محمدحسن باجلان
شب و روز عرفه، زمان نيايش و دعاست. بر پايه روايات، شب عرفه، از شبهاي بسيار مناسب براي توبه و مناجات با خداست. همچنين در روايات آمده است كه خداوند در شب عرفه ابتدا به زائران قبر امام حسين عليه السلام نظر ميكند و سپس به كساني كه در موقف (يعني مكه) هستند.
براي روز عرفه نيز اعمال و آدابي برشمردهاند كه روزه گرفتن، غسل كردن، زيارت امام حسين عليه السلام ، خواندن دو ركعت نماز بعد از نماز عصر، و نيز چهار ركعت نماز و دعا و ذكر، به ويژه خواندن دعاي عرفه سيدالشهداء عليه السلام از جمله آنهاست.
البته روزه گرفتن روز عرفه مستحب است؛ مگر براي كسي كه به علت ضعف نتواند اعمال اين روز را انجام دهد كه در اين صورت، مكروه است. درباره زيارت سالار شهيدان نيز به فرموده امام صادق عليه السلام خداوند بر زائران قبر امام حسين عليه السلام تجلي ميكند و خواستههاي آنان را برميآوَرَد و گناهانشان را ميآمرزد، آنگاه بر اهل عرفات تجلي ميكند.
درخواندن دو ركعت نماز بعد از نماز عصر نيز مستحب است در ركعت نخست سوره حمد و اخلاص و در ركعت دوم سوره حمد و كافرون خوانده شود. در نماز چهار ركعتي نيز مستحب است عصر روز عرفه خوانده شود، در هر ركعت، يك مرتبه سوره حمد و پنجاه مرتبه سوره اخلاص خوانده ميشود.
اميرمؤمنان علي عليه السلام در نامه به فرزند برومند خود، امام حسن عليه السلام درباره دعا فرمودهاند:
و بدان كسي كه گنجينههاي آسمان و زمين در دست اوست، تو را در دعا رخصت داده و پذيرفتن دعايت را بر عهده نهاده، و تو را فرموده از او بخواهي تا به تو بدهد، و از او بطلبي تا تو را بيامرزد. و ميان تو و خود كسي را نگمارده تا تو را از وي بازدارد، و از كسي ناگزيرت نكرده كه نزد او برايت ميانجيگري آرد. ... چون بخوانيش، آوايت را شنود، و چون راز دل خود را با او در ميان نهي، آن را داند. پس حاجت خود بدو نمايي و آنچه در دل داري پيش او بگشايي، و از اندوه خويش بدو شكايت كني و خواهي تا غم تو را گشايد و در كارها ياريات نمايد، و از گنجينههاي رحمت او آن را خواهي كه بخشيدنش از جز او نيايد: از افزودن كردن مدت زندگاني و تندرستيها و در روزيها فراواني.
پس كليد گنجهاي خود را در دو دستت نهاده كه به تو رخصت سؤال از خود را داده تا هرگاه خواستي درهاي نعمت او با دعا بگشايي، و باريدن باران رحمتش را طلب نمايي. پس دير پذيرفتن او، تو را نوميد نكند كه بخشش بسته به مقدار نيت بُوَد، و بسا كه در پذيرفتن دعايت درنگ افتد، و اين براي آن است كه پاداش خواهنده بزرگتر شود و جزاي آرزومند كاملتر؛ و بود كه چيزي را خواستهاي و تو را ندادهاند، و بهتر از آن در اين جهان يا آن جهانت دادهاند يا بهتر بوده كه تو را بازداشتهاند؛ و چه بسا چيزي را طلبيدي كه اگر به تو ميدادند، تباهي دينت را در آن ميديدي.
پس پرسشت درباره چيزي باشد كه نيكي آن برايت پايدار بماند و سختي و رنج آن به كنار، كه نه مال براي تو پايدار است و نه تو براي مال برقرار». (امام علي عليه السلام : 1375، نامه 31)
دعا تبلور مددخواهي از سرچشمه فيض و پاسخ به يكي از اساسيترين نيازهاي متعالي بشر است و هر انساني فارغ از كيش و آييني خاص و به فراخور شخصيت و رويكردهاي فكري خود به آن تمسك ميجويد.
بر اساس احاديث، دعا سلاح مؤمن، ستون دين، درونمايه و مغز عبادات، نور و زينت آسمانها و زمين، كليد رحمت، رمز رستگاري، شفاي هر درد، مايه افزايش روزي، و سالم ماندن از گزند شيطان و وسيلهاي براي رفع بلا و جلوگيري از نزول آن است. همچنين در احاديث نبوي و روايات امامان معصوم عليهم السلام با اشاره به آيه شصت از سوره مباركه غافر گفته شده كه كنه عبادت، دعاست و دعا برترين عباد است. پيشوايان معصوم عليهم السلام با سخنان گوناگون مردم را به دعا و تضرع به درگاه الهي تشويق ميكردند. گاه خطاب به همه ميفرمودند بر شما باد به دعا كردن؛ زيرا به هيچ چيز جز به اندازه دعا به خدا تقرب حاصل نميشود و محبوبترين كارها را نزد خدا دعا ميناميدند، و گاه افرادي خاص را مخاطب قرار ميدادند و ميفرمودند: دعا كن و نگو كار تمام شده؛ زيرا نزد خدا منزلتي است كه جز با دعا به دست نميآيد و تا بنده زبان به دعا نگشايد، چيزي به او عطا نميشود.
در كنار اين هم تشويق به دعا در روايات، ترك دعا، گناه و مايه خشم خدا ناميده شده و سستي و ناتواني در آن ـ با استناد به آيه شصت از سوره مباركه غافر ـ نكوهش گرديده است.
دعا همزاد آفرينش هستي و آدم است. حضرت آدم و حوّا در بهشت و پس از هبوط به زمين نيايشهايي كردهاند كه برخي از آنها در آيات قرآن كريم و احاديث معصومان عليهم السلام بيان شده است. همچنين از ديگر پيامبران الهي و امتهاي آنان، در آيات و روايات، دعاهاي بسياري نقل شده كه بخشي از اين دعاها سرآغاز فصل جديدي در تاريخ بشر يا امتهاي گذشته به شمار ميآيد؛ از جمله دعاي حضرت نوح عليه السلام براي از بين رفتن كافران روي زمين كه با اجابت دعا، طوفان سراسر زمين را فراگرفت و همه مردمان كافر را هلاك كرد. همچنين دعاي حضرت ابراهيم عليه السلام براي فرزنددار شدن كه در پيري خداوند به او دو پسر عطا فرمود و هر يك از ايشان پيامبر و پدر چندين پيامبر شدند. نيز دعاي حضرت ابراهيم عليه السلام براي ايمني حرم مكه و استمرار امامت در نسل او كه هنوز اثر اين دعاها در جهان باقي است. يا دعاهاي حضرت موسي و حضرت هارون عليهم السلام براي رهايي بنياسرائيل از ستمكاري فرعون و نزول بركات الهي، و دعاي بنياسرائيل براي تعجيل در ظهور حضرت موسي عليه السلام و دعاي حضرت زكريا عليه السلام براي فرزنددار شدن و در نتيجه، به دنيا آمدن معجزهآساي حضرت يحيي عليه السلام از پدري سالخورده و مادري پير و نازا، و دعاهاي حضرت داود و سليمان، يونس و ايوب عليهم السلام كه هر يك از اينها مبدأ تاريخي جديد در زندگي امتها بوده و آثار مهم بعضي از آنها هنوز هم در دنيا باقي است.
متن كامل بخشي از دعاهاي پيامبران الهي در احاديث معتبر وارد شده تا مؤمنان بتوانند از آنها استفاده كنند و از نتايج دنيوي و اخرويشان برخوردار شوند. در تاريخ اسلام، افزون بر ادعيه بسياري كه در قرآن مجيد آمده و جمعي از دانشوران آنها را در آثار جداگانهاي تدوين كردهاند، هر يك از پيشوايان معصوم عليهم السلام نيز دعاهاي بسياري به مردم آموختهاند و تاكنون صدها كتاب دعا نوشته شده است. (حائري: 1378، ج7: 515)
روح دعا فقط در حاجت، درخواست و اجابت آن نيست. رزق، امنيت، سلامت و نيازهايي مانند اينها كماهميت نيستند، ولي نبايد خدا را واسطه حصول آنها كرد و بس. خيلي از دعاها براي آن است كه ما بشنويم، نه آنكه خدا بشنود. از بسياري دعاها بايد وظايف خود را بياموزيم. حتي دعاي اولياي خدا هم هميشه برآورده نميشود. بايد دعا را براي دعا، براي افتخار گفتوگو و همسخني با خدا و براي شناخت خود و معرفت به خداي خود خواست و خواند. از او فارغ و غافل نبود و با قبول و ردّ دعا كاري نداشت.
دعا همچون مشق شب كودكانه، پاداش مستقيم روزانه در پي ندارد. پاسخ خواهشها و عشقورزيهاي ما در مناجات و دعا، گاه به صورت نامحسوس و گاهي به طور محسوس، آرام و البته ناشنيدني به گوشِ ظاهر داده ميشود كه با زمزمه بسيار لطيفي به درون وجود ما پا ميگذارد. نتايج مادي نيايش عموماً مبهم و ناآشكار و آميخته با اسباب و علل ديگر و در شكل رحمت و بركت نامرئي و مخلوط با ديگر پديدهها به ما ارزاني ميشود.1
استاد شهيد مرتضي مطهري نيز روحانيت دعا گفتهاند:
قطع نظر از اجر و پاداش كه براي دعا هست و قطع نظر از اثر استجابتي كه بر دعا مترتب است، دعا اگر از حد لقلقة زبان بگذرد و دل با زبان هماهنگي كند و روح انسان به اهتزاز آيد، يك روحانيت بسيار عالي دارد. مثل اين است كه انسان خود را غرق در نور ميبيند. شرافت گوهر انسانيت را در آن وقت احساس ميكند. آن وقت خوب درك ميكند در ساير اوقات كه چيزهاي كوچك او را به خود مشغول داشته بود و او را آزار ميداد، چقدر پست و ساقط و سافِل بوده [است].
انسان وقتي كه از غير خدا چيزي ميخواهد، احساس مذلّت ميكند و وقتي كه از خدا ميخواهد، احساس عزّت. لهذا دعا، هم طلب است و هم مطلوب، هم وسيله است و هم غايت، هم مقدمه است و هم نتيجه.
اولياي خدا هيچ چيزي را به اندازه دعا خوش نداشتند؛ همه خواهشها و آرزوهاي دل خود را با محبوب واقعي در ميان ميگذاشتند و بيش از آن اندازه كه به مطلوبهاي خود اهميت ميدادند، به خود طلب و راز و نياز اهميت ميدادند.
دعا به آن اندازه و با آن كيفيت بسيار متعالي كه در اسلام مطرح شده و ابزار حركتِ «تعليم و تعلم» قرار گرفته و براي بيداريآفريني و معرفت گستري و تعهدپروري و فردسازي به كار رفته است، در دينها و مكتبهاي ديگر چنين نشده است؛ زيرا اين همه حقايق معارفي و معارف تربيتي و علوم عالي الهي و تعاليم متعالي انساني در جايي ديگر جز اسلام وجود نداشته است و ندارد. اين است كه ميتوان مكتب دعا را يك حركت تربيتي مؤثر و يك مدرسه روحي تكامل و يك پايگاه پيامگستري والا برشمرد.
اگر دعاها را در مجموعه تعاليم دعايي اسلام ـ يعني دعاهاي قرآن كريم و ادعيه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و امامان پاك عليهم السلام در كانون ژرفنگري و بازشناخت قرار دهيم و مقوله دعا را در ماهيت خود درست بشناسيم، پي ميبريم كه عنصر نفوذگر و شعاعگستر دعا، در گستره وسيع ساختن و بسيج كردن ارواح مردم، خود به منزله يك دانشگاه تربيتي بزرگ و عمومي است كه در جهت دو اصل مهم «تزكيه» و «تعليم» و آموختن معرفت و بصيرت و نشر پيامهاي سازنده و عميق، همواره ميتواند فعال باشد.
دعا در اسلام، گذشته از دعاهاي قرآني كه عين وحي است، بيان ديگري از آموزههاي فردساز و جامعهپرداز وحي است؛ يعني همان درسهاي قرآني است كه خداوند مهربان براي تربيت انسان، به وسيله آيات آسماني فرستاده است. ادعيه، خود به گونهاي تفسير قرآن كريماند و شرح معارف آسمانياند و يادآور تربيتهاي قرآني و تكرار و تأكيد و تشريح آموزههاي وحياني.
براي خواندن بسياري از دعاها آداب و شرايطي تعيين شده است؛ از جمله طهارت (يعني غسل و وضو)، پاكي جامه، مسواك زدن، استعمال بوي خوش، نشستن رو به قبله، حضور در زير آسمان، رفتن به بيابان، رعايت وقت معيّن، و پيش از دعا كردن، دادن هديهاي به مستمندان يا اطعام آنان.
اينها چنانكه معلوم است، دستورهايي است تربيتي و سازنده و بسيار مهم. رعايت اين آداب اگرچه براي خواندن دعا تعليم داده شده، از نظر اصول تربيتي و موازين انساني و مسائل بهداشتي و رفتار معاشرتي و روحبخشي به فضاي زندگي و مباني خودسازي و پيوندهاي مردمي و تقيد به انضباط داشتن و مرتب بودن، اهميت بسيار دارد.
براي خواندن بسياري از دعاها وقتهايي تعيين شده است. در آموزههاي اسلامي، وقتهايي عبادت و دعا خواندن را با طبيعت و آفاق آن پيوند دادهاند؛ يعني جهان برون از وجود ما كه سراسر زيبايي است و سراسر اسرار است و همواره هر چيز آن و هر پديده آن، انسان را به تماشايي دلانگيز و تأملي بيكران فراميخواند.
اين ارتباطدهي براي اين بوده تا وجود انسان ـ حتي از نظر طبيعي نيز ـ از محدوده خويش بگذرد و به جهان نامحدود بپيوندد؛ همچنين به ياد عظمت آفريننده كائنات عظيم و شگفتانگيز و خيره كننده افتد.
اكنون در وقتهايي كه براي عبادت و نماز و دعا تعيين شده است دقت كنيد؛ براي مثال هنگام سحر، هنگام طلوع فجر، بينُ الطلوعين (يعني از طلوع فجر تا طلوع آفتاب)، هنگام ظهر، هنگام عصر، و هنگام ديدن هلال.
اين هنگامها و هنگامهها، با جهان و پديدهها و حركت نو شدن و فَيضَانِ حيات در ارتباطاند. بدين گونه، انسان در عبادت خود و هنگام خواندن دعاهايي كه براي آنها وقتي تعيين شده، نهتنها از جهان هستي ـ يعني جهاني كه همه پديدهها درآن در حال شور و رشد و حركت و حياتاند ـ احساس جدايي نميكند، بلكه در ارتباط مستقيم با آنها قرار ميگيرد و به شكوه و زيبايي آنها توجه مييابد و در برابر آنها خضوع ميكند: با آسمانها و كهكشانها، با نور و سپيده و طلوع، با آفتاب و ظهر و بلوغ، با شب و عمق و ژرفايي، با بيداري در سحر و خلوت، با فضاي معنوي پس از طلوع فجر تا طلوع آفتاب، با صحراهاي خاموش، با تندرها و آذرخشها، و با هلالها و افقها.
بدين گونه، جهان بيرون با جهان درون در هم ميآميزد و ضمير انساني مانند رودخانهاي كه به اقيانوسها متصل است، به هستي متصل ميشود و به عظمت آفريننده هستي ميانديشد، تا اندك اندك از آن هم بگذرد و به ساحت جلال و جمال الهي باريابد.
امام علي عليه السلام . 1375. نهجالبلاغه. ترجمه سيد جعفر شهيدي. تهران: علمي و فرهنگي. چاپ نهم.
باقريان موحد، سيدرضا، 1387. نيايش از نگاه انديشمندان. تهران: مؤسسه فرهنگي دينپژوهي بشرا.
باقريفر، علي. 1387، نيايش ضرورت زندگي، تهران: مؤسسه فرهنگي دينپژوهي بشرا.
حائري، سيد مهدي. 1378. «دعاء». در: دايرةالمعارف تشيع. جلد 7. تهران: نشر سعيد محبي.
فيلساز، نصرت. 1391. «دعاء». در: دانشنامه جهان اسلام. جلد 17. تهران: بنياد دايرةالمعارف اسلامي.
كرماني، محمد. 1385. دعا و نيايش. مشهد: شركت بهنشر.
مهريزي، مهدي. 1387. تقويم عبادي. تهران: شركت چاپ و نشر بينالملل.