امروزه قدرتهاي بزرگ جهاني با استفاده از شيوهها و ابزارهاي نوين، سعي در اغواي افكار عمومي ملتهاي دنيا دارند. در اين ميان، كار سياستگذاران و بازيگران سلطه و نظامهاي سياسي آنها، فريبكارانهتر و پررنگتر به نظر ميرسد. از اينرو، نقش رسانهها درآگاهيبخشي اذهان عمومي، بسيار مهم و تعيينكننده است و ميتوانند با استفاده از راهبردها و فراراهبردها، در روشنگري گستره وسيعي از مخاطبان نقشآفريني كنند. يكي از اين قدرتهاي پوشالي، ايالات متحده آمريكاست كه در سياست خارجي خود در رابطه با جمهوري اسلامي ايران از اهرمها و ابزارهاي مختلفي استفاده ميكند. ايالات متحده با مخاطب قراردادن افكار عمومي مردم ايران و ارتباط مستقيم با مخاطب عام، درنظر دارد تا زمينه اعمال و اجراي سياستهاي مطلوب را در چارچوب حاكميت جمهوري اسلامي ايران فراهم سازد. يكي از اين ابزارها، ديپلماسي عمومي است. ادارهكل پژوهشهاي اسلامي رسانه با توجه به اهميت اين موضوع، با هدف بازنمايي راهبردهاي سياسي آمريكا و ارائه راه حل براي بياثركردن آن و افزايش هوشمندي مردم ايران، اثر پيش رو را فراروي مخاطبان قرار داده است. پژوهش حاضر كه در بخشهايي همچون: رابطه ديپلماسي عمومي و سياست خارجي، نشانهشناسي مهندسي افكار عمومي و شبكه بررسي مسائل ايران و تمهيدات راهبردي سامان يافته، در پي پاسخ به اين پرسش اساسي است كه اهداف مورد انتظار ايالات متحده از اجراي ديپلماسي عمومي در بستر افكار عمومي ايرانيان از چه شاخصهايي تبعيت ميكند و چگونه بهدنبال تحقق آن هستند؟ لازم به ذكر است نويسنده اين اثر در كتاب ديگري با نام «ايران و آمريكا، توسعه تضاد در بستر قدرت نرم رسانه» نيز بخش مغفول ماندهاي از اهداف، شاخصها و راهبردهاي ديپلماسي عمومي آمريكا در قبال جمهوري اسلامي ايران را به مخاطبان فهيم رسانه ملي معرفي كرده است. در پايان لازم است از زحمات مولف ارجمند جناب آقاي محمدرضا رياحي تقدير و تشكر نموده و آرزومنديم اين اثر مورد توجه برنامهسازان محترم رسانه ملي بهويژه مديران، تهيهكنندگان و سردبيران حوزه سياسي و خبر قرار گيرد.
با وجود آن كه راههاي گوناگوني براي مشاركت و مداخله مردم به صورت فردي، جمعي و گروهي در سياست وجود دارد، انتخابات مهمترين، بارزترين و قابل اندازه گيريترين نوع مشاركت مردم در عرصه سياسي است. انتخابات هم ملاكي است براي ارزيابي توزيع قدرت سياسي و هم بازتابي از اخلاق اجتماعي و نشان دهنده پايههاي اجتماعي قدرت سياسي است. انتخابات محلي است براي ظهور و بروز افكار عمومي در روندهاي كلان سياسي و از طريق آن ميزان كمي و كيفي مشاركت سياسي مشخص ميشود. انتخابات يكي از موثرترين ساز و كارهاي موجود جهت تسهيل گردش نخبگان، راهبري جامعه توسط افرادي كه با اقبال بيشتر روبهرو هستند، حذف امكان ديكتاتوري و استبداد در طبقه حاكم و همچنين ارتقاي حس تعيين سرنوشت در جامعه است. انتخابات پديدهاي اجتماعي و فرهنگي است كه در نهايت بروندادي سياسي دارد به همين دليل است كه براي اهل انديشه مستمك خوبي براي تعمق و تأمل و شاخص براي تحصيلهاي متعدد است. در فرايند انتخابات مردم از طريق مسالمت آميز و با ساز و كارهاي مدني به بيان مطالبات و خواستههاي خود ميپردازند و با انتخاب فرد يا گروه خاص براي سپردن زمام امور جامعه به دست آنان نظر خود را در مورد جريان مطلوب سير امور در جامعه بيان ميكند. در اين فرايند هركس يا هر گروهي كه بخواهد حوزه عمومي را از خود متأثر و يا با خود همسو كند نياز به رسانه دارد. چرا كه رسانهها هم با ساختارهاي قدرت سياسي و اقتصادي در ارتباط هستند و هم در شكل گيري رفتارهاي سياسي و انتخاباتي مؤثر هستند و قابليت مديريت، كنترل، نظارت و هدايت روندهاي انتخاباتي را دارند. مطالعه رفتارهاي انتخاباتي پس از انقلاب نشان ميدهد كه هرگاه، مردم امكان شناخت خط مشيهاي نامزدها را نداشتهاند و قادر به تمايز بين خط مشي آنها نبودهاند و آنها را مشابه شمردهاند تحت تأثير تبليغات رسانهها قرار گرفتهاند. از سوي ديگر انتخابات يك رويداد ويژه غيرقابل تكرار و كاملاً قطعي است كه طي آن نامزدهاي انتخاباتي و توده مردم بيش از هر زمان ديگر در معرض حجم وسيعي از ارتباطات سياسي قرار ميگيرند و تلويزيون با تاثيري كه برمخاطب ميگذارد در حقيقت موثرترين و مهمترين عضو خانواده رسانه در ارتباطات سياسي است به همين دليل نامزدهاي انتخاباتي با ژستهاي مردمپسند يا تيپهاي متفاوت در برابر شبكههاي تلويزيوني ظاهر ميشوند و حتي رنگ لباس، آرايش مو، عينك، كفش و نحوه سخن گفتن آنها توسط مشاوران تبليغاتي تعيين ميشود. تلويزيون ميتواند با انتخاب زاويه دوربين چهرهاي مقتدر يا ضعيف، مهربان يا خشن و صميمي يا رسمي از نامزدها نشان دهد و يا حتي با انتخاب نماي تصوير نقش برجستهاي در ارائه تصوير مثبت يا منفي از نامزد ارائه دهد. با توجه به تاثيرگذاري تلويزيون افرادي كه برنامههاي بلندمدت براي حضور در عرصههاي سياسي را دارند تلاش ميكنند به مناسبتهاي مختلف در تلويزيون حضور يابند و مردم را با افكار و ديدگاههايشان آشنا كنند. لذا نبايد نقش رسانهها (به ويژه تلويزون) را در توسعه جوامع و كاركردهاي مثبت آن را در عرصه آموزش، اطلاع رساني و ترويج دانش و رفتارهاي اصلاح شده هدفمند از جمله رفتارهاي انتخاباتي و سياسي ناديده گرفت. از اين رو اداره كل پژوهشهاي اسلامي كه همواره با اتكاء به پشتوانه آموزههاي اسلامي پشتيباني راهبردي و محتوايي برنامههاي رسانه ملي را رسالت خطير خويش ميپندارد در آستانه انتخابات رياست جمهوري بر خود ميداند گامي ديگر در عرصه فعاليت انتخاباتي رسانه در كنار همكاران فرهيخته رسانه ملي بردارد.
معمار انقلاب شكوهمند اسلامي ايران حضرت امام خميني رحمه الله ، انديشه سياسي جديدي را در جهان معاصر از سال 1357 پايهگذاري كرد كه بر اساس آن احكام اسلامي از كانال رأي مردم و با هدايت و رهبري ولايت فقيه به دست جمهور مسلمانان اجرا شده است كه اين دكتريني در شكل حكومت و حاكميت جمهوري اسلامي است. حضرت امام رحمه الله واژه پربار «جمهوري اسلامي» را براي نخستين بار در 22 مهر 1357 مطرح كرد و در مصاحبهاي با خبرنگار (فيگارو) مدل اداره جامعه ايران و نوع حكومت را «جمهوري اسلامي» معرفي كرد و در جواب پرسش خبرنگار (فاينشنال تايمز انگليسي) كه از امام رحمه الله پرسيد: «دنياي غرب شناخت صحيحي از حكومت اسلامي شما ندارد.» جمهوري اسلامي را چنين تبيين فرمود: «ما خواستار جمهوري اسلامي ميباشيم، جمهوري، فرم و شكل حكومت را تشكيل ميدهد و اسلامي محتواي فرم را كه قوانين الهي است». اين مدل كه در نظريه ولايت فقيه امام خميني رحمه الله ريشه دارد، سبب شد مؤلفههاي جهان دوقطبي ليبراليسم و سوسياليسم تغيير كند تا جايي كه آلوين تافلر در كتاب جابجايي قدرت خود ميگويد: «كار بزرگ آيتالله خميني اين بود كه براي اولين بار، يك نفر، غرب را با تمامي محتوياتش ناديده گرفت و به جاي اينكه بنشيند و با ما به صورت جداگانه وارد بحث و گفتوگو شود در كل همه ما را دور زد». شكلگيري انقلاب اسلامي ايران نه تنها در داخل، موجب تحولات بنياندين شد، بلكه سبب تقويت مبارزات آزاديخواهان جهان گرديد و سازمانهاي جهادي مانند حماس و حزبالله لبنان آن را دستمايه احياي مقاومت فلسطين و آزادسازي لبنان كردند. ريچارد نيكسون (رييس جمهوري اسبق امريكا) درباره انقلاب اسلامي ايران ميگويد: «آنچه انقلاب اسلامي به اثبات رساند و بيان كرد، اين است كه اسلام شايستگي حاكميت بر جامعه را دارد؛ زيرا دين آسماني است. ازاينرو، در كشورهاي اسلامي ـ عربي تأثير گذاشته است و انقلابهايي كه هماكنون در ديگر كشورهاي عربي شكل گرفتهاند، غير از ثمرات انقلاب اسلامي، چيز ديگري نيست. انقلاب اسلامي ايران تكرار و تجديد نهضت امام حسين عليه السلام است». هنري كسينجر (وزير اسبق امور خارجه امريكا و استراتژيست كنوني) پس از پايان جنگ تحميلي گفت: «پيروزي ايران در جنگ، عقايد راديكال اسلامي را از جنوب شرقي آسيا تا سواحل اقيانوس اطلس گسترش خواهد داد». مارگارت تاچر (نخست وزير سابق انگليس) نيز ميگويد: «ما غربيها، در دهه 1980م. از وسايل نظامي و ابزار جنگي شوروي و اقمارش واهمه نداريم؛ زيرا اگر بلوك شرق و اعضاي پيمان ورشو مجهز به سلاح نظامي بوده، به ادوات مخرب و ويرانگر مسلح باشند، ما نيز به سلاحهاي مدرن مجهزيم، ليكن از حضور فرهنگ انقلاب ايران ميترسيم. جوليانا ليا اوراندا (سناتور ايتاليايي) درباره مدل انقلاب اسلامي گفته است: «ايران ميخواهد مدلي بسازد كه براي همه كشورهاي عربي و اسلامي قابل تقليد باشد، اين مدل كه بسيار حساس و مهم است، براي اولين بار در جهان صورت ميگيرد، مدل اصيل اسلامي مورد نظر همين جمهوري اسلامي است». حافظ اسد (رييس جمهوري سابق سوريه) نيز پيرامون انقلاب اسلامي ايران معتقد است: «انقلاب اسلامي ايران براي تمام منطقه، يك پيروزي است. اكنون در ايران رژيمي انقلابي ـ اسلامي با شعار نه شرقي، نه غربي سركار است كه توانسته تمام امور سياسي، نظامي و استراتژيك را در منطقه از اساس واژگون سازد». فيدل كاسترو «رهبر كوبا» درباره انقلاب گفته است: «آنچه در ايران رخ داده است، يك انقلاب واقعي و مردمي بود. اين انقلاب داراي نيروي عظيمي است و لازم است كه ما همبستگي و حمايت خود را از آن اعلام كنيم». رابرت دي لي (استاد علوم سياسي دانشگاه هاروارد) در تحليل انقلاب اسلامي ايران ميگويد: «انقلاب اسلامي پيچيده و اسرارآميز مينمايد. مساواتطلب است، اما سوسياليست يا دموكراتيك نيست راديكال است، اما سنتي نيز به نظر ميرسد، بيگانهگريز است و نمايانگر انقلابهاي فرانسه، روسيه و يا تجربه آمريكا نيست». بيان شگفتيهاي انقلاب از زبان دوست و دشمن، نشانه عمق و عظمت آن است و اين بر سه ركن اساسي استوار است: 1. اسلام و ايدئولوژي كه مباني نظري حكومت و انديشه سياسي اسلامي دارد. 2. ولايت فقيه كه سكاندار و رهبري چنين حركتي را به عهده دارد. 3. امت اسلام و مردمسالاري ديني كه عنوان جمهوريت نظام را دارد. اكنون نيز پاسداشت و استمرار جمهوري اسلامي ايران به همين سه ركن اسامي مبتني است. پس از پشت سر گذاشتن پيشرفتهاي علمي و فناوري روز و اقتدار سياسي و فرهنگي كشور ميكوشيم كه گامهاي بلند ديگري در راستاي اعتلا و عزت كشور اسلامي خود برداريم. ازاينرو، بايد پايههاي ركين و ساختارهاي قانوني جمهوري اسلامي ايران را تبيين، محكم و قوي كنيم تا بتوانيم چنين سيستم و مدل جديدي را در عرصه حكومت و مديريت كلان به جهان معرفي و حكومتهاي ديگر را با ساختار جمهوري اسلامي آشنا نماييم.
رسانهها در زندگي مدرن و جامعه كنوني نقش و جايگاه بيبديلي را به خود اختصاص داده و تمام شئون زندگي در جامعه را دربرگرفته است. به خصوص در عرصه انتخابات و تبليغات نامزدها كه در اين زمينه رسانهها ميتوانند نقش مفيد و سازندهاي را در آگاهيبخشي افراد جامعه ايفا نمايند. از سوي ديگر، در ارتباطات سياسي، رسانهها، واسطه اصلي بين سياستگذاران و مردم هستند. لذا رسانهها با آگاهيبخشي و تبيين موضوعات گوناگون در زمان مقتضي همراه با رعايت اخلاق حرفهاي ميتوانند زمينهساز برگزاري انتخاباتي درخور جامعه اسلامي گردند. زيرا كه آنچه انتخابات كشور ما را از ساير كشورها متمايز ميسازد، تفاوت ظاهري آن نيست بلكه تفاوت محتوايي، ماهوي و اخلاقي انتخابات كشور اسلامي است. ازاينرو، در مجموعه پيش رو تلاش شده است ضمن ارائه مباحث نظري انتخابات به عنوان يك فرايند سياسي كه البته برونداد آن اجتماعي و فرهنگي است دستمايهاي براي برنامهسازان فرهيخته رسانه در تبيين موضوعات از طريق رسانه داشته باشد؛ همچنين به منظور استفاده از ظرفيت پيامهاي كوتاه و زيرنويسهاي تلويزيون كه شايد بتوان از آن به عنوان يك ژانر نام برد، تلاش شده است با ارائه پيامهايي كه گل سرسبد آن گلچيني از رهنمودهاي حضرت امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري است برنامهسازان را در مراحل مختلف تبيين، تبليغ و تهييج ياري رساند. اميد است با حضور حماسي، مشاركت غرورآفرين و حضور غيرتمندانه ملت ايران در انتخابات كه در مباني مستحكم باورهاي شيعي و فرهنگ ناب اسلامي ريشه دارد برگ زرين ديگري از تاريخ انقلاب اسلامي ورق خورده و رسانه ملي بتواند رسالت اجتنابناپذير خود، در پشتيباني و نگاهباني از اين شجره طيبه را به انجام رساند.
جايگاه اخلاق در نظام اجتماعي از ديرباز مورد توجه و امعان نظر متفكران و انديشمندان اجتماعي و مكاتب گوناگون الهي و بشري قرار داشته است و اخلاق به مثابه چارچوب هنجارهاي بنيادين حيات بشري از جمله مقولاتي است كه انسان متفكر از آغاز حيات خود دل مشغول آن بوده است و آموزههاي اخلاقي در حسن سلوك و تعامل آدميان با يكديگر، بخش مهمي از دغدغههاي انديشههاي انديشوران و خردورزان را به خود اختصاص داده است. رهنمودهاي اخلاقي اديان نيز با مباحث و گفتمان مربوط به حوزههاي اخلاق اعم از اخلاق فردي و اجتماعي پيوندي ديرينه و ديرپاي دارد. بنابراين اخلاق را ميتوان يكي از سرچشمههاي معنايي زندگي انسان و از جمله مؤلفههاي تمايزبخش از زندگي ديگر موجودات دانست. در انديشه سياسي اسلام از جهتي اخلاق بخشي از تعاليم الهي و يكي از اجزاي سهگانه و مهم شريعت الهي شمرده شده است. چنانچه دين اسلام را به اعتقادات، اخلاقيات و احكام تقسيم كردهاند و از جهتي ديگر ميتوان گفت اخلاق تمام تعاليم شريعت را شامل شده است و به اصطلاح «مخ شريعت» محسوب ميشود. ازاينرو اخلاق نه تنها در خدمت سياست نيست و تابعي از سياست به حساب نميآيد بلكه سياست زير مجموعه اخلاق است و تابعي از اخلاق به شمار ميرود. و از آنجا كه اسلام براي تهذيب انسانها آمده است و هدف اسلام و همه انبيا اين است كه آدمها را تربيت كنند بر اساس چنين تفكري خاستگاه هر رويكرد سياسي بايد اخلاق باشد و توجه به معنويت اجتنابناپذير است و سياست امتداد اخلاق و تلاشي براي تحقق آرمانها و اهداف ديني است و با پيوند سياست و اخلاق نتايج بزرگ معنوي به دست ميآيد ازاينرو امام راحل (ره) اخلاق و سياست ديني را يگانه ميشمارد و ميفرمايد: «اسلام» احكام اخلاقي اش هم سياسي است، همين حكمي كه در قرآن هست كه مؤمنين برادر هستند اين يك حكم اخلاقي است، يك حكم اجتماعي است، يك حكم سياسي است... علاوه بر اينكه يك اخلاق بزرگ اسلامي است و نتايج بزرگ اخلاقي دارد، يك حكم بزرگ اجتماعي و نتايج بزرگ اجتماعي دارد. امروزه با توجه به وقايع ناخوشانيدي كه در عرصه سياسي به چشم ميخورد ارتباط ميان اخلاق و سياست حداقل در رسانهها مورد كنكاش است البته در اين ميان گروههاي مختلف سياسي نيز فصلي از انتقاد خود به وضع موجود را به بي اخلاقي در ميدان سياست اختصاص ميدهند بدون آنكه مشخص كنند رعايت اخلاق سياسي چه ضرورتهاي ارزشي و عقلاني دارد و اينكه هويت انسان در جامعه به اخلاق سياسي اوست.
تاريخ پر افتخار مذهب تشيع همواره به خون پاكان رنگين بوده و هماره تاريخ با خون سربداران خونينجامه گلگون شده است. شهادت در راه مكتب را شيعيان از رهبران خود به ارث بردهاند و به آن ميبالند؛ زيرا بزرگان اين مكتب، شهادت در راه خدا را فوز عظيم ميدانند. ازاينرو، براي احياي دين و مكتب هيچگاه سر از پاي نميشناسند و در راه عقيده و ايمان خود جان نثار ميكنند. در اين ميان، خاندان پيامبر اكرم(ص) و ذريهاش گوي سبقت را از ديگران ربودهاند و در طول تاريخ اسلام با تحمل مصايب، رنجها، شكنجهها، اسارتها، سرانجام با شهادت خويش، اين درخت پربار را آبياري كرده و اين امانت الهي را به دست ما رساندهاند. پس از قرنها، گذر زمان، قرعه فال به نام آلحكيم افكند. آنان نيز براي حفظ تشيع، شهداي بيشماري در راه حق تقديم كردند، افرادي همچون آيتالله سيد عبدالهادي حكيم، آيتالله سيد عبدالصاحب حكيم، آيتالله علاءالدين حكيم، آيتالله سيد مهدي حكيم و آيتالله سيد محمدباقر حكيم كه درس شهامت و شجاعت و جاننثاري را در مكتب شهيد آيت الله سيد محمد باقر صدر آموخت. او براي اقامه عدل و مبارزه با ظلم، ساليان درازي، درد دوري از وطن را به جان خريد و آنگاه كه ميخواست در بازسازي سرزمينش سهمي بگيرد در وطنش به دست مزدوران در خون خود غلتيد. پژوهش حاضر گذري بر زندگي آيت الله سيد محمدباقر حكيم و فعاليت هاي ايشان است.
نگارنده محترم، جناب حجت الاسلام و المسلمين احمد رضوانفر با قلم شيواي خود، اين مجموعه الفبايي فرهنگ اخلاقي معصومين عليهم السلام را با نظارت و ارزيابي جناب حجت الاسلام و المسلمين محمدحسين درافشان تحفه همگان ساخته است. پس از بيان مقدمه اي درباره عنوان هريك از موضوع ها و بررسي اهميت و ضرورت آن، «گلبانگ حديث»، احاديثي درباره موضوع ياد شده آمده است. از آنجا كه مسايل اخلاقي تنها در قالب ارائه نمونه هاي رفتاري بسيار زيبا، تأثير به سزايي بر خواننده خواهد داشت، نمونه هاي رفتاري نيز آورده شده است. افزون بر آن، شيرازه هر موضوع با اشاره اي به پي آمدها و آموزه هاي مورد نظر تكميل گشته است تا خواننده به نتيجه مطلوب برسد. اكنون خرسنديم كه حرف «ت» از مجموعه فرهنگ اخلاقي معصومين عليهم السلام را به حضور شما خوبان كه اهل انديشه و ايمان و انتخابيد، پيش كش مي كنيم. اميد است رهاورد اين اثر، گشايش افق هاي تازه اي در چشم انداز زندگي همه باشد.
حضور مردم و انتخاب فرد اصلح از بديهي ترين حقوق هر ايراني علاقه مند به سرنوشت كشور است رهبر فقيد انقلاب حضرت امام خميني رحمه الله از اين امر به عنوان يك وظيفه شرعي ياد نموده و عدم حضور را موجب مسئوليت مي شمارند. حساسيت حضرت امام تنها اختصاص به آن زمان ندارد بلكه در پي حضور آگاهانه و مستمر مردم و نيروهاي فرهنگي و موثر جامعه در تمام انتخابات است. مقام معظم رهبري خلف صالح آن حضرت در مورد شركت آگاهانه در انتخابات مي فرمايند: من از همه ملت ايران تقاضا مي كنم كه با روشن بيني و هوشمندي و تيزبيني خود، به اين مسئله [انتخابات] به صورت يك مسئله ملي و تاريخي نگاه كنند. در اين نوشتار رهنمودها و توصيه هاي اين دو بزرگوار به عنوان راهنما براي برنامه سازان يادآوري و در پايان برخي افكت ها براي برنامه سازي پشنهاد شده است.
در اين نوشتار به منظور تبيين نظريه انتصابي، پس از بيان مفهومي ولايت و بررسي مبادي پژوهش در ابعاد خداشناسي و انسان شناختي، به ضرورت بررسي موضوع اشاره شده و آن گاه چگونگي ولايت انتصابي تحليل شده است. در ادامه، به گستره ولايت فقيه و نقش اساسي مردم در ساختار نظام ولايي پرداخته و در پايان، به زمينه هاي لازم براي عملي شدن نقش مردم در ايجاد و بقاي حكومت ولايي اشاره شده است.
اين پژوهش با بهره گيري از آيات، روايات و فتاواي فقيهان گذشته و معاصر، مي كوشد چگونگي و حدود رابطه با كافران (اقليت هاي مذهبي) را در سطح داخلي و ارتباط نظام اسلامي با كشورهاي غير اسلامي در سطح بين المللي تبيين كند. پژوهشگر پس از بررسي مفاهيم مربوط به ارتباط با كافران و اقسام آنان از ديدگاه اسلام، به مباني و اصول كلي برقراري ارتباط با كافران پرداخته است. آن گاه اصول كلي در روابط صلح آميز و قهرآميز در دو گفتار جداگانه بررسي شده است. سپس در دو بخش ديگر به روابط مسلمانان با كافران و روابط دولت با آنان در عرصه هاي فرهنگي، اقتصادي، نظامي، سياسي و حقوقي، توجّه شد و دستاوردهاي پژوهشي ره توشه مشتاقان گرديده است.