در آستانه اربعين حسيني، ادارهكل پژوهشهاي اسلامي رسانه با توجه به شرايط كرونا و بستهشدن مرزهاي زميني و هوايي، مجموعهاي را در موضوع «راهبردها و ايدههاي اربعيني ناظر به تعطيلي ناشي از بحران كرونا در سال 1399» بهمنظور استفاده مديران و برنامهسازان محترم رسانه ملي آماده كرده است. در اين اثر، اولويتهاي برنامهسازي، موضوعات و محورها در قالبهاي متنوع معرفي شده است؛ بهگونهاي كه با توليد برنامههاي ويژه در رسانهها و فرصتهاي تبليغي، جامعه مومنان ضمن اينكه همچنان خود را در حال و هوا و فضاي اربعين و حماسه اربعين حس كنند، در اين شرايط ويژه فرصتي براي بازانديشي نسبت به حقيقت اربعين و حماسه اجتماعي آن داشته باشند.رويكرد كلي استخراج ايدهها برگرفته از آناليز و واشكافي حقيقت اربعين از منظر نظام ارزشي و شعائر فرهنگي و رفتارهاي اجتماعي و الگوهاي سبك زندگي در زيست اربعيني و هويت جهان جغرافيايي اربعين و بازخواني احاديث و زيارات اربعيني و رسالتها و مسئوليتهاي ميزبان/زائر اربعين ... و استخراج ايدههاي برنامهاي/تبليغي ناشي از آن است. لازم به يادآوري است، در اين اثر سعي شده با آگاهيبخشي به مباحث كمترموردتوجه مانند جغرافياي تشيع، از سطحينگري و شعارزدگي در ايدههاي تبليغي و برنامهاي كه موجب افت جايگاه رسانه، آن هم در زمان دورافتادگي مخاطب از اربعين ميشود، پرهيزشده و با نزديكسازي مخاطب به فضاي واقعي اربعين و جلب اعتماد او، زمينه را براي حال و هوا و پيامسازيهاي جديد در فضاي جاري هماهنگ با فرصتهاي مجازي پيشروي او يا ظرفيت اقدامات محلي و بومي فراهم سازد.ضمن سپاس از نويسندگان اين مجموعه، بهويژه حجتالاسلام محمد رضايي آدرياني و كارشناسان محترم حوزه رسانه، اميد است اين اثر مورد توجه مديران و برنامهسازان رسانه ملي قرار بگيرد. اداره كل پژوهشهاي اسلامي رسانه
در آستانه ورود به چهلمين سال دوران ارزشمند دفاع مقدس در تاريخ انقلاب اسلامي هستيم. رهبر فرزانه انقلاب درباره دفاع مقدس ميفرمايد: «ما هرچه براي دوره دفاع مقدس سرمايهگذاري و كار كنيم، زياد نيست؛ چون ظرفيت هنري و ادبي كشور براي تبيين اين دوره، خيلي گسترده، وسيع و عميق است و از اين ظرفيت، تاكنون استفاده خوب و درخوري نشده است» (31/6/1384). اگر نگاه جامعي به اين دوره از انقلاب اسلامي داشته باشيم، نوع و حجم مجموعه فعاليتهايي كه توسط مردم و مسئولان كشور انجام شده، شگفتآور بوده و داراي ابعاد مختلف و ظرفيت گستردهاي است كه رسانه ملي ميتواند سالها از اين گنجينه بيپايان بهرههاي مختلف ببرد.
سبك زندگي مجموعهاي از الگوهاي نظاممند رفتاري است كه خاستگاه آن را باورها، ارزشها و هنجارهاي شكلگرفته در يك فرهنگ تشكيل ميدهد. دين اسلام بهعنوان يك ايدئولوژي، توجه ويژهاي به سبك زيستن دارد و از طريق آموزههاي وحيانياش ميتواند منشأ شكلگيري سبك زندگي باشد؛ بر همين اساس، كاملترين سبك زندگي را به بشريت ارائه داده است؛ سبكي كه احكام و دستورهاي آن، تمام حوزههاي فردي، خانوادگي و اجتماعي را دربرميگيرد. پس از ورود اسلام به ايران، جامعه ايراني به تدريج، تحت تأثير آموزههاي اين نوع از سبك زندگي قرار گرفت، تا جايي كه فرايند درهم تنيدگي آموزههاي اسلامي با مشي زندگي ايرانيان موجب شكلگيري سبك زندگي اسلامي ايراني شد؛ سبكي از زندگي كه به مثابه، گنجينهاي ارزشمند رهنمودهايي را براي تمام جنبههاي زندگي انسان ارائه ميدهد. با توجه به اسلاميبودن جامعه ايراني، نهادينهسازي مؤلفههاي سبك زندگي اسلامي ايراني و جاري و ساريكردن اين مؤلفهها در تمامي ابعاد زندگي از ضروريات جامعه خواهد بود. از همين روست كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي، تحقق و ترويج اين سبك از زندگي، بهعنوان يكي از اهداف عالي نظام جمهوري اسلامي مورد توجه قرار گرفت و رهبر معظم انقلاب نيز همواره در تبيين مسير تمدنسازي اسلامي بر ضرورت تحقق اين سبك زندگي تأكيد داشتهاند. ايشان حتي در 23 مهر ۱۳۹۱ در ديدار با جوانان استان خراسان شمالي با طرح سؤالات بيستگانهاي با محوريت سبك زندگي اسلامي ايراني، ابعاد مهمي از اين نوع از سبك زندگي متناسب با مقتضيات زمان را مورد تبيين قرار داده، بر ضرورت اهتمام ويژه تمامي دستگاهها و نهادهاي نظام براي تحقق و ترويج آن تأكيد فرمودند. از آنجايي كه سبك زندگي بهويژه سبك زندگي اسلامي ايراني، بحثي كتابخانهاي نيست و نميتوان آن را در قالب قانون يا بخشنامه ارائه كرد، براي تحقق و ترويج آن بايد بسترسازيهاي لازم صورت گيرد تا ارزشهاي ديني بهصورت هنجارهاي اجتماعي جامعه ايران درآيد. در اين ميان، رسانه و محصولات رسانهاي بهسبب گيرايي و جذابيتهاي خاص خود در تحقق اين فرايند و انتقال و فرهنگسازي درباره مؤلفههاي سبك زندگي اسلامي ايراني از مهمترين عوامل اثرگذار خواهند بود. بهويژه رسانه ملي كه بهواسطه ابتناء رويكردش به اهداف عاليه نظام از يك سو و فراگيري گسترهاش از سوي ديگر، ميتواند در تزريق و نهادينهسازي مؤلفههاي سبك زندگي اسلامي در جامعه ايراني، ايفاگر مهمترين و مؤثرترين نقش در بين ساير نهادهاي اجتماعي باشد. همين اهميت و تأثيرگذاري رسانه ملي در حوزه سبك زندگي اسلامي ايراني و نيز تأكيدات مقام معظم رهبري بر ضرورت نهادينهسازي اين سبك از زندگي در جامعه، نويسنده را برآن داشت تا مبتني بر سؤالات بيستگانه رهبر معظم انقلاب اسلامي در حوزه سبك زندگي اسلامي ايراني به استخراج فهرستي حداكثري از سوژههاي برنامهسازي مبادرت و با بهرهگيري از حضور جمعي از كارشناسان حوزه سبك زندگي اسلامي ايراني و آشنا با امور رسانه، مهمترين اين سوژهها را به برنامهسازان رسانه ملي ارائه كند. در اينجا لازم است از پژوهشگر ارجمند، سركار خانم سيده مريم چاوشي و كارشناسان محترمي كه ايشان را در انتخاب مهمترين سوژههاي برنامهسازي حوزه سبك زندگي اسلامي ايراني ياري رساندند و نيز از ساير عزيزاني كه در بهثمررسيدن اين مجموعه نقش داشتند كمال تشكر و قدرداني را داشته باشيم. ادارهكل پژوهشهاي اسلامي رسانه
پيدايش و شيوع غافلگيرانه ويروس كوويد 19، در سال 1398 قلمرو دين و دينداري و عرصه رسانه و ارتباطات را دستخوش تحولاتي كرد. تعطيلي مناسك جمعي از جمله نمازهاي جمعه و جماعت و اجتماعات مذهبي بهويژه برنامههاي فراگير در ماههاي شريف رجب، شعبان و رمضان المبارك از يك سو و بهميدانآمدن ظرفيت آشكار و نهفته رسانه از راديو و تلويزيون گرفته تا فضاي مجازي، نمونهاي قابل مطالعه براي فهم نسبت و درك تعامل دين و رسانه است. در اين ميان، صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران در اين آوردگاه دشوار توانست توانمنديهاي خود را بار ديگر بهدرستي بروز دهد و بخش قابل اعتنايي از نياز معنوي و مناسكي مخاطبان را پاسخ دهد. اين اما، قدم نخست است و جا دارد تا با تتبّع فراوان، نقاط قوت و ضعف كارنامه رسانهها را مورد مداقّه قرار دهيم و قدمهاي بلندتري را براي تحقق رسانه ديني برداريم. ادارهكل پژوهشهاي اسلامي سازمان صداوسيما، بهمثابه يگانه مركز راهبردي مطالعات دين و رسانه، با درك اين مهم، از صاحبنظران اين قلمرو سترگ براي عرضه دانش سودمند و ديدگاههاي عالمانه خود و تقديم آن به جامعه علمي رسانهاي دعوت نمود و اثر ارزشمند «دين، رسانه، كرونا» به اهتمام دانشمند ارجمند جناب آقاي دكتر حسن بشير، عضو محترم هيئت علمي و استاد دانشگاه امام صادق(ع) فراهم آمد. با سپاس از اين فرزانه فرهيخته و نويسندگان محترم مقالات اميد ميرود اين اثر موجب بهرهبرداري صاحبنظران، پژوهشگران و برنامهسازان قرار گيرد و اين مركز را از نقدهاي سازنده و پيشنهادهاي ارزنده خود بهرهمند فرمايند
تولّي و تبرّي از اركان اعتقادي مكتب اسلام و از شئون قلبي و پايه بسياري از شئون رفتاري انسان وارسته و مؤمن است. اگر اين خصلت زنده و مؤثر ايجاد نشود و انسان اهل تولّي و تبرّي نباشد، نه تنها حلقههاي فضائل اخلاقي و عملي او آسيب ميبيند، بلكه صورتبنديهاي اعتقادي او هم سست و بيبنيان شده و به سوي ويراني ميرود. ازاين رو، پذيرش ولايت الهي و ورود در حصن حصين توحيد منوط به پذيرش ولايت رسول خدا(ص) و اهلبيت(ع) ايشان و التزام عملي به تولّي و تبرّي است. تولّي اولياي الهي و تبرّي از دشمنان آنان به مقدار شناخت انسان از ايشان وابسته است. زيرا دوستي با كسي يا دشمني با شخصي، مرهون معرفت به اوست. در اين ميان، تعاليم قرآن و اهلبيت(ع) به انسان نشان ميدهد كه هر مؤمني بايد چهره جان خود را به روي چه كساني بگشايد و از چه كساني روي گرداند. بنابراين بر انسان مسلمان لازم است بداند ولايت چه كسي را بپذيرد و از ولايت چه كسي پرهيز كند و در اين زمينه از هوشياري لازم برخوردار باشد. اظهار برائت و انزجار كه پوششدهنده حيثيت تبرّي در اسلام است، در درون خود، درس بزرگ دشمن شناسي را به همراه دارد و از ضرورتهاي زندگي اجتماعي در حيات انساني بشر است. بي شك دشمن شناسي از اساسي ترين موضوعات سياسي و اجتماعي هر ملتي است كه رهبران بيدار بر توجه به آن تأكيد ورزيده اند. با آغاز بزرگترين پديده قرن حاضر يعني انقلاب اسلامي ايران به رهبري فقيهي بزرگ، نظام سلطه جهاني با چالشهاي زياد نظري و عملي روبهرو شد و بيشترين توان خود و كشورهاي متبوع خود را به هماوردي با آن به ميدان آورد. در اين راستا، از همه ابزارها به ويژه از رسانهها براي مقابله با نظام اسلامي ايران بهعنوان يكي از ميوههاي مبارك تفكر انقلاب اسلامي استفاده ميكند. گرچه رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي(دامت بركاته) با اقتدا به آموزههاي قرآن و اهلبيت(ع) همگان را به شناخت دشمن توصيه كردهاند؛ اما تاكنون تحقيقي كه بتواند بر مبناي خوانش رسانهايِ بيانات معظم له، نقشه راه را فراروي اهالي رسانه قرار دهد، صورت نگرفته، تا با رويكرد تحليل بتوان چيزي از مجموع سخنان رهبري و ساخت نظام معنايي دريافت كه براي استفاده در برنامه سازي فهم پذير شده و با صورتبندي مفهومي الگوي درون متني دادهها استخراج شود، ازسوي ديگر نيز با شناسايي مضامين، نكات تازه و جذاب و ايدههاي نوآورانه از متن بيانات رهبري ارائه شود. به لحاظ اهميت موضوع و ضرورت تبيين سخنان رهبري و شناسايي رهيافتها و راهبردهاي رسانهايِ دشمن براي مديران و برنامه سازان رسانه ملي، بر آن شديم تا از پژوهشگر محترم، جناب آقاي سيدعلي محمدي متكازيني، تحقيقي در اين موضوع با رويكرد رسانه اي به فرجام رسانيم كه تقديم خوانندگان عزيز ميشود. اميدواريم ما هم به سهم خود توانسته باشيم در شناساندن دشمنان سرسخت نظام اسلامي و ارائه راهبردها و راهكارهاي رسانهاي گامي برداشته و به اهالي رسانه خدمتي كرده باشيم. ادارهكل پژوهشهاي اسلامي رسانه
جايگاه امامت، همانند مقام نبوت، منصبي الهي است و همان گونه كه خداوند سبحان فردي را به مقام نبوت و رسالت برمي گزيند و با معجزه، كه همانند نص خدا است، تأييد مي كند، همان خداوند، كسي را براي امامت برمي گزيند و به پيامبرش فرمان مي دهد كه آن را به مردم برساند و او را به عنوان پيشواي بعد از خود در ميان مردم نصب كند. امامت، خلافت خداوند و جانشيني رسول خدا، رشته پيوند اجزاي دين، نظام بخش جامعه مسلمين، سامان دهنده دنيا، سعادت آفرين آخرت و عزت دهنده مؤمنين است. امامت، زيربناي بنيادين شجره اسلام و ثمره شاخسار شكوفاي آيين خدايي است. امامت ادامه نبوت است و بدون شناخت امام و درك جايگاه امام، نبوت و توحيد نيز بي اثر خواهد بود و كارآيي خود را از دست خواهد داد؛ همچنان كه خداوند در آيه 67 سوره مائده به پيامبرش مي فرمايد: اگر (امر امامت اميرالمؤمنين(ع) را) ابلاغ نكني، هرآينه رسالتت را انجام نداده اي. امامت، رحمت و خيري است كه خداوند بر بندگان ارزاني داشته و به سبب آن، دينش را كامل كرده است. از همين روست كه مسئله امامت در ميان شيعه، در شمار اصول دين و امر آن به دست خداوند است؛ بر خلاف اهل سنت كه آن را از فروع دين و تعيين امام را به دست مردم مي دانند. مسئله امامت از ديرباز محل اختلاف و معركه آراء در بين مسلمانان بوده وكتاب هاي فراواني در تبيين آن نوشته شده است. در عصر حاضر كه شيعه موفق به تشكيل حكومت گرديده و پرچمدار عدالتخواهي و مبارزه با استكبار جهاني شده است، موج اتهامات و شبهات به اصول مذهب تشيع و اصل امامت فزونييافته و دشمنان با تمام توان خود مي كوشند مسلمانان را از فرهنگ شيعه به ويژه اصل امامت دور سازند. رسانه ملي به عنوان يك ابَرسازمان فرهنگي، كه تبيين و نشر معارف اسلامي و شيعي را بر عهده دارد، موظف است در بسط فرهنگ امامت و رفع شبهات آن تلاش كرده و معارف اهل بيت را به دنيا معرفي كند. در اين ميان، آنچه اهميت دارد بيان مطالب اساسي و متناسب با رسانه در اين باب و پرهيز از ارايه مباحث حاشيه اي است. با اقرار به اين كه كنه و كرانه امامت و ژرفاي حقيقت امام و با اين دست تهي، در پيمانه هيچ انديشه و پژوهشي نمي گنجد، با مدد از آستان اهل بيت(ع) برشي از حقيقت و ماهيت امامت را در برابر ديده انديشه وران و پژوهشگران عرصه امامت مي گشاييم. پژوهش پيش رو در پنج فصل سامان يافته است. در فصل اول، كليات پژوهش از قبيل مفاهيم، پيشينه و تبيين معنا و تعريف امامت بيان شده و فصل دوم، عهده دار بازنمايي، دلايل و ضرورت امامت عامه است. فصل سوم شامل مباحث امامت خاصه و گزارش اجمالي از دوره امامت هر كدام از پيشوايان دوازده گانه است و در بخش پاياني اينفصل، مباحثي درباره نظريه ولايت فقيه در دوره غيبت امام بيان مي شود. فصل چهارم به بازخواني امامت و رسانه اختصاص دارد و بايدها و نبايدهاي رسانه و ايده ها، محورها و موضوعات برنامه سازي را پيش روي برنامه سازان قرار داده است. فصل پاياني به معرفي منابع مكتوب، موسسات و مراكز تخصصي و معرفي كارشناسان و پژوهشگران حوزه امامت پرداخته است. در پژوهش حاضر تلاش شده است در فرم و قالب جديدي كه منطبق بر اصول رسانه اي است، اصحاب رسانه را در امر برنامه سازي مرتبط با امامت ياري رساند. در پايان از زحمات پژوهشگر ارجمند جناب آقاي ايرج حجازي در تحقيق و تدوين اين اثر سپاسگزاري مي كنيم و اميد داريم مديران، برنامه سازان و پژوهشگران رسانه ملي، با ارائه نظرات خود، ما را در هرچه بهترشدن پژوهش ها ياري رسانند. ادارهكل پژوهشهاي اسلامي رسانه
گزارش تحقيق پيش رو، نتيجه تبيين رويكردي انتقادي به سنتگرايي در مباني فكري و آراء هنري است. سنتگرايي، برخلاف روآوردن به سنتهاي شرقي، رويكردي غربي و ناشي از تحولات فكري غرب است كه در بستر انديشه غرب و بهويژه اروپا شكل گرفته و از آن ديدگاه است كه به شرق و اسلام نظر ميكنند. اساس تفكر سنتگرايان، رويآوردن به سنتهاي شرقي براي درامانماندن از امواج سهمناك مدرنيته است. در اين ميان، آنها اسلام را بهترين راه ميدانند، ولي تنها راه نميدانند؛ بنابراين در اين گرايش، تفاوتي ميان كوماراسوامي هندو و گنون تازهمسلمان شده نيست و هر دو به يك درجه ميتوانند سنتگرا باشند. يكي از اركان تفكر سنتگرايان، «وحدت متعالي اديان» بوده كه روي ديگر آن «تكثرگرايي در حقانيت اديان» است؛ يعني همانگونه كه اسلام، حق و راهي بهسوي حقيقت است، مسيحيت پولسي، هندوئيسم، بوديسم و آيينهاي چيني چون كنفوسيوس و تائوئيسم هم راهي بهسوي حقيقتاند. سنتگرايان به تبع تقابل ميان سنت و مدرنيته، تقابل ميان هنر سنتي و هنر مدرن را مطرح ميكنند و هنر سنتي را بهمثابه هنر حق، ميپذيرند و هنر مدرن را كه مولود مدرنيته است، طرد ميكنند. آنان هنر سنتي را به هنر قدسي و غيرقدسي تقسيم كرده و قلب هنر سنتي را هنر قدسي ميدانند. آنها معتقدند كه هنر قدسي بهطور مستقيم با آيينهاي عبادي آن دين سروكار دارد يا از متن آن دين ناشي شده است. يكي از اشكالات عمده بر سنتگرايان، كليگويي و مبهم و دربسته سخنگفتن آنهاست و بهنظر ميرسد در پي اثبات عقلي يا نقلي ادعاهاي خويش نيستند. همانطور كه در غرب، تجربه قرون وسطي و تسلط كليسا بر تمام شئون فردي و اجتماعي و عقبماندگي در اين دوران طولاني و تاريك باعث شد به يكباره از ايمان و جهان ديني فاصله گرفته و با هر مسألهاي كه داراي جنبه آسماني است، نگاه منفي داشته باشند، همينطور سرخوردگي از مدرنيسم و وقوع دو جنگ خانمانسوز اول و دوم و كشف اينكه آنچه جهان مدرن وعده داد، سرابي بيش نبوده است؛ باعث شد كه عدهاي در دل اين تمدن، راه فرار را رويكرد به سنتهاي شرقي، كه ريشهاي آسماني دارند، بدانند و بهطور كلي از مدرنيسم و همه دستآوردهاي آن انتقاد كنند. بر اين اساس، سنتگرايي، جرياني غربي و ناشي از واكنش روانشناختي برخي انديشمندان غربي است و اين جريان در جهان اسلام كه اساساً مدرنيسم را جز از راه واردات تجربه نكرده و هنوز چندان از جهان سنتي دور نشده است، نميتواند راه حل مناسبي باشد. در واقع، سنتگرايي واكنش غربي به اوضاع و احوال جهان غرب است و اساساً اين مسئله در جهان اسلام به آن صورت مطرح نيست. اين اثر تلاش دارد موارد ذكرشده را بررسي كرده و با نگرشي خلاقانه و بديع، كاركردهاي سنتگرايي را مورد توجه قرار دهد. در پايان از تلاشهاي علمي پژوهشگر محترم، جناب حجتالاسلام غلامرضا يوسفزاده قدرداني ميكنيم و اميدواريم اين پژوهش، مورد مداقّه و بحث و نظر اصحاب رسانه، پژوهشگران و علاقهمندان اين عرصه قرار گيرد. ادارهكل پژوهشهاي اسلامي رسانه
نظر به ماموريت صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، كه به تعبير بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي به منزله يك دانشگاه تربيتي است، يكي از مهمترين دغدغه هاي تربيتي مديران، سياستگذاران، كارشناسان، برنامهسازان و خبرگان فرهنگي، تاثيرات تربيتي رسانهها، به ويژه رسانه ملي بر آحاد جامعه است. تلويزيون داراي اقتضائاتي است كه برنامه سازاني كه با اين رسانه درعمل آشنايي دارند، با جنبه هايي از اين اقتضائات مواجه مي شوند كه بر ديگران پوشيده است. بنابراين نمي توان نسبت به اين اقتضائات و لوازم آن بي اعتنا بود، لذا ضرورت دارد كه برنامه سازي تربيتي براي كوچك سالان و نوجوانان، هم ازمنظر نظريهپردازي تربيتي و حتي رسانه اي بررسي شود و هم ازمنظر عملِ برنامه سازي. بهعبارتديگر، بايد به هر دو بُعد نظري و عمليِ اين مسئله توجه شود؛ اما بي ترديد، نقطه آغاز، گذر از مسير نظري است كه پژوهش پيش رو اين مهم را به عهده گرفته است. هدف از تأليف اين كتاب پرداختن به طرح يك نظريه هنجاري در حوزه تربيت رسانه اي از منظر يك تربيت پژوه آشنا با حوزه رسانه است تا آغازگر بحث نظري درزمينه تربيت رسانهاي باشد و با ارائه يك راهكار اساسي، مسير تحقق اين آرمان اجتماعي و فرهنگي مهم را هموار كند. محصول اين تحقيق عبارت است از: «سندي كه چارچوب تربيت رسانه اي و درواقع روش اساسي ـ نه شيوه هاي جزئي ـ برنامه سازي براساس يك ديدگاه تربيتي معين را براي تحقق تجربه زندگي پاك (حيات طيبه) در كودكان و نوجوانان درقالب اهداف و راهبردهاي يك برنامه درسي براساس يك ديدگاه تربيتي تعيين و تشريح مي كند». از اين رو اميد است كه اين كتاب با بيان چيستي برنامه¬سازي تلويزيوني با رويكرد تربيتي براي كودكان و نوجوانان و تشريح كاركردهاي موردانتظار آن و نيز مسائل مختلفي كه بهطورمستقيم و غيرمستقيم با آن مرتبط هستند، گامي براي اقدامات بعدي از جمله الگوهاي عملي، شيوه¬ها، تكنيك ها و مهارت هاي لازم جهت ورود به حوزه تربيت از دريچه رسانه باشد. اين پژوهش به همت مولف محترم جناب آقاي دكتر عليرضا رحيمي (تربيت پژوه) كه در زمينه تربيت صاحب تـأليفات زياد و ارزشمندي هستند، به انجام رسيده است كه از زحمات ايشان تقدير و تشكر كرده و آرزو ميكنيم اين اثر مورد توجه برنامهسازان محترم رسانه ملي به ويژه مديران، تهيهكنندگان و سردبيران حوزه تربيت، كودك و نوجوان و رسانه قرار گيرد. ادارهكل پژوهش هاي اسلامي رسانه
هدف پژوهش حاضر بررسي شيوههاي مطلوب پاسخگويي به شبهات ديني جوانان در شبكه راديويي جوان است. براي رسيدن به اين هدف، در پژوهش حاضر از دو روش فراتركيب و مصاحبه عميق با متخصصين بهره لازم را بردهايم. از روش فراتركيب، مطالعات پاسخگويي به شبهات ديني براي فراهم آوردن دادههايي جامع، يكپارچه و نظاممند كه متناسب با كاربست رسانهاي باشد و بتواند در مسير نيل به شيوههاي مطلوب پاسخگويي به شبهات ديني جوانان ياري رساند، استفاده كردهايم و از روش مصاحبه عميق براي بازتعريف شيوههاي پاسخگويي به شبهات در بستر خاص رسانه راديو و به طور ويژه شبكه راديويي جوان بهره برديم. در نتيجه اين پژوهش، شيوههاي مطلوب پاسخگويي به شبهات ديني جوانان در شبكه جوان در قالب يك فرايند ششمرحلهاي ارائه شد. در گام اول، به طور تفصيلي به چهار مقوله «شناخت محتوايي شبهه»، «شناخت عوامل شبههساز»، «شناخت حاملين شبهه» و «شناخت پيامدهاي شبهه» پرداخته شد. در گام دوم نيز سه مقوله «انواع راهكارهاي مقابله با شبهه»، «اصول پاسخگويي به شبهه» و «روشهاي پاسخگويي به شبهه» به طور مبسوط مورد بحث و بررسي قرار گرفت. در گام سوم، سنجش شرايط در قالب چهار مقوله «شناخت راديو»، «شناخت ويژگي هاي شبكه راديويي جوان»، «مخاطبشناسي» و «اوضاع كلي حاكم بر جامعه» به صورت مجمل مطرح شد. در گام چهارم، پاسخگويي مطلوب به شبهات ديني جوانان در شبكه راديويي جوان در پنج محور اساسي «مباني»، «مقدمات»، «الزامات»، «انواع رويكردهاي پاسخگويي» و «راهكارهاي حفظ توجه مخاطب» توضيح داده شد. در پايان از تلاش پژوهشگر ارجمند جناب آقاي حجت سليم در پديدآوري اين اثر سپاسگزاري كرده و اميدواريم اين پژوهش، در راستاي نزديكسازي عرصههاي پژوهش به برنامهسازي و توليد، منشا اثر و محل استفاده مديران، تصميمگيران و برنامهسازان رسانه ملي قرار گيرد.
امروزه گروه هاي تبشيري زيادي در سراسر دنيا با استفاده از تمام ظرفيتهاي موجود بهدنبال گسترش آيين مسيحيت هستند. فعاليتهاي تبليغي مسيحيان براي انتشار آرا و عقايد خود در سرزمين هاي گوناگون از صدر مسيحيت آغاز شده است و تا امروز همچنان ادامه دارد. امروزه تبليغ مسيحيت، ديگر مانند سابق بهصورت سنتي نيست؛ بلكه روزبه روز پيچيدهتر مي شود. تبليغ در پوشش خيريه، امور آموزشي، عمراني و بهداشتي شروع ميشود و پس از آن با بهكارگيري رسانه هايي همچون كتاب، روزنامه، راديو، تلويزيون و شبكه هاي ماهواره اي و اينترنت ادامه مييابد. در چند دهه اخير و هم زمان با پديدارشدن ارتباطات رسانه اي نوين مانند ماهواره و اينترنت، مسيحيت با چالش جديدي در تبليغ پيام هاي ديني روبه رو شد. تحولي اساسي به شكل رسانه ايشدن دين و فاصله گرفتن از نمادها و مفاهيم مسيحيت سنتي در ساحتي كه رسانه ها براي آن به ارمغان آوردند، موجب شد برخي فرقه هاي مسيحي در ارزيابي شرايط جديد خود و پيش بيني فرصت ها و تهديداتي كه وجود داشت، شكل جديدي از مراسم ديني و تبليغي را ارائه كنند كه با استقبال مخاطباني مواجه شد. شناخت شيوه هاي تبليغ براي طرح ريزي استراتژيك الگوهاي مؤثر رسانه-اي حائز اهميت است. سابقه اين بحث بهصورت پراكنده، تحقيقات و رصدهايي است كه توسط صداوسيما و ارگان هاي اطلاعاتي و امنيتي انجام شده كه بيشتر به جنبه هاي سياسي آن توجه شده است يا اينكه بيشتر در زمينه آسيب شناسي شبكه هاي ماهواره اي است كه ميكوشد بينظميهاي اخلاقي و فرهنگ بي بندوباري را رواج دهد و در ميان مقالات، نگاه كاربردي به پيشرفت رسانه اي براي ترويج فرهنگ ناب اسلامي كمتر احساس مي¬شود. هدف از تاليف اين تكنگاشت عبارت است از: ـ شناخت فعاليت هاي رسانه اي مسيحيت تبشيري از نظر ساختار و شكل ارائه پيام با تحليل محتوا؛ ـ شناخت شيوه هاي تبشيري مؤثر؛ ـ ارائه راهكارهاي مناسب بهمنظور بي اثرساختن اقدامات تبشيري؛ ـ پيشنهاد ايده براي افزايش جذابيت در توليد برنامه هاي رسانه ملي. در مرحله نخست با استفاده از روش توصيفي ـ تحليلي، اسناد و منابع متعدد در موضوع مسيحيت تبشيري مطالعه و از آن بهره برداري شد. پس از آن، مصاحبه با متخصصاني صورت گرفت كه در حوزه مسيحيت تبشيري، به ويژه رسانه فعاليت داشتند. كشف خلاقانه ايدهها يا توليد اطلاعات مناسب براي برنامه سازي در اين موضوع مزيت استفاده از تجارب متخصصان اين عرصه است. در پايان لازم است از پژوهشگر ارجمند سركار خانم طاهره زاهدي و نيز راهنمايي استادان محترم جناب حجتالاسلام دكتر محمدحسين طاهري آكردي در بخش جنبش پنطيكاستي، حجت الاسلام دكتر سعيد ارجمندفر در بخش رسانه و سينما و حجتالاسلام محمد كاشاني در بخش ارائه راهكار، تشكر و قدرداني كنيم. اميد كه اين گونه آثار روزنهاي هرچند كوچك در راستاي شناساندن فعاليت هاي رسانه اي مسيحيت تبشيري و شيوههاي مواجهه با اين جريان، فراروي مديران و برنامهسازان رسانه ملي بگشايد. ادارهكل پژوهشهاي اسلامي رسانه