حسن اردشيري لاجيمي
نهم ذيالحجه، روز عرفه است كه به دعا اختصاص دارد. هر چند بهترين مكانها در اين روز براي دعا، «عرفات» يا «كربلا» است، ولي به دليل عظمت اين امر افراد ميتوانند با رعايت آداب دعا و خواندن دعاي عرفه، از فضيلتهاي اين روز در هر مكاني بهرهمند شوند. (ملكي تبريزي: 1375، 439)
به هر روي دعاي عرفه، چه دعاي عرفه امام حسين عليه السلام و چه دعاي عرفه امام سجاد عليه السلام كه در صحيفه سجاديه ذيل دعاي 47 آمده، درباره رشد و تكامل نگاه توحيدي نقش مهمي ميتواند داشته باشد. ازاينرو، براي علاقهمندان به معارف توحيد و عرفان اسلامي بر اساس مشرب و معيار اهل بيت عليهم السلام فرصتي مغتنم و بااهميت است.
ويژگي اين دعاها اين است كه هر كس به اندازه سعه وجودي خويش ميتواند از اين خوان گسترده الهي بهرهمند گردد؛ هرچند خود اين دريافتها ميتواند بستر تعالي و درك بيشتر مؤمن سالك را به ارمغان آورد.
به جز دعاي مشهوري كه مؤمنان در روز عرفه ميخوانند، دعاي شريف ديگري نيز از امام سجاد عليه السلام با همان مضامين نوراني روايت شده كه چهل و هفتمين دعاي صحيفه سجاديه است. ما در اين مقال ميكوشيم برخي از مضامين آن را به صورت خلاصه ارائه كنيم.
بهترين راه تعالي انسان در توحيد، مطالعه و درك اسماء و صفات الهي است. ازاينرو، يكي از توصيههاي مرحوم ملكي تبريزي در مطالعه دعا و مناجاتهاي شب و روز عرفه آن است كه درباره اسماء و صفات و كارهاي خداوند كه در آن آمده، انديشه كرد. (ملكي تبريزي: 1375، 439)
امام سجاد عليه السلام در اين دعاي شريف به مناسبتهاي گوناگون، از برخي از اسماي الهي نام ميبرد كه برخي از آنها عبارتاند از: «الاَحد، المتفرِد، الفَرد، الكَريم، المتَكَرِّم، العَظيم، المتَعظِّم، الكَبير، المتكبّر، العلّي، الشّديد، المِحال، الرَّحمن، الرَّحيم، الحكيم، السَّميع، البَصير، القديم، الخَبير، الاَكرَم، الدّائم، الاَدوَم، الاَوَّل و الاخِر».
بدون امام شناسي درست، نميتوانيم از توحيد حقيقي بهرهمند گرديم و شايد يكي از زمينههاي انحراف به سوي مكتبهاي انحرافي و جريانهاي معنويتگراي نوظهور كه با نام عرفان خود را بر جوانان و دلهاي عاشق معارف توحيدي عرضه ميكنند و در حقيقت لغزشگاه خطرناكي براي علاقهمندان به عرفان شمرده ميشوند، همين عدم درك درست از امام و نقش او در رسيدن به توحيد و درك عرفان ناب است.
يكي از مباحث مهمي كه در دعاي عرفه امام سجاد عليه السلام مطرح گرديده، ويژگيهاي امام است كه برخي از آنها را برميشماريم:
1. برگزيدگان: «الَّذينَ اختَرتَهم لامرِكَ؛ كساني كه آنان را براي امر و فرمان خود برگزيدي».
2. خزانهداران علم الهي: «وَ جَعلتَهم خَزَنةَعِلمكَ؛ و ايشان را خزانه داران علم خود قرار دادي».
3. حافظان دين: «و حَفَظَةَ دِينكَ؛ و حافظان دينت».
4. خليفة الله: «و خُلَفاءَكَ في اَرضِكَ؛ و جانشينان تو در زمينت».
5. حجتها الهي: «وَ حُجَجَكَ عَلي عبادِكَ؛ و حجّتهاي خويش بر بندگانت».
6. عصمت و طهارت: «وَ طَهَّرتَهُم مِنَ الرِّجسِ و الدَّنَسِ تَطهيراً بِاِرادَتكَ؛ و آنها را به خواست خود از پليدي و ناپاكي پك ساختي».
7. وسيله نجات: «و جعَلتَهُم الوَسيلَةَ اِليكَ و المَسلَكَ اِلي جَنَّتِكَ؛ و ايشان را وسيله راهيابي به سوي خود و راه بهشت خويش گردانيدي».
8. پناهگاه مردم: «فَهُو عِصمَةُ اللاّئِذينَ؛ پس اوست نگهدار پناهندگان».
9. پناهگاه اهل ايمان: «وَ كَهفُ المؤُمِنينَ؛ و او پناه اهل ايمان».
10. حبلالله: «وَ عروَةُ المُتَمَسِّكين؛ و دستاويز چنگزدگان».
11. مصداق جمال الهي: «وَ بَهاءُ العالمينَ؛ و جمال و نيكوئي جهانيان». (اسرار: 1376: 187)
يكي ديگر از درسهاي امام سجاد عليه السلام آن است كه هنگام دعا از خداوند متعالي چه بخواهيم كه به آن اشاره ميكنيم:
1. نعمت ولايت: «وَتَوَلَّني بِما تَتَوَلّي بِهِ اَهلَ طاعَتِكَ...؛ و مرا سرپرستي فرما به آنچه به آن سرپرستي ميفرمايي كساني كه تو را اطاعت و فرمانبري نمودهاند و نزد تو داراي قرب و منزلت هستند».
2. درخواست مهلت براي توبه و طهارت: «وَ لا تَستَدرِجني بِاِملائِكَ لِي استِدراجَ مَن مَنَعَني خَيرَما عِندَهُ...؛ و به وسيله مهلت دادن خود به من كم كم سزاوار عقابم مفرما...».
3. درخواست بيداري: «وَ نَبّهني مِن رَقدَةِ الغافلينَ، وَ سِنَةِ المُسرفِينَ، وَ نَعسَةِ المَخذُولِين؛ و مرا از خواب بيخبران و از خواب آلودگي اسراف كنندگان و از چرت زدن خوارشدگان بيدار نما».
4. توجه و حضور: «وَ خُذ بِقَلبي اِلي مَا استَعمَلتَ بِهِ القانِتِينَ...؛ و دلم را متوجه كن به آنچه اطاعتكنندگان را به آن واداشتهاي...».
5. درخواست قرب: «وَ اَعِذنِي مِمّا يباعِدُني عَنكَ...؛ و مرا پناه ده از آنچه از تو دورم ميگرداند».
6. آساني در شناخت و ورود در راههاي خير: «وَ سَهِّل لِي مَسلَكَ الخَيراتِ اِلَيكَ...؛ و راههاي خير به سوي خودت را بر من سهل و آسان فرما».
7. نجات از فتنه: «وَ نَجِّنِي مِن غَمَراتِ الفِتنَةِ...؛ و از گردابها و سختيهاي بلا نجاتم ده».
8. حفظ قلب: «وَ اَشعِر قَلبِي الاِزدِجارَ عَن قَبائِحِ السَّيئاتِ...؛ و دلم را به بازايستادن از زشتيهاي ناپسند و رسواييهاي گناهان بپوشان».
9. زدودن قلب از دنيادوستي: «وَ انزِع مِن قَلبِي حُبَّ دُنيا دَنِيةٍ تَنهي عَمَّا عِندَكَ...؛ و دوستي دنياي پست كه مرا از آنچه نزد تو است منع ميكند و از طلبيدن وسيله به سوي تو باز ميدارد، از دلم بركن».
10. درخواست رستگاري هنگام ديدار خداوند: «وَ لا تُخزِني يومَ تَبعَثُنِي لِلِقائِكَ...؛ و روزي كه مرا براي ديدار خود برميانگيزي، خوار و شرمنده مكن».
11. شوق ديدار: «وَ اجعَل رَغبَتي اِلَيكَ فَوقَ رَغبَةِ الرّاغِبِينَ...؛ و توجه و روآوردنم را به سوي خود بالاتر از اشتياق مشتاقان قرار ده».
12. حيات طيبه: «فَاَحيني حَيوةً طًيبَةً تَنتَظِمُ بِما اُريدُ...؛ پس مرا زنده دار به حيات طيبه اي كه به آنچه ميخواهم، پيوسته شود».
13. عزت و سربلندي: «وَ ذَلِّلنِي بَينَ يدَيكَ وَ اَعِزَّنِي عِندَ خَلقِكَ...؛ و مرا در درگاهت خوار و مطيع، و نزد آفريدگانت عزيز و ارجمند گردان».
14. در پناه الهي از شر دشمنان: «وَ اَعِذنِي مِن شَماتَةِ الاَعداءِ؛ و از شماتت و شادي دشمنان پناهم ده».
15. آباداني شب: «وَ اعمُر لَيلي بِايقاظِي فِيهِ لعِبادَتِكَ؛ و شبم را بوسيله بيدار داشتنم براي عبادت خود آباد گردان».
16. كينه نداشتن نسبت به اهل ايمان: «وَ انزَعِ الغِلَّ مِن صَدري لِلمُؤمِنينَ؛ و كينه داشتن نسبت به اهل ايمان را از دلم بر كن».
17. اطمينان قلبي و توكل: «وَ اجعَل قَلبِي واثِقَاً بِما عِندَكَ؛ و دلم را به آنچه نزد توست مطمئن گردان».
18. پشتيباني نكردن ستمگران: «وَ لا تَجعَلنِي لِلظّالِمِينَ ظَهِيراً؛ و مرا پشتيبان ستمگران قرار مده».
اسرار، مصطفي. 1376. دانستنيهاي صحيفه سجاديه. تهران: انتشارات محيا. چاپ دوم.
پارسا، خواجه محمد. 1381. فصل الخطاب. تصحيح: جليل مسگرنژاد. تهران: نشر دانشگاهي.
ملكي تبريزي، ميرزا جوادآقا.1375. المراقبات. ترجمه: ابراهيم محدث بندرويگي. قم: نشر اخلاق. چاپ نخست.