جنگ نرم، عالیترین و پیچیدهترین سطح مقابله و درگیریِ ایمان و خداپرستی با کفر و نفاق است که در زمان حاضر، بیش از هر زمان دیگری به آن توجه شده است. رویکرد کنونی استکبار جهانی به تهاجم نرم و حجم عظیم و سازمانیافته فعالیتهای رسانهای در کنار فشارهای اقتصادی، دیپلماتیک و امنیتی با عقبه گسترده سیاسی، مالی و پژوهشی، جنگی ترکیبی و تمامعیار را برای محو شجره طیبه انقلاب اسلامی و قدرت منطقهای آن به نمایش گذاشته است که برخی خسارات آن را در عرصه فرهنگ و افکار عمومی، شاهد هستیم. این در حالی است که تلاشهای ارزشمند دلسوزان انقلاب، به عللی مانند انفعالیبودن، پراکندگی و نداشتن عمق و انسجام کافی، نتایج لازم را به دنبال ندارد. همه اینها، به اهتمام بیشتر نهادهای فرهنگی بهویژه رسانه ملی به صورت عمیق، قاعدهمند و منسجم نیاز دارد و این مهم، بیش از هر چیز نیازمند مطالعه و طراحی الگویی جامع و عمیق است تا بتواند براساس مبانی و مؤلفههای فرهنگ اسلامی ـ ایرانی، ضرورتها، جهتگیریها و راهبردها و شیوه انجام فعالیتها را مشخص کند و با ابتکار عمل، تلاشهای گوناگون رسانه، بلکه دیگر نهادها و مراکز فرهنگی را در این عرصه، منسجم و تا حصول نتیجه راهبری نماید. این پژوهش در راستای ترسیم ابعاد و خطوط اصلی چنین الگویی برای رسانه ملی انجام گرفته است. نویسنده علاوه بر مرور منابع موجود، از نظریات برخی اندیشمندان این حوزه در قالب مصاحبه و مباحثه بهصورت حضوری بهره جسته و نتایج کار را در چهار فصل شرح داده است. در فصلهای اول و دوم، مفاهیم، مبانی و نیز نظریهها و الگوهای مهم جنگ نرم به کمک نمودارهایی تشریح و تحلیل شده و فصل سوم بر موضوع اصلی پژوهش؛ یعنی الگوی نقشآفرینی رسانه ملی در جنگ نرم متمرکز است و الگوی تقابل رسانه ملی با نظام سلطه را در سه عرصه کلی (فرهنگ سیاسی، فرهنگ اجتماعی، فرهنگ اقتصادی) و چهار محور (بینش، اخلاق، روحیات و عادات رفتاری) برای هریک از ابعاد یادشده با شاخصهای خاص آن (مربوط به نظام اسلامی و نظام سلطه) و شیوههای مبارزه برای هر قسمت بیان میکند. سپس نقش و جایگاه هر دسته از راهبردها و اقدامات (مدیریتی، فنی و پیامرسانی) و انواع مخاطبان را مشخص میسازد و در فصل پایانی، برخی راهبردها، بسیار کلی بیان شده است. بهطور طبیعی بیان راهبردهای مشخصتر، به مرورکردن وضعیت جاری در هر زمان احتیاج دارد. لازم است از پژوهشگر گرامی جناب آقای دکتر محمد سلیمی که زحمت انجام این پژوهش را به دوش کشیدند سپاسگزاری و قدردانی شود. همچنین باید از آقایان: دکتر علیرضا پویا، حجتالاسلام دکتر علیرضا پیروزمند، دکتر حسن خجسته باقرزاده، دکتر سیدعلیمحمد رضوی (آذربخش)، دکتر محمد سلطانیفر، مهندس عباس معلمی، حجتالاسلام دکتر سیدحمید میرخندان، دکتر علیمحمد نائینی و دکتر غلامرضا یوسفزاده که در این زمینه با وقت و حوصله کافی، بذل محبت کردند، صمیمانه تشکر و قدردانی کنیم. ادارهکل پژوهشهای اسلامی رسانه
از مقولات محوري و بنيادين فرهنگ، سبك زندگي است. رهبر معظم انقلاب توجه به مسائل فرهنگي جامعه را از اولويتهاي كاري مسئولان نظام، بهويژه متوليان امور فرهنگي اعلام كردهاند. ادارهكل پژوهشهاي اسلامي رسانه در راستاي مأموريت خود، به همت سركار خانم سيدهمريم چاووشي، پژوهشگر گروه تربيت، خانواده و سبك زندگي، توانست اولين اثر را با توجه به سؤالات بيستگانه مقام معظم رهبري در حوزه سبك زندگي اسلامي در مرحله اول با عنوان «سبك زندگي، از ايده تا سوژه؛ سوژههاي برنامهسازي در حوزه سبك زندگي اسلامي ـ ايراني» در سال 1399 به چاپ برساند و در اختيار برنامهسازان قرار دهد. بهدليل اهميتداشتن و اثرگذاري رسانه ملي در حوزه يادشده و نيز تأكيدات مقام معظم رهبري بر ضرورت نهادينهسازي اين سبك از زندگي در جامعه، مرحله دوم تحقيق نيز در دستور كار قرار گرفت تا سؤالات بيستگانه مقام معظم رهبري، تكميل شود و بهعنوان موضوعي جامع، خاستگاهي براي بهدستآوردن سوژههاي جذاب برنامهسازي در حوزه سبك زندگي اسلامي ـ ايراني باشد؛ زيرا معتقديم سوژه يابي، نخستين و در حقيقت مهمترين و حساس ترين مرحله در توليدات رسانهاي است و انتخاب سوژه مناسب، پرداخت سريع، بهموقع و صحيح سوژه، نقش مهمي در اعتمادزايي يا اعتمادزدايي مخاطبان رسانه ملي دارد. سوژههاي استخراجي، متأثر از ارزشها، باورها و هنجارها بوده و به چهارچوب و موازين ملي، نيازهاي محلي و منطقهاي توجه دارد. علاوهبراين، در اين تحقيق، سوژهيابي فرايندي انعطافپذير و مبتنيبر تعاملِ بين كارشناسان اجتماعي با تصميمگيران و برنامهسازان رسانهاي است. اميدواريم اين گام نيز بتواند سهم كوچكي در تحقق سبك زندگي اسلامي ـ ايراني در جامعه داشته باشد. از نويسنده محترم و همكاران پژوهشي ايشان كه در به ثمررساندن اين اثر كاربردي تلاش كردند، سپاسگزاريم. ادارهكل پژوهشهاي اسلامي رسانه
نويسنده نوشتار پيش رو با عنايت به جايگاه رسانه ملي در تأثيرگذاري بر بينشها و كنشهاي افراد جامعه، تلاش دارد ضمن اصلاح برساختهاي رسانهاي كمفرزندي، راهكارهاي رسانهاي را با هدف تقويت تمايل مخاطبان اين رسانه به فرزندآوري ارائه دهد. از همين رو پژوهشگر ابتدا براساس روش اسنادي مروري دارد بر وضعيت و ساختار جمعيت كشور و ديدگاه رهبر نظام و جمهوري اسلامي ايران به مقوله فرزندآوري. سپس فضيلت فرزندآوري و فزوني جمعيت از منظر اسلام را تبيين ميكند و پس از بررسي جايگاه رسانه ملي در حوزه فرزندآوري، با جمعي از كارشناسان مجرّب حوزه جمعيت و آشنا با علوم رسانه، مصاحبهاي صورت ميدهد تا ضمن بهرهگيري از نظريات اين جمع از صاحبنظران، براي برنامهسازان رسانه ملي و در راستاي تشويق مخاطبان به فرزندآوري راهكارهايي عملياتي پيشنهاد دهد. مقام معظم رهبري در حوزه فرزندآوري به ابلاغ سياستهاي چهاردهگانهاي مبادرت فرمودهاند و اين سياستهاي ابلاغي بايد مبناي هر اقدام ديگري در حوزه ترويج فرزندآوري قرار گيرد، ازاينرو، سؤالات مصاحبه با الهام از اين سياستهاي ابلاغي تدوين شد و در اختيار كارشناسان مورد نظر قرار گرفت و راهكارهاي بيانشده از سوي اين كارشناسان، در قالب جداولي در انتهاي پژوهش آمده است. در پايان لازم است از زحمات پژوهشگر ارجمند، سركار خانم سيدهمريم چاوشي در پديدآوري و ساماندهي اين پژوهش قدرداني كنيم. اميد كه رهاورد اين اثر، در تصميمگيريها و برنامهسازي در رسانه ملي دراينزمينه تاثيرگذار باشد. ادارهكل پژوهشهاي اسلامي رسانه
رويآوري به گفتمان توليد علم اسلامي و يا نهضت توليد نرمافزاري و كاربرديسازي نظريههاي بومي در عرصههاي تصميمسازي و سياستگذاري، مهمترين راهحل براي چالشهاي تمدني است كه مقام معظم رهبري مدظلهالعالي بارها بر آن تاكيد نمودهاند. نظر به اينكه سياستگذاري و مديريت امور اساسي كشور با دانش علوم انساني صورت ميپذيرد، هماهنگي ميان نظريههاي تاثيرگذار در تصميمات كشوري، با مباني و ساختار نظام اسلامي بيش از پيش ضروري است. براين اساس، اداره كل پژوهشهاي اسلامي رسانه مبتني بر مأموريت محوله خويش و در راستاي سياست تحول بنيادين رسانه، توليد و تحول در ادبيات ارتباطات و رسانه را در دستور كار خود قرار داده است. اثر حاضر، با مبنا قرار دادن نظريه مردمسالاري ديني كه از پشتوانة علمي و عملي برخودار است، تلاشي است در راستاي تبيين جايگاه مخاطب در مديريت رسانة تراز گام دوم انقلاب اسلامي. به اميد آن كه مديران رسانة تراز گام دوم، بهعنوان افسران عرصة تمدنسازي نوين اسلامي، با بهرهگيري صحيح از ظرفيتهاي رسانهاي افقهاي شكلگيري تمدن نوين اسلامي را در برابر ديدهگان مخاطبان خويش بگشايند. در پايان لازم است از زحمات ارزشمند ناظر محترم پژوهش، جناب آقاي دكتر ابراهيم فتحي و نيز پژوهشگر گرامي، سركار خانم فاطمه سليمانيپور در پديدآوري اين پژوهش، صميمانه سپاسگزاري كنيم و اميدواريم اين اثر گامي هرچند كوچك در مسير دستيابي به رسانه تراز انقلاب باشد. ادارهكل پژوهشهاي اسلامي رسانه
با ورود جمهوري اسلامي ايران به مرحله گام دوم انقلاب اسلامي، مسئله احياي تمدن ايراني ـ اسلامي به يكي از اهداف و ضرورياتي تبديل شده است كه نظام مديريتي و اجرايي كشور، بهويژه رهبر انقلاب به آن توجه ويژهاي مبذول داشتهاند. براي تحقق اين امر و مشخصنمودن بازيگران كليدي مؤثر در احياي تمدن ايراني ـ اسلامي به موجي از پژوهشهاي علمي براي بسترسازي مفهومي، علمي و تحليلي نياز داريم. نويسندگان پژوهش حاضر كه از روشهاي كمي و كيفي بهره بردهاند، درصددند نقش صداوسيما را در فرآيند احياي تمدن ايراني ـ اسلامي بكاوند.
در اثر حاضر با هدف كمك به ارتقاي سطح كيفيِ برنامه هاي مناسبتي و ديني رسانه، از نظر درستخواني، شكل درست حدود 1700 عبارت از واژه ها و اصطلاحات پربسامدِ برنامههاي معارفي اعم از اسامي اشخاص، كتاب ها، اماكن و اصطلاحات خاص معارفي (قرآني، فقهي، اخلاقي، كلامي، عرفاني و...) گردآوري و بهصورت الفبايي بيان شده است تا دستاندركاران توليدات رسانهاي بهويژه مجريان و كارشناسان، نقاط ضعف و قوت اين كار را شناسايي كنند و سپس باتوجهبه ديدگاههاي بهدستآمده، پژوهش كامل و مبسوطتري مبتنيبر ضرورتها و نيازهاي واقعيِ برنامهسازانِ رسانه در دستور كار قرار دهند.
بشر ناگزير از داشتن اخلاق است، ولي ممكن است ضابطه و معيارهاي خير و شر در بين افراد مختلف، متفاوت باشد. اخلاق رسانهاي نيز با جهانبيني، ارزشها و هنجارهاي حاكم بر يك جامعه سروكار دارد؛ يعني از دل ارزشها و هنجارها و از درون فرهنگ جامعه، سر بر ميآورد. بنابراين مؤلفه¬هاي اخلاق در رسانه هاي ديني و غيرديني به دليل تفاوت در مباني، متفاوت خواهند بود و عدم توجه به اين تفاوت مباني، موجب التقاط و درهمآميختن درست و نادرست در فعاليت هاي رسانه اي و عدم اتخاذ تصميم صحيح خواهد بود. ادارهكل پژوهشهاي اسلامي رسانه كه در راستاي ديني شدن رسانه ملي، عهدهدار پشتيباني محتوايي آن در ساحت سياستگذاري و توليد برنامه است، بر خود مفروض ميداند كه ريلگذاري لازم را در مسير حركت رسانه ملي بر مبناي ارزشها و هنجارهاي اسلامي انجام دهد. اين ادارهكل كه افتخار برگزاري اولين «همايش ملي علمي- پژوهشي اخلاق و رسانه» را در كارنامه فعاليتهاي پژوهشي خود دارد، همچنان با جديت در حوزه اخلاق و رسانه قدم برميدارد. اثر علمي حاضر كه محصولي از اين دغدغهمندي است با هدف ارائه تمايزهاي موجود در مباني هستي شناختي، معرفت شناختي، انسانشناختي و ارزش¬شناختي اخلاق رسانه هاي ديني و غيرديني نگاشته شده است. در اين تحقيق، با ارائه رويكردي از زاويه فلسفه اخلاق و بر اساس مباحث مربوط به نظريه هاي هنجاري رسانه و نظريه هاي ارتباطات و مطالعات اخلاق رسانه، ضمن توصيف اخلاق رسانه و مباني اخلاق رسانه در دو مكتب اسلام و ليبراليسم، اين مباني در رسانه هاي ديني و غيرديني مورد مقايسه قرار گرفتهاند. توصيف و مقايسه بر اساس الگوي بررسي مباني هستي شناختي، معرفت شناختي، انسان شناختي و ارزش شناختي كه همراه با معناسازي مقايسهاي و نقد و بررسي جايگاه مؤلفه هاي مطرح شده در مكاتب، مورد توجه قرار گرفته است. اين كتاب علمي مي تواند در تمايز مباني اخلاق در رسانه هاي ديني و غيرديني، ياريگر سياست گذاران و برنامه ريزان صداوسيما باشد از سوي ديگر خواهد توانست زمينه ساز تدوين اصول و قواعد اخلاق رسانه براي رسانه هاي فعال در جمهوري اسلامي ايران باشد. همچنين آشنايي با مباني اخلاق رسانه در رسانههاي ديني و وجوه تمايز آن با رسانه هاي غيرديني ميتواند در بخشهاي مختلف برنامه سازي كمك كار برنامه سازان در رسانه ملي باشد تا در دوراهي ها با تمسك به مباني اخلاق رسانه اسلامي بتوانند درست و نادرست را از نظر اسلامي تشخيص داده و از عمل كردن بر اساس قواعد رسانه هاي ليبرال اجتناب نمايند. در پايان از همه افرادي كه در انجام اين پژوهش مؤثر بودهاند، بهويژه پژوهشگر محترم حجتالاسلام دكتر روحالله عباسزاده تقدير و تشكر ميشود. اميدواريم اين مجلد، مورد توجه صاحبان انديشه، مديران و برنامهسازان رسانه ملي قرار گيرد. ادارهكل پژوهشهاي اسلامي رسانه
ادارهكل پژوهشهاي اسلامي رسانه در راستاي مأموريت خود مبني بر حل مسائل بنيادين سازمان صداوسيماي جمهوري اسلامي در ساحت دين و رسانه و تأمين محتواي ديني مورد نياز اين سازمان در عرصه توليدات راديويي و تلويزيوني، علاوه بر ورود به موضوعات مختلف مبتلابه، قدم در حوزه پژوهشي «فقه و رسانه» گذاشته است. اثر حاضر نمونهاي از اين اهتمام است كه در قالب مجموعه مقالات به بررسي و حل مسائلي در حوزه «فقه نمايش» پرداخته است. بررسي فقهي مسئله نمايش بدن نيمهبرهنه مردان و پردازش آن از زواياي مختلف، بررسي فقهي مسئله شبيهشدن به جنس مخالف در آثار نمايشي و پردازش آن از زواياي مختلف، بررسي فقهي مسئله نگاهكردن به تصوير زن اجنبي و پردازش آن از زواياي مختلف، بررسي فقهي مسئله پوشيدن، نمايش و ديدن موي مصنوعي زنانه و پردازش آن از زواياي مختلف، بررسي فقهي مسئله يكساني يا تفاوت نگاه به تصوير اشخاص در دو حالت زنده و غير زنده و بررسي فقهي مسئله نمايش افعال حرام بدون درنظرداشتن حكم ارتكاب آن، موضوعاتياند كه در اين مجموعه پژوهشي در قالب مقالات علمي به آنها پرداخته شده است. در پايان از همه افرادي كه در انجام اين پژوهش مؤثر بودهاند خصوصاً از پيگيريهاي حجتالاسلام آقاي دكتر مصطفي دُرّي تقدير ميشود. همچنين از پژوهشگران محترم حجج اسلام آقايان عليرضا قرباني، ياسر امينيان، علي شريفي و مصطفي قناعتگر تشكر كرده و اميدواريم اين اثر مورد توجه صاحبان انديشه، مديران و برنامهسازان رسانهاي قرار گيرد. ادارهكل پژوهشهاي اسلامي رسانه
امروزه يكي از ابزارهاي مهمِ شكلگيري افكار عمومي، رسانههاست. با توجه به اينكه در دنياي كنوني، رسانه¬ها بر همه جنبههاي زندگي بشر سايه افكندهاند و همچون نگيني، انسان را در جايگاه مخاطب و بازار مصرف توليدات خود، به محاصره درآوردهاند، توجه به وسايل ارتباط جمعي و آثار ارتباطي آنها بر شئون جامعه، اهميت بسيار بالايي دارد. اگر پيش از ورود وسايل ارتباط جمعي به جامعه جهاني، خانواده، مهمترين و اثرگذارترين ركن اجتماع شمرده مي¬شد، هجوم اطلاعات رسانه¬اي و برخورد انسان¬ها با انباشت پيام آنان، اين فضا را دچار تغيير كرده است. نكته داراي اهميت ديگر، اثرگذاري وسايل ارتباط جمعي با استفاده از انواع ترفندهاي تبليغاتي رسانه¬اي است. بهدنبال موجآفريني و جوّسازي¬هايي كه در محيط اجتماعي و دنياي مدرن امروزي صورت ميگيرد، توجه به نقش رسانه¬هاي داخلي و همچنين بينالمللي در برابر عوامل آسيب¬زاي اجتماعي و هجوم شبههها و انديشههاي انحرافي وارداتي دوچندان مي¬شود. اين مسئله، بهويژه بيشتر درباره جريانهاي فكريرسانهاي بينالمللي امكان بررسي دارد. از طرف ديگر، جريانشناسي فكري و معرفتي، از جمله مباحث مهمي بهشمار ميرود كه بخش زياد و بزرگي از ساحتهاي معرفتي و حوزههاي اجتماعي را شامل ميشود. موضوع جريانشناسي، هم از نظر محتوا و هم از لحاظ قلمرو جغرافيايي، تنوع قوميتي، گوناگوني فرهنگي و... دامنه گستردهاي را پوشش ميدهد. از جمله برتريها در اين باره، شناخت جريانهاي فكري معاصر در جهان اسلام است؛ ماداميكه جريانهاي مؤثر در عرصه فعاليتهاي بينالمللي و جهان اسلام را بهخوبي نشناسيم و جنبهها، زاويههاي فكري و شيوه عملياتي آنها را بهدرستي تحليل نكنيم، نخواهيم توانست در اين رقابت، موفق عمل كنيم. جريانشناسي فكري رسانهاي، تصويري روشن از قلمروهاي معرفتي موجود در جهان اسلام را نمايش ميدهد و زمينه را براي دستيابي به دركي ژرفتر از اين قلمروها فراهم ميكند؛ همچنين امكان دستيابي به راهبردها و راهكارهاي مناسب را در اختيار تصميمسازان و بهويژه دستاندركاران رسانه قرار ميدهد. با توجه به اينها ميتوان گفت شناخت جريانهاي رسانهاي جهان اسلام ضرورت دارد؛ زيرا اول: درباره اين موضوع، پژوهش و اثر جامعي كه همه اين جريانها را بررسي كرده باشد، وجود ندارد؛ دوم ـ پژوهشي وجود ندارد كه بيشتر درباره حوزه رسانه و مورد توجه اصحاب رسانه باشد و با آنچه در بيان مسئله بدان اشاره شد، همخواني داشته باشد؛ اثري كه در برگيرنده همه جريانهاي رسانهاي موجود در جهان اسلام باشد، به رسانهها بهويژه رسانه ملي؛ اعم از مديران، برنامهسازان و دستاندركاران ديگر اين حوزه كمك مي¬كند تا با شناخت اين جريانها بتوانند راهكارهاي برونرفت از وضعيتي را كشف كنند كه برخي جريانهاي رسانه¬اي، همچون جريانهاي تكفيري، سلفي و وهابي ايجاد كردهاند. همچنين كمك ميكند رسانه با مديريت افكار عمومي داخلي، بينالمللي و همچنين جهان اسلام از كجروي آنها و اثرپذيري ملل مسلمان از اين جريانها جلوگيري كند. اين هدف زماني اجرايي خواهد شد كه جريانهاي رسانهاي را شناسايي كنيم و در جهان اسلام با آنها آشنا شده باشيم. در پايان، از تلاشهاي پژوهشگر ارجمند جناب آقاي دكتر سيدجواد ميرخليلي در پديدآوردن اين اثر سپاسگزاري ميكنيم و اميد داريم مورد استفاده اهالي رسانه بهويژه دستاندركاران رسانه ملي و علاقهمندان به جريانشناسي رسانهاي قرار گيرد. اداره كل پژوهشهاي اسلامي رسانه
اثر علمی حاضر پژوهشی بنیادی در راستای تبیین شیوههای اخلاقی بازنمایی آسیبهای اجتماعی در فیلم و سریال است که با رویکردی هنری به مقوله درام به این موضوع پرداخته است. این اثر با تمرکز بر اندیشه استوارت هال در «بازنمایی رسانهای»، بر نقش ترغیبی و فرهنگی رسانههای جمعی در تزریق ارزش¬ها، نقش¬ها، ایدئولوژی و باورها به مخاطبانشان تأکید دارد و بر این نظر است که زندگي اجتماعي با استفاده روزمره از رسانه الگو مي¬گیرد و محتواي آن در اوقات فراغت مخاطب تزريق مي¬شود. بنابراین رسانه¬ها برای غالب مردم، کانال اصلي بازنمايي و بیان فرهنگي، منبع اصلي تصاوير واقعیت اجتماعي و اصول شکلدادن و حفظ هويت اجتماعي هستند. در این پژوهش «بازنمایی هنری» بر مبنای نظریه «محاکات» معنا می¬یابد و عمل محاکات بهمثابه عملی اخلاقی قلمداد میشود. نگارنده از مفهوم «بازنمایی هنری»، معنای درام¬پردازی و تکنیک¬های کاربست مفاهیم و رویدادها را در فیلم و سریال اراده کرده است؛ بنابراین با تمرکز بر اندیشه ارسطو، چهار عنصر کلیدی «ایده ناظر»، «پیرنگ»، «شخصیت» و «دیالوگ» را در بازنمایی اخلاقی آسیبهای اجتماعی مورد توجه قرار داده است. در پایان از همه افرادی که در انجام این پژوهش مؤثر بودهاند قدردانی میشود؛ خصوصاً از پژوهشگر محترم حجتالاسلام دکتر مهدی داودآبادی تقدیر و تشکر میشود. امیدواریم این مجلد مورد توجه صاحبان اندیشه، مدیران، هنرمندان و برنامهسازان رسانهای قرار گیرد. ادارهکل پژوهشهای اسلامی رسانه