«قرض الحسنه» در نظام اخلاقي اسلام داراي جايگاهي بس والاست و آثار اقتصادي، فرهنگي، فردي، اجتماعي، دنيوي و اخروي فراواني دارد. از اين رو، در آموزههاي ديني بر توجه انسانها به نيازها و گرفتاريهاي يكديگر و تلاش براي رفع آنها تأكيد شده است. قرض الحسنه، آدمي را از خودخواهي و خودبيني ميرهاند و دريچه گستردهاي از دگرخواهي را به روي او ميگشايد و به رشد فضيلتهاي اخلاقي همچون سخاوت و بخشش در نهاد وي ياري ميرساند. با قرض دادن، زمينههاي شكوفايي استعدادها و تكامل روحي انسان فراهم ميشود. بر اساس منطق قرآن، انسان نيكوكار با كمك به ديگران، در اصل، ابتدا به خود كمك ميكند، هر چند آثار مثبت اين كار روحي بر قرض دهنده هم اثر ميگذارد و احساس خوشايندي در وي نسبت به احسان كننده به وجود ميآيد. كوشش براي رفع مشكلات ديگران و كمك به مردم، روح بندگي را در وجو د انسان تقويت ميكند. سورههاي مختلفي از قرآن از جمله مائده، حديد، بقره، مزمل و مانند آن، همگي درباره اهميت قرض الحسنه و فضيلت آن سخن ميگويند. به طور كلي، خداوند قرض الحسنه را در رديف نماز و روزه آورده و آن را وسيله آمرزش گناهان دانسته است كه نشان ديگري از اهميت اين سنت حسنه در اسلام است. در روايات ديني نيز فراوان از اهميت قرض الحسنه سخن به ميان آمده است. رسول گرامي اسلام ميفرمايد: هر كسي به برادر مسلمانش قرض دهد و در طلب آن، با وي مدارا كند، بدان سبب، بدون حساب و عذاب، مانند برق جهنده و درخشان از روي صراط ميگذرد.
... به راستي، انسانهاي برگزيده، چه كساني هستند؛ همانهايي كه بر خوان كرم و احسانشان هزاران حاتم متنعّمند؟ سيادت، بزرگواري، صداقت، عدل و دادگري و واژههايي مانند آن، از آن چه كساني است؟ پاسخ اين پرسش و مانند آن، ما را با دنيايي از فضيلتها آشنا ميسازد، مسير انديشه انسان را به سوي كمال و سعادت تغيير ميدهد، بينش وي را به جهان هستي به طور كلي دگرگون ميسازد و او را از ميان همه افراد بشري ـ كه امروزه با انديشههاي گوناگون مادي و معنوي در كنار هم زندگي ميكنند و تعامل تنگاتنگي در ابراز عواطف، احساسات، افكار و تمايلات متفاوت دارند ـ متمايز ميسازد. نوشتاري كه پيش رو داريد، ميكوشد با تحقيق و بررسي دقيق در غنيترين و بهترين منابع، به اين پرسشها پاسخ گويد تا راهكاري سازنده كه بشر همواره در آرزوي آن به سر ميبرد، به دست آيد.
موضوع هايي كه در مجموعه فرهنگ اخلاقي معصومين عليهم السلام «پ» بررسي شده است، عبارتند از: پاكيزگي، پاك دامني، پوزش خواهي، پاداش، پارسايي و پرهيزكاري، پشيماني، پرسش، پناه بردن به خدا، پند و اندرز، پوشاك، پيري و سالمندي، پيمان و پيروزي. فرهنگ اخلاقي معصومين عليهم السلام، گفتار ارزشمند خاصان درگاه الهي است كه هماره هدايتگر مردمان به راه مستقيم هستند. اين اثر، تلاشي است تا دانش پژوهان معرفت، از اين راه به دانستني هاي دين دست يازند و از چشمه جوشان و ناب قرآن و حديث و كردار بزرگان دين، آب زلال بصيرت بنوشند. نويسنده در مجموعه فرهنگ اخلاقي معصومين عليهم السلام «پ» مي كوشد: 1. توضيحي اجمالي درباره موضوع مطرح كند. 2. سخنان امامان معصوم عليهم السلام را بدون هيچ شرح و توضيحي با عنوان «گلبانگ حديث» در اختيار مخاطب قرار دهد. 3. نمونه هايي از رفتار عملي ائمه اطهار عليهم السلام و در مواردي رفتار عملي پيروان آن بزرگواران را نقل كند. 4. در پايان هر موضوع، با توجه به كل مطالب طرح شده، به نكته هايي با عنوان «آموزه» اشاره كند.
بي شك، توجه به امور مذهبي در رسانه ها، موهبتي الهي است كه خداوند در پرتو پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي به رهبري حضرت امام خميني رحمه الله به اهل ايمان ارزاني داشته است. در اين ميان، غفلت زدايي و راه نمايي از وظايف اصلي رسانه ديني است. ازاين رو، انتظار مي رود رسانه ملي براي احياي فرهنگ ديني در همه ابعاد بكوشد. نماز به دليل ويژگي هاي خاص خود، برترين و بهترين عبادت نزد خدا به شمار مي آيد،چنين عبادت ممتازي، آثار بي شماري براي دين و دنياي فرد و جامعه دارد و ترك آن نيز پي آمدهاي نامطلوبي به همراه خواهد داشت. با اين همه، نماز هنوز جايگاه مناسب و شايسته خود را در جامعه ديني نيافته است و نسل نو شناخت كمتري از آن دارد كه اين، زنگ خطر و هشداري بسيار بزرگ است. ازاين رو، مسئولان و دردمندان دين و اصحاب رسانه در درجه اول، به شناخت و درك عميق نماز و در درجه دوم، همتي بزرگ و تلاشي گسترده براي تبليغ و تعليم نماز در جامعه نياز دارند تا بتوانند با روش هاي مناسب، نسل قديم وجديد را به درك و عمل به نماز هدايت كنند. ناگفته پيداست از اصول هدايت اين است كه هدايتگر بايد خود هدايت يافته باشد. چه بسا وجود برنامه هاي منافي با اهداف نماز و نمازگزاري، تأثير برنامه هاي مروّج نماز را كم رنگ و بي اثر سازد. به همين دليل، برنامه ريزان و برنامه سازان بايد با درك درست و نگاه واقع نگرانه به اين مقوله معنوي، در نشست هايي با متفكران و متوليان مذهبي براي رشد و ارتقاي برنامه هاي جذاب مذهبي به ويژه در اوقات نماز بكوشند. آمارهاي غيررسمي و نگران كننده درباره كمبود در زمينه فرهنگ نماز، مسئوليت دست اندركاران صدا و سيما را دوچندان مي كند. در شرايط كنوني، به حركت فرهنگي گسترده نياز داريم. ازاين رو، صدا و سيما، ائمه جمعه و جماعت، روزنامه ها، مجله ها، مدرسه ها، خانواده ها و نهادهاي فرهنگي براي تبيين ضرورت، آثار و فوايد برپايي نماز، بايد به پاخيزند تا فرهنگ نماز در جامعه نهادينه شود.
حس پرستش و نيايش از جمله تجليات روح آدمي است. مطالعه تاريخ زندگي بشر نشان مي دهد كه هر زمان و هر كجا كه انساني بوده، نيايش و پرستش هم وجود داشته و تفاوت، تنها در شيوه عبادت و شخص معبود بوده است. حال آنكه در طول تاريخ، افراد زيادي فطرت خدادادي خويش را رها كرده و دستورهاي سعادت آفرين ديني را به كناري نهاده و حتي گاه به ستيزه جويي با آن برخاسته اند. امروزه با بررسي تحولات علمي، ادبي و فرهنگي غرب پس از رنسانس تا قرن نوزدهم، درمي يابيم كه اندك اندك تفكر علم گرايي، عقل گرايي محض و انسان محوري، به رهايي از دين انجاميد و بدبيني به دين و برداشت هاي غلط از دين و نيز كاركرد منفي دينِ كليسايي، زمينه هاي دين ستيزي تا مرز دين زدايي را به وجود آورد. اين در حالي است كه به تدريج، برخي نظريه پردازان از دوران بازگشت به دين و معنويت در كنار علم و صنعت سخن به ميان مي آورند. اين كتاب، به بررسي موضوع دين، اسطوره، خرافه و جادو مي پردازد و چرايي برخي ريشه ها و خاستگاه هاي دين را در اسطوره ها و خرافه هاي اقوام گذشته، جست وجو و نيز بررسي مي كند كه چرا در برخي اقوام و طايفه ها، بعضي از باورهاي خرافي، رنگ ديني به خود گرفته و به شكل آداب و رسوم ديني درآمده است. بخش اول، به كليات (اصطلاح شناسي و ويژگي هاي دين، اسطوره، خرافه و جادو) اختصاص دارد. سرفصل هاي بخش دوم با عنوان رويكرد به دين، خرافه و توتم پرستي، به شرح زير است: ديدگاه هاي انديشمندان جامعه شناس، روان شناس و متكلمان خداباور درباره دين، اسطوره، خرافه و جادو، نقد و بررسي نظريه هاي انديشمندان غربي با توجه به مباني اسلامي و پي آمدهاي ديدگاه انديشمندان غرب و اسلام. در بخش سوم، جادو و خرافه از ديدگاه آيات و روايات همراه با شيوه هاي اصلاح باورهاي خرافي بررسي مي شود. بخش چهارم نيز به بررسي نقش رسانه در اسطوره سازي و اسطوره زدايي و ترويج انديشه ناب ديني و پيشنهادهاي كلي و برنامه اي مي پردازد.
سلام بر انتظار، سلام بر منتظران، سلام برآنان كه تبلور باران نورند؛ سلام بر آنان كه اشتياق را با انتظار درآميخته و از آن عشقي مقدس ساخته اند؛ سلام بر منتظران هميشه بيدار شيعه كه انتظار را وسيله شتافتن به حق و تاختن به ناحق ميدانند؛ سلام بر مفسران «هَيهات منّا الذِّلَّه» كه تا صبح ظفر ميسوزند و هرگز نمي سازند؛ و سلام بر سردار بزرگ پنهان در سراپرده غيب كه به انتظار ياري بندگانِ فتاده در سيلاب حيرت است. آن موعود كه منتظران چشم به راه، به ياد او، چشم به افقهاي دور دوخته اند تا با آمدنش شكوفايي گلهاي اميد را به نظاره نشينند. اي پادشه خوبان داد از غم تنهايي دل بيت و به جان آمد وقت است كه بازآيي آن چه در پي ميآيد قطره اي از درياي بيكران «معرفت» به قبله خوبان، مهر تابان، موعود آخرالزمان است، اميد كه بذر محبت را بيش از پيش در قلوبمان بيفشاند و اطاعت از محبوب را در اعمالمان به بار نشاند و «زيارت» و «شفاعت» نوررويان را ارمغانمان سازد.
كتاب «از شاهد قدسي تا شاهد بازاري»، مجموعه مقاله هايي از آقاي سعيد حجاريان است كه از سال 72 تا 79 به نگارش در آمده است. برخي از اين مقاله ها با نام مستعار جهانگير صالح پور در نشريه كيان به چاپ رسيده بود. در سال 1380 اين مقاله ها كه داراي محور مشترك سكولاريزاسيون بود، به كوشش آقاي ابراهيم سلطاني از هيأت تحريريه نشريه كيان و آخرين سردبير اين نشريه، به همراه مقدمه اي از آقاي حجاريان به چاپ رسيد. مضمون و محتواي كتاب هنوز اساس، پايه و مايه نظريه پردازي هاي سياسي آقاي حجاريان است و مي توان اين را در سخنراني هاي ايشان ديد. بنابراين، موضوع و مضمون كتاب، پايان نيافته است و هنوز اين انديشه جريان دارد. مجموعه حاضر به اين صورت سامان يافته است: اشاره اي مختصر به موضوع هاي كلي مقاله ها و كتاب + بررسي و نقد + گزيده اي از متن كتاب نام اين مجموعه را «از دين دنيوي تا آستان قدرت» نهاديم؛ زيرا طرحي كه آقاي حجاريان در اين كتاب عرضه مي دارد، از دولتي كردن دين آغاز مي شود و به دنيوي شدن دين و سپس دنيوي شدن حوزه عمومي و واگذاري حوزه عمومي به قرارداد مي انجامد. در نهايت نيز با توجه به ناتواني هاي مكتب قرار داد، به قدرت ختم مي گردد و اين همه در زمينه اي تاريخي گرايانه معنا مي يابد. ازاين رو، نام گذاري اين مجموعه بر اساس فرآيند طراحي آقاي حجاريان است كه دين دنيوي و آستان قدرت، دو نقطه تعيين كننده آن به شمار مي روند. بنابراين، عنوان حاضر، سبك و سياق نظري داشته و به انگيخته نظر دارد. شايسته است از همه عزيزاني كه در تهيه اين نوشتار ياري رسانده اند سپاسگزاري شود. به ويژه از آقايان عليرضا اميني، هادي صادقي، محمد امجد، محمدحسين دشتي و امير ميلاني به پاس همكاري ها و حمايت هايشان قدرداني مي كنيم. نگارنده از ديدگاه ها و پيشنهادها و رهنمودهاي آقايان محمد ساجدي، سيدعلي عماد و داود مهدوي زادگان نيز بهره مند شده است. براي نخستين بار، آقاي مهدوي زادگان بر تهافت هاي دروني «از شاهد قدسي تا شاهد بازاري» انگشت نهاد و براي نمونه تهافت بنيادين دو مقاله «عرفي شدن فقه شيعي» و «امام خميني رحمه الله فقيه دوران گذار» را نشان داد. آقاي عماد بر نادرستي تفاوت گذاري هاي ادعايي ميان فقه و قانون تاكيد كرد و تفكيك دو حوزه عمومي و خصوصي در گذشته تاريخي را خاطر نشان ساخت. آقاي ساجدي نيز نقد را به تمركز بر متن و تعريف آن از مفاهيمي چون سكولاريزاسيون فرا خواند كه به دريافت تعارض در تعاريف و مفاهيم در متن ياد شده انجاميد. در پايان، ياد و خاطره انديشمند متعهد و پر تلاش، مرحوم عباس يزداني را گرامي مي داريم كه همواره بر توانايي هاي فقه شيعه در پاسخگويي به نيازهاي زمان تاكيد داشت و در رابطه با متن و نقد آن، بارها پژوهشگر را راهنمايي كرد.
پلوراليسم ديني درجهانِ امروز، به عنوان رويكردي در گوناگوني اديان، هواداراني دارد. از اين رو، كنكاش در جنبه هاي مثبت و منفي موضوع و توجه به ويژگي هاي درون و برون ديني با روزآمدي و بلندنظري كه در برنامه سازان وجود دارد، راه را براي طرح بيشتر و بهتر اين موضوع و اصل شفاف نگري و روشن نگري در مباحث دين پژوهي مي گشايد. مشخص كردن حد و مرز گونه ها و رويكردها و عرصه هاي معقول و مشروع پلوراليسم ديني در برنامه ريزي و برنامه سازي، از پراكندگي بحث، پيش گيري و نتيجه گيري را آسان مي كند. اميد آن كه اين نوشتار پاسخ گوي نيازها باشد و در نظر خوانندگان گرامي، سودمند افتد.
خداوند پس از آرامش جسم انساني، از روح خود در او دميده است و آن گاه در نهاد او حركت و پويايي در خاك آغاز مي شود و به تدريج همراه با مبارزه با وابستگي هاي شهواني و نفساني، تكاملي معنوي رخ مي دهد. در اين ميان، علاوه بر نگاه عرفاني كه زمينه ساز سلوك معنوي است، ايمان به عالم هاي ديگر كه در وراي اين عالم محسوس قرار دارند، لازم است. در عمق اين جهان، حقيقتي ناب وجود دارد كه ناديدني هاي آن را با چشم دل بايد ديد كه همان غيب جهان است. امدادهاي غيبي، نيروهايي است كه از عالم مافوق مادّه؛ يعني عالم غيب نازل شده و از انسان هاي جوياي حقيقت پشتيباني مي كند. اعتقاد به چنين نيروهايي، شرط دستگيري آنها از آدميان در لحظه هاي بحراني است و همانند اكسيري جاودان، زندگي دوباره به انسان ها مي بخشد. نويسنده معتقد است توكل بر نيروهاي غيبي بر خلاف قدرت هاي ديگر نه تنها انسان را دچار غرور نمي كند، بلكه غرور وي را مي شكند و پيوسته او را متوجه خداوند مي كنند و نگارنده كوشيده است اعتقاد جامعه را به چنين باوري بيشتر كند. اين گفتار سه بخش دارد. بخش اول كه قسمت ويژه آن است، امداد غيبي و انواع آن را توضيح مي دهد و آثار فردي و اجتماعي و شرايط بهره مندي از آن را بررسي مي كند. در ادامه، از موانع دريافت امداد غيبي و هم چنين از باورهاي غلطي كه در اين زمينه وجود دارد، سخن به ميان آمده و در پايان بخش هم به ديدگاه دنياي غرب در مورد امدادهاي غيبي اشاره شده است. بخش دوم شامل سه فصل است: فصل اول و دوم درباره امدادهاي غيبي به انبيا، اوليا و بزرگان ديگر است. در فصل سوم نيز به امدادهاي غيبي براي نظام جمهوري اسلامي پرداخته شده و بخش سوم درباره رسالت رسانه در گسترش و اشاعه ايمان به امدادهاي غيبي است كه بايد و نبايدها را بررسي كرده است.
ضرورت نگاهي پويا و فراگير به آموزش ديني و روشهاي انتقال آن بر كسي پوشيده نيست. امروزه بشر گرفتار تجدد و نوگرايي، رويكرد نويني به معنويت، اخلاق و ارزشهاي ديني پيدا كرده و به خوبي دريافته است كه هدايت انسان به سوي تعالي تنها در پرتو آموزههاي ديني امكانپذير خواهد بود. در نگاهي كلان، دين چيزي نيست جز معيار هدايت و عامل معنادهي و هويتبخشي به انسان. دين، نسخهي رستگاري بشر است كه بايد براي انتقال مفاهيم پويا و ماناي دين و تربيت و تديّن دين و التزام دروني افراد، ساز و كارهاي مناسب فراهم آيد. به يقين، دين مبين اسلام در برنامههاي اعتقادي، اخلاقي، عبادي و اجتماعي خود، تربيت متعادل در جنبههاي گوناگون شخصيت آدمي تا رسيدن اين شگفتترين آفريدهي الهي به كمال شايسته را محور قرار داده و روشهاي متناسب با هر رده ي سني را در نظر گرفته است. تربيت ديني چه آن هنگام كه به اعتقاد و اخلاق معطوف است و چه هنگامي كه به عبادت و احكام توجه ميكند، چهرهاي عقلاني دارد و حضور عقلانيت در اين گستره كاملاً برجسته است. در امور اعتقادي كه سنگ بناي تدين به شمار ميرود، موجه و مدلل يافتن آنها لازم و ضروري است و در پذيرش آنها نميتوان بر فرد تحكم كرد. مربي در تربيت ديني بايد اصول بنيادين دين را به پشتوانه ي عقلاني پرورش دهد كه البته اين مهم در عصر ارتباطات، كار ساده اي نيست؛ زيرا اين عصر، پرسشهاي خاص خود را در برابر اعتقاد ديني به ميان آورده است.اينك يكي از آرمانهاي اسلام و انقلاب، تربيت نسلي معتقد به مباني دين، عامل به احكام و آداب الهي و برخوردار از سجايا و فضايل اخلاقي است. بايد با باروري باورهاي ديني در قشر جوان، تقوا و عفاف و ارزشهاي اسلامي را در ژرفاي وجدان آنان نهادينه سازيم. تحقق اين مهم ممكن نيست مگر با جريان شناسي، زمان شناسي، نيازسنجي، به كارگيري روشهاي نوين انتقال و دشمن شناسي. پژوهشگر ارجمند، جناب مهندس مهدي طهماسبي كوشيده است روشهاي انتقال مفاهيم ديني را در قالب بررسي نيازهاي جوانان، موانع دين مداري جوانان و ارايه ي راهكارهاي اصلاحي به تصوير كشد. با وجود دشواري راه، اين پژوهنده ي محترم، يافته هاي پژوهشي خود را در اختيار برنامه ريزان و برنامه سازان ارجمند نهادهاست تا رهتوشه ي برنامه هاي ديني بسازند و براي تربيت ديني جامعه به ويژه نسل جوان بهكار بندند. با سپاس از تلاشهاي محققانه ي ايشان، اميد است اين تكاپو روزي به كار آيد كه هيچ چيز جز قلب سليم را ثمري نباشد.