يكي از روشهاي دولتهاي استعمارگر در كشورهاي اسلامي، ايجاد فرقهها و مذهبهاي دروغين است. هدف آنان از اين كار، پراكندگي و چنددستگي مسلمانان است تا بر حول يك محور جمع نشوند و نتوانند در برابر فعاليتهاي پليد استعمارگران مقاومت كنند. «بهاييت» يكي از اين فرقههاست. تاريخ نشان ميدهد كه اين فرقه در دامن استعمار متولد شد و در پناه و حمايتهاي بيدريغ آن ريشه دوانيد. در نهايت نيز ابزار دست اشغالگران صهيونيست قرار گرفت و به عنوان ستون پنجم آن رژيم عمل كرد. اين فرقه در پرتو تبليغات و حمايتهاي گسترده استعمارگران از آن ميتواند براي كشور خطرآفرين باشد. ازاينرو، بر اصحاب رسانه فرض است كه با روشهاي تبليغي، باورها، آداب و رسوم و راههاي ارتباطي اين فرقه با دولتهاي استعمارگر آشنا شوند و برنامههايي را در اين زمينه تهيه كنند. بر اين اساس، پژوهش حاضر به همت پژوهشگر ارجمند، جناب حجتالاسلام عليرضا روزبهاني نگاشته شد تا دستمايهاي براي برنامهسازي در اين موضوع باشد.
وجه تمايز عرفان اسلامي با ديگر عرفانها اين است كه با انسان كامل در رابطه عرفاني، عاطفي، عقلي، دروني با خلفاي الهي و حجتهاي بالغه حق پيوست دارد. ازاينرو، عارفان حقيقي در اسلام، در صراط كمال و سبيل تعالي، گام عملي محكم و راستين برميدارند و از ملامت ملامتگران و ملالتهاي سلوك الي الله رنجيده نميشوند؛ زيرا در نظرشان، شكر و شكيبايي، صبر و بصيرت و شرح صدر با عرفان و سير و سلوك در هم تنيدهاند. پژوهش عرفان و معنويت اسلامي و عرفان انحرافي براي بازنمايي ويژگيهاي عرفان راستين اسلامي در مقايسه با ناراستيهاي عرفانهاي انحرافي نگاشته شده است.
در مسئله خرافه و نقش پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله در خرافه زدايي با چند پرسش جدي روبه رو هستيم: 1. خرافه چيست؟ 2. پيامبراكرم صلي الله عليه و آله چگونه با خرافات مبارزه مي كرد؟ 3. جلوه ها و نمودهاي خرافه در عصر جاهلي كدام است؟ اين نوشتار در پي يافتن پاسخي براي اين پرسش هاست. چرا كه آشنايي با شيوه برخورد آن حضرت با خرافات و رهنمودهايي كه در اين باره ارائه فرموده اند، در جهت اصلاح افكار و انديشه ها بسيار مؤثر است.
مهدويت، تنها يادگار پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله براي دوران ماست. امام مهدي(ع)، آخرين امام از سلسله پاك امامت و ولايت است. در روايتي از فريقين مي خوانيم كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مِيتَةَ الْجاهلية.1 آن كه بميرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است (و گويي از اسلام بهره اي نبرده است). با توجه به اين روايت بايد گفت مهدويت، رمز «حيات» و هويت شيعيان به شمار مي رود؛ زيرا تمام دين ها و مكتب ها، ارتباط ميان زمين و آسمان را قطع شده مي دانند و تنها مذهبي كه واسطه ميان خالق و مخلوق را باور دارد، شيعه است. در باور شيعه، امام زمان(ع)، انسان كامل، واسطه فيض و رابط ملك و ملكوت است. از حساسيت دشمنان نيز به اهميت اين موضوع مي توان پي برد. اين مسئله اعتقادي مهم، در ساختار فكري و عملي شيعيان نقش مهمي دارد. مخالفان همواره كوشيده اند با اين مسئله به مبارزه برخيزند2 و با طرح شبهه هايي، اين انديشه را دچار تزلزل كنند، ولي با وجود همه آسيب ها، قدرت و قوّت اين مباحث جان هاي تشنه را سيراب مي كند.
كتاب دين در عصر رسانه با نگاهي به تعامل هر روزه دين و رسانه در محيط فرهنگيِ ما، ارزيابي جديدي از موقعيت دينداري مدرن ارائه ميدهد. در سالهاي اخير شاهد دور بودن از فضاي مذاهب نهادينه شده و حركت به سوي قالبهاي فردي و مستقل تحقيق در جستوجوي مفهوم معنويت بودهايم. فيلم، تلويزيون، صنعت موسيقي و اينترنت با گذر از تاكيدات يكپارچه مذاهب جهان و امكان دسترسي آسان به آرمانهاي متنوع و پراكنده، از جايگاه ويژهاي در اين فرآيند برخوردارند. در حالي كه اين كتاب و ديگر منابع اطلاعاتي متنوع، با گردش در رسانههاي جمعي، قالب فكري مذهبي و تعهد را تغيير دادهاند، آرزوي انسان براي رسيدن به معنويت نيز جاني تازه به فرهنگ مردمي بخشيده است و با خلق دوباره كالاهاي اساسي از فيلمهاي پرفروش، ورزش جهاني و موسيقي پاپ بستري مناسب براي درك مفهوم ديني ساخته است. استووارت ام. هوور با انجام تحقيقي جذاب درباره مصرف خانگي رسانه، مسير تلاقي دين و رسانه در تجربه فرهنگي مخاطبان رسانه را نشان ميدهد. نتيجه تلاش وي، خوانشي جذاب براي علاقهمندان رسانههاي جمعي امروزي در ارتباط با زندگي مذهبي و معنوي معاصر خواهد بود.
قرآن كتاب زندگي، عبرت، رشد و هدايت بشر است و تكامل و عروج آدميان در گرو پناه بردن به اين كتاب وحياني است. جويندگان سعادت و بالندگي بايد تنها در مكتب قرآن زانو بزنند و با تأسي به راه و سيره اهل بيت پيامبر خدا صلي الله عليه وآله از اين كتاب بهره برند تا به راه مستقيم هدايت شوند. مسلمانان تا زماني كه از خوشه هاي قرآن دانه ميچيدند و قرآن سرمشق زندگي آنان بود، در پهنه گيتي سرآمد و يكه تاز عرصه هاي علم و تمدن و فرهنگ بودند. كشور ما نيز آنگاه كه نگاه خود را اصلاح كرد و قرآن را از كُنج طاقچه ها به متن زندگي آورد و آن را چراغ راه خود قرار داد، زندگي دوباره يافت و سروش بيداري را در جهان طنين انداز شد. بر اين اساس، پژوهش حاضر بر آن است تا نمايي از ويژگي صالحان را كه در قرآن ترسيم شده، در حوزه هاي گوناگون زندگي به برنامه سازان و مديران رسانه معرفي كند. بدون شك، عجين شدن هنر با اين آموزه هاي وحياني نوش دارويي است كه شفاي دردهاي بشري خواهد بود.
حضرت محمد صلي الله عليه و آله در مدت حيات خويش، در زمينه آخرين جانشين خود، روايتهاي بسياري با تعبيرهاي گوناگون، براي آيندگان به يادگار گذاشته است. اين مسئله بيانگر جايگاه ويژه مهدويت نزد آن حضرت است. پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله با بيان مسئله انتظار و ارزش آن، امت اسلامي را به اميد و حركت همراه با شناخت راهنمايي ميكند. با اين حال، جامعه اسلامي از سيره و سخنان آن پيامبر رحمت غافل شد و مردم در شناخت و شناساندن امام مهدي عج الله تعالي فرجه الشريف سستي ورزيديد. آنان كار را به جايي رساندند كه عدهاي كه خود را عالم دين معرفي ميكردند، وجود آن حضرت را انكار كردند و در تاريكي و جهالت نوشتهها و گفتارهاي خود، مردم را از توجه به آن حضرت باز داشتند. اگر مردم از نخستين روزهاي غيبت به حال تباه خود پي ميبردند و به سوي آن نور خدا توجه ميكردند، دوران ظلمت، اينگونه طولاني نمي شد. بر اثر روشن نشدن مسائل مهدويت براي مردم، غفلت بر جامعه حكمفرما شد و مسلمانان در دوران غيبت، از ياد حضرت غافل شدند و اگر هم در گفتار از آن حضرت سخن گفتند، در عمل با او مخالفت كردند.
اين پژوهش درصدد است با مفهوم شناسي گناه، تبيين خاستگاه هاي گناه، بررسي پي آمدهاي گناه، عوامل مصونيت بخشي از گناهان، و راه هاي تهذيب نفس را به تصوير كشد و با بيان حكاياتي از مبارزه با نفس و كيفر گناه كاران روزنه اي بر گناه گريزي بگشايد. اميد مي رود، اين اثر، مورد استفاده اصحاب رسانه در جهت تهذيب و پاك سازي اخلاق اجتماعي قرار گيرد.
قرآن كريم، صحيفه جاويدان رحمت خداوند است كه در قالب كلمات و آيات، صورتي مكتوب يافته است. ژرفا و جامعيت آموزه ها و اشارات اين كتاب مقدس آسماني سبب شده است پژوهندگان بسياري به تدبّر در جنبه هاي گوناگون آن همت گمارند. يكي از جنبه هاي قرآن، داستان گويي و پرداختن به سرنوشت اقوام و پيامبران الهي است كه در جاي خود بسيار پندآموز است، ولي هنوز زواياي گوناگون اين داستان ها آن گونه كه بايسته است، كاويده نشده است. قصه و داستان گويي، وسيله اي مناسب براي تبشير و انذار است. در واقع، قرآن كريم تمام داستان و قصه هاي گذشتگان را براي عبرت گيري خردمندان بيان كرده است و سخني ساختگي و افسانه نيست. قصه هاي قرآن برخلاف بسياري از قصه هاي ادبي كه عنصر خيال و پندار در آنها نقش به سزايي دارد، نه تنها با واقعيت منطبق است، بلكه اين وقايع، مهم ترين و حساس ترين رويدادهاي تاريخي انسان هستند كه تا ابد، بيدارگر و روشن گر خواهند بود. قرآن با بيان اين داستان ها، بزرگ ترين لغزش ها و انحراف هاي بشري را به شيوه هاي بي نظير و جذاب به نمايش مي گذارد و راه كار پرهيز از آن را نيز تبيين مي كند.
سيره و زندگاني پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله در عرصه هاي گوناگون فردي، خانوادگي و اجتماعي و نيز در زمينه هاي عبادي، تربيتي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي، آكنده از فضايل انساني است كه پرداختن به هر يك از آنها كاري بايسته و شايسته است. يكي از ابعاد اخلاقي پيامبر كه بيشتر در عرصه اجتماعي بروز يافته، مبارزه با نابرابري و تبعيض است كه دست مايه پژوهش نويسنده ارجمند و پژوهشگر گرامي، جناب حجت الاسلام والمسلمين احمد رضوان فر قرار گرفته است. نويسنده در اين پژوهش با محور قرار دادن سخن و سيره پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله كوشيده است زواياي گوناگون نابرابري و تبعيض را در دوران آن حضرت ترسيم و برخورد پيامبر اسلام را در اين باره بيان كند.