شد.
همانگونه كه در كتاب چلنجر آشكار ميكند نوشته شده، در يازدهم فوريه 1986، جلسه رسيدگياي كه فينمن آن را اجرا مينمود به دستور رئيس كميته ويليام راجرس، دادستان كل و وزير خارجه تشكيل شد تا اعتبار من را در مقابل مخاطبان تلويزيوني سراسر جهان از بين ببرند. در حالي كه فينمن در حال آماده كردن نمايشش بود ـ كه شامل فرو بردن تكهاي از واشر در ليوان يخاب بود تا نحوه سفت شدنش را نشان دهد ـ من در مقابل بازپرسي راجر بر موضعم ايستادگي كردم. اين نمايش نشان داد كه آببندهاي تقويتكننده موشك كه محتوي واشر بودند در هواي فوق العاده سرد مركز فضايي كندي در طول چند ساعت قبل از پرتاب موشك، آماده عمل كردن نبودند. دو هفته بعد از اين رسيدگي، مهندسان مورتون تيوكل ـ كه راجر بيوسجلي و ال مك دونالد آنها را رهبري ميكردند ـ به مطبوعات گفتند آنها در شب قبل از پرتاب موشك مأيوسانه سعي داشتند تا ناسا را از اين كار منصرف كنند. اما آنها ميگفتند كه با فشار آژانس فضايي و كارفرماي پيمانكارشان، كنار گذاشته شدند. بعداً در جلسه رسيدگي كميته، جان يانگ، فضانورد ناسا، با استدلال به اينكه فشار زمانبندي باعث شده بود تا ناسا، امنيت كار را به مخاطره بيندازد، حرفهاش را در معرض خطر قرار داد.
فينمن در سال 1988 از دنيا رفت؛ ازاينرو ديگر جاي بحث در اين مورد نيست. اگرچه او به صورت قهرمانانهاي رفتار كرد، تنها او نبود كه چنين رفتار كرد. در جنبههاي كليدي، ديگر اعضاي كميته كه نميتوانستند در جهت مخالف جريان سياسي شنا كنند نيز ناموفق عمل كردند. من به علت شهادتم، در سال 1991 جايزه نهاد كوايو براي شجاعت اخلاقي را در تجارت و دولت دريافت كردم.
اما به خاطر بسپاريم در سال 1986 زماني كه آن سانحه رخ داد، اندك بودند اشخاصي كه درباره اقدامات غيرقانوني اطلاعرساني ميكردند. امروزه ما موارد بيشتري داريم كه اشخاصي مانند سيبل ادموند ، بردلي منينگ ، كارن هيودس و ادوارد اسنودن از آن موردند. مردم واقعيت را از افرادي ميآموزند كه در مقابل سيستمي مقاومت ميكنند كه به سبب شجاعتشان پيشرو بودهاند. برگرديم به موضوع، يك گزارشگر خبري به من گفته بود كه «آنها مردم را به علت بسيار كمتر از آنچه تو انجام دادي كشتند.» اما اعتقاد دارم آنچه من انجام دادم، مسير را براي ديگران هموار كرد.
مهمترين چيز با ارزش براي يك زندگي متمدنانه صداقت است. اين ارزش با فيلم «سانحه چلنجر» كه ميگفت مراقب باشيد تا كشتيهاي سياسي را هدف قرار ندهيد، در معرض خطر قرار گرفت. بگذاريد واضح بگويم: كميتههاي سطوح عالي كه شامل كميته وارن و كميته يازده سپتامبر نيز ميشود، معمولاً به وجود ميآيند تا بر حقيقت سرپوش بگذارند نه اينكه آن را افشا كنند. كميته رياست جمهوري در مورد قضيه سانحه سفينه فضايي نيز همين كار را كرد. فيلم «سانحه چلنجر» نيز درست در جاپاي كميته قدم برداشت.
در زير لايه همه اينان، لايههاي بسيار تاريكي وجود دارد و آن اين است كه: اگر دولت تو را بكشد، اين به آنها بستگي دارد كه نحوه مردنت را چگونه به مردم و تاريخ نشان دهند. گمان ميكنم من هرگز اين مطلب را نميپذيرم.