گزارش تحقيق پيش رو، نتيجه تبيين رويكردي انتقادي به سنتگرايي در مباني فكري و آراء هنري است. سنتگرايي، برخلاف روآوردن به سنتهاي شرقي، رويكردي غربي و ناشي از تحولات فكري غرب است كه در بستر انديشه غرب و بهويژه اروپا شكل گرفته و از آن ديدگاه است كه به شرق و اسلام نظر ميكنند. اساس تفكر سنتگرايان، رويآوردن به سنتهاي شرقي براي درامانماندن از امواج سهمناك مدرنيته است. در اين ميان، آنها اسلام را بهترين راه ميدانند، ولي تنها راه نميدانند؛ بنابراين در اين گرايش، تفاوتي ميان كوماراسوامي هندو و گنون تازهمسلمان شده نيست و هر دو به يك درجه ميتوانند سنتگرا باشند. يكي از اركان تفكر سنتگرايان، «وحدت متعالي اديان» بوده كه روي ديگر آن «تكثرگرايي در حقانيت اديان» است؛ يعني همانگونه كه اسلام، حق و راهي بهسوي حقيقت است، مسيحيت پولسي، هندوئيسم، بوديسم و آيينهاي چيني چون كنفوسيوس و تائوئيسم هم راهي بهسوي حقيقتاند. سنتگرايان به تبع تقابل ميان سنت و مدرنيته، تقابل ميان هنر سنتي و هنر مدرن را مطرح ميكنند و هنر سنتي را بهمثابه هنر حق، ميپذيرند و هنر مدرن را كه مولود مدرنيته است، طرد ميكنند. آنان هنر سنتي را به هنر قدسي و غيرقدسي تقسيم كرده و قلب هنر سنتي را هنر قدسي ميدانند. آنها معتقدند كه هنر قدسي بهطور مستقيم با آيينهاي عبادي آن دين سروكار دارد يا از متن آن دين ناشي شده است. يكي از اشكالات عمده بر سنتگرايان، كليگويي و مبهم و دربسته سخنگفتن آنهاست و بهنظر ميرسد در پي اثبات عقلي يا نقلي ادعاهاي خويش نيستند. همانطور كه در غرب، تجربه قرون وسطي و تسلط كليسا بر تمام شئون فردي و اجتماعي و عقبماندگي در اين دوران طولاني و تاريك باعث شد به يكباره از ايمان و جهان ديني فاصله گرفته و با هر مسألهاي كه داراي جنبه آسماني است، نگاه منفي داشته باشند، همينطور سرخوردگي از مدرنيسم و وقوع دو جنگ خانمانسوز اول و دوم و كشف اينكه آنچه جهان مدرن وعده داد، سرابي بيش نبوده است؛ باعث شد كه عدهاي در دل اين تمدن، راه فرار را رويكرد به سنتهاي شرقي، كه ريشهاي آسماني دارند، بدانند و بهطور كلي از مدرنيسم و همه دستآوردهاي آن انتقاد كنند. بر اين اساس، سنتگرايي، جرياني غربي و ناشي از واكنش روانشناختي برخي انديشمندان غربي است و اين جريان در جهان اسلام كه اساساً مدرنيسم را جز از راه واردات تجربه نكرده و هنوز چندان از جهان سنتي دور نشده است، نميتواند راه حل مناسبي باشد. در واقع، سنتگرايي واكنش غربي به اوضاع و احوال جهان غرب است و اساساً اين مسئله در جهان اسلام به آن صورت مطرح نيست. اين اثر تلاش دارد موارد ذكرشده را بررسي كرده و با نگرشي خلاقانه و بديع، كاركردهاي سنتگرايي را مورد توجه قرار دهد. در پايان از تلاشهاي علمي پژوهشگر محترم، جناب حجتالاسلام غلامرضا يوسفزاده قدرداني ميكنيم و اميدواريم اين پژوهش، مورد مداقّه و بحث و نظر اصحاب رسانه، پژوهشگران و علاقهمندان اين عرصه قرار گيرد. ادارهكل پژوهشهاي اسلامي رسانه
نظر به ماموريت صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، كه به تعبير بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي به منزله يك دانشگاه تربيتي است، يكي از مهمترين دغدغه هاي تربيتي مديران، سياستگذاران، كارشناسان، برنامهسازان و خبرگان فرهنگي، تاثيرات تربيتي رسانهها، به ويژه رسانه ملي بر آحاد جامعه است. تلويزيون داراي اقتضائاتي است كه برنامه سازاني كه با اين رسانه درعمل آشنايي دارند، با جنبه هايي از اين اقتضائات مواجه مي شوند كه بر ديگران پوشيده است. بنابراين نمي توان نسبت به اين اقتضائات و لوازم آن بي اعتنا بود، لذا ضرورت دارد كه برنامه سازي تربيتي براي كوچك سالان و نوجوانان، هم ازمنظر نظريهپردازي تربيتي و حتي رسانه اي بررسي شود و هم ازمنظر عملِ برنامه سازي. بهعبارتديگر، بايد به هر دو بُعد نظري و عمليِ اين مسئله توجه شود؛ اما بي ترديد، نقطه آغاز، گذر از مسير نظري است كه پژوهش پيش رو اين مهم را به عهده گرفته است. هدف از تأليف اين كتاب پرداختن به طرح يك نظريه هنجاري در حوزه تربيت رسانه اي از منظر يك تربيت پژوه آشنا با حوزه رسانه است تا آغازگر بحث نظري درزمينه تربيت رسانهاي باشد و با ارائه يك راهكار اساسي، مسير تحقق اين آرمان اجتماعي و فرهنگي مهم را هموار كند. محصول اين تحقيق عبارت است از: «سندي كه چارچوب تربيت رسانه اي و درواقع روش اساسي ـ نه شيوه هاي جزئي ـ برنامه سازي براساس يك ديدگاه تربيتي معين را براي تحقق تجربه زندگي پاك (حيات طيبه) در كودكان و نوجوانان درقالب اهداف و راهبردهاي يك برنامه درسي براساس يك ديدگاه تربيتي تعيين و تشريح مي كند». از اين رو اميد است كه اين كتاب با بيان چيستي برنامه¬سازي تلويزيوني با رويكرد تربيتي براي كودكان و نوجوانان و تشريح كاركردهاي موردانتظار آن و نيز مسائل مختلفي كه بهطورمستقيم و غيرمستقيم با آن مرتبط هستند، گامي براي اقدامات بعدي از جمله الگوهاي عملي، شيوه¬ها، تكنيك ها و مهارت هاي لازم جهت ورود به حوزه تربيت از دريچه رسانه باشد. اين پژوهش به همت مولف محترم جناب آقاي دكتر عليرضا رحيمي (تربيت پژوه) كه در زمينه تربيت صاحب تـأليفات زياد و ارزشمندي هستند، به انجام رسيده است كه از زحمات ايشان تقدير و تشكر كرده و آرزو ميكنيم اين اثر مورد توجه برنامهسازان محترم رسانه ملي به ويژه مديران، تهيهكنندگان و سردبيران حوزه تربيت، كودك و نوجوان و رسانه قرار گيرد. ادارهكل پژوهش هاي اسلامي رسانه
هدف پژوهش حاضر بررسي شيوههاي مطلوب پاسخگويي به شبهات ديني جوانان در شبكه راديويي جوان است. براي رسيدن به اين هدف، در پژوهش حاضر از دو روش فراتركيب و مصاحبه عميق با متخصصين بهره لازم را بردهايم. از روش فراتركيب، مطالعات پاسخگويي به شبهات ديني براي فراهم آوردن دادههايي جامع، يكپارچه و نظاممند كه متناسب با كاربست رسانهاي باشد و بتواند در مسير نيل به شيوههاي مطلوب پاسخگويي به شبهات ديني جوانان ياري رساند، استفاده كردهايم و از روش مصاحبه عميق براي بازتعريف شيوههاي پاسخگويي به شبهات در بستر خاص رسانه راديو و به طور ويژه شبكه راديويي جوان بهره برديم. در نتيجه اين پژوهش، شيوههاي مطلوب پاسخگويي به شبهات ديني جوانان در شبكه جوان در قالب يك فرايند ششمرحلهاي ارائه شد. در گام اول، به طور تفصيلي به چهار مقوله «شناخت محتوايي شبهه»، «شناخت عوامل شبههساز»، «شناخت حاملين شبهه» و «شناخت پيامدهاي شبهه» پرداخته شد. در گام دوم نيز سه مقوله «انواع راهكارهاي مقابله با شبهه»، «اصول پاسخگويي به شبهه» و «روشهاي پاسخگويي به شبهه» به طور مبسوط مورد بحث و بررسي قرار گرفت. در گام سوم، سنجش شرايط در قالب چهار مقوله «شناخت راديو»، «شناخت ويژگي هاي شبكه راديويي جوان»، «مخاطبشناسي» و «اوضاع كلي حاكم بر جامعه» به صورت مجمل مطرح شد. در گام چهارم، پاسخگويي مطلوب به شبهات ديني جوانان در شبكه راديويي جوان در پنج محور اساسي «مباني»، «مقدمات»، «الزامات»، «انواع رويكردهاي پاسخگويي» و «راهكارهاي حفظ توجه مخاطب» توضيح داده شد. در پايان از تلاش پژوهشگر ارجمند جناب آقاي حجت سليم در پديدآوري اين اثر سپاسگزاري كرده و اميدواريم اين پژوهش، در راستاي نزديكسازي عرصههاي پژوهش به برنامهسازي و توليد، منشا اثر و محل استفاده مديران، تصميمگيران و برنامهسازان رسانه ملي قرار گيرد.
امروزه گروه هاي تبشيري زيادي در سراسر دنيا با استفاده از تمام ظرفيتهاي موجود بهدنبال گسترش آيين مسيحيت هستند. فعاليتهاي تبليغي مسيحيان براي انتشار آرا و عقايد خود در سرزمين هاي گوناگون از صدر مسيحيت آغاز شده است و تا امروز همچنان ادامه دارد. امروزه تبليغ مسيحيت، ديگر مانند سابق بهصورت سنتي نيست؛ بلكه روزبه روز پيچيدهتر مي شود. تبليغ در پوشش خيريه، امور آموزشي، عمراني و بهداشتي شروع ميشود و پس از آن با بهكارگيري رسانه هايي همچون كتاب، روزنامه، راديو، تلويزيون و شبكه هاي ماهواره اي و اينترنت ادامه مييابد. در چند دهه اخير و هم زمان با پديدارشدن ارتباطات رسانه اي نوين مانند ماهواره و اينترنت، مسيحيت با چالش جديدي در تبليغ پيام هاي ديني روبه رو شد. تحولي اساسي به شكل رسانه ايشدن دين و فاصله گرفتن از نمادها و مفاهيم مسيحيت سنتي در ساحتي كه رسانه ها براي آن به ارمغان آوردند، موجب شد برخي فرقه هاي مسيحي در ارزيابي شرايط جديد خود و پيش بيني فرصت ها و تهديداتي كه وجود داشت، شكل جديدي از مراسم ديني و تبليغي را ارائه كنند كه با استقبال مخاطباني مواجه شد. شناخت شيوه هاي تبليغ براي طرح ريزي استراتژيك الگوهاي مؤثر رسانه-اي حائز اهميت است. سابقه اين بحث بهصورت پراكنده، تحقيقات و رصدهايي است كه توسط صداوسيما و ارگان هاي اطلاعاتي و امنيتي انجام شده كه بيشتر به جنبه هاي سياسي آن توجه شده است يا اينكه بيشتر در زمينه آسيب شناسي شبكه هاي ماهواره اي است كه ميكوشد بينظميهاي اخلاقي و فرهنگ بي بندوباري را رواج دهد و در ميان مقالات، نگاه كاربردي به پيشرفت رسانه اي براي ترويج فرهنگ ناب اسلامي كمتر احساس مي¬شود. هدف از تاليف اين تكنگاشت عبارت است از: ـ شناخت فعاليت هاي رسانه اي مسيحيت تبشيري از نظر ساختار و شكل ارائه پيام با تحليل محتوا؛ ـ شناخت شيوه هاي تبشيري مؤثر؛ ـ ارائه راهكارهاي مناسب بهمنظور بي اثرساختن اقدامات تبشيري؛ ـ پيشنهاد ايده براي افزايش جذابيت در توليد برنامه هاي رسانه ملي. در مرحله نخست با استفاده از روش توصيفي ـ تحليلي، اسناد و منابع متعدد در موضوع مسيحيت تبشيري مطالعه و از آن بهره برداري شد. پس از آن، مصاحبه با متخصصاني صورت گرفت كه در حوزه مسيحيت تبشيري، به ويژه رسانه فعاليت داشتند. كشف خلاقانه ايدهها يا توليد اطلاعات مناسب براي برنامه سازي در اين موضوع مزيت استفاده از تجارب متخصصان اين عرصه است. در پايان لازم است از پژوهشگر ارجمند سركار خانم طاهره زاهدي و نيز راهنمايي استادان محترم جناب حجتالاسلام دكتر محمدحسين طاهري آكردي در بخش جنبش پنطيكاستي، حجت الاسلام دكتر سعيد ارجمندفر در بخش رسانه و سينما و حجتالاسلام محمد كاشاني در بخش ارائه راهكار، تشكر و قدرداني كنيم. اميد كه اين گونه آثار روزنهاي هرچند كوچك در راستاي شناساندن فعاليت هاي رسانه اي مسيحيت تبشيري و شيوههاي مواجهه با اين جريان، فراروي مديران و برنامهسازان رسانه ملي بگشايد. ادارهكل پژوهشهاي اسلامي رسانه
هدف نام گذاري سالانه رهبرمعظم انقلاب اسلامي منطبق بر اهميت موضوع به تناسب شرايط روز كشور ،تمركز فعاليت ها در حاكميت اعم از قواي سه گانه و حول شعار سال است و تعيين اين شعارها سالانه نه ققط براي مسئولان اجرايي ، قضايي و قانون گذار كشور ،كه راهبرد براي آحاد ملت است . در سال 1399نيز رهبر معظم انقلاب ،محور فعاليت ها را «جهش توليد"نام گذاري فرمودند. ادارهكل پژوهش هاي اسلامي رسانه طبق روال سال هاي گذشته ، فرمان رهبر معظم انقلاب را لبيك گفته و بر اين اساس با هدف دستيابي سهل عوامل رسانه ملي به ويژه دست اندركاران برنامه سازي به موضوعات مرتبط با جهش توليد بخش هايي از آثار منتشر شده در سالهاي گذشته را در قالب يك مجموعه مستقل در اختيار علاقمندان قرار مي گيرد، بدان اميد كه در روشن شدن ابعاد گوناگون موضوع رونق توليد مفيد واقع گردد. كتابهايي كه دراين خصوص به كار رفته اند عبارتند از: حمايت از توليد ملي در سيره عالمان ديني و نخبگان ملي(سيد علي محمّدي متكازيني و سيد محمدحسين حسيني هرندي) رسانه ملي پيشران اقتصاد مقاومتي(گروهي) رسانه و نقش خانواده در توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني (حسين رئيسي واناني، غلامحسن عيوضي) توليد، كار و سرمايه از منظر آموزههاي ديني (سيد صادق سيدنژاد و سيد رضي سيدنژاد) ايدهپردازي و موضوعيابي رسانهاي توليد ملّي؛ حمايت از كار و سرمايه ايراني )محمدكاظم جعفرزاده فيروزآبادي( زيرنويس ها و پيام هاي كوتاه ويژه توليد ملي حمايت از كار و سرمايه ايراني(مريم سقلاطوني) زن، خانواده و توليد با تأكيد بر نقش رسانه ملي(رضايي و پيشوايي) نقش رسانه در ارتقاي توليد ملي و توسعهيافتگي (سيده صديقه حسيني) راهنماي مطالعاتي اقتصاد مقاومتي، توليد و اشتغال
سال 1399 از سوی رهبر معظم انقلاب، سال «جهش تولید» نامگذاری شد. بر همین اساس، حرکت در مسیر پیشرفت اقتصادی و حل مشکلات که دغدغه اصلی کشور در یک دهه گذشته بود، در سال پیشرو نیز در اولویتهای سیاستگذاری و فعالیتهای دولت و مردم قرار خواهد گرفت. تأکید به ضرورت دهبرابرشدن فعالیتها در امر تولید داخلی با تاثیرگذاری بر زندگی مردم، نقطه ثقل فرمایش ایشان در پیام نوروزی بود که نیاز به یک جهاد عمومی برای تحقق آن دارد. اثر پیشرو، حاصل تلاش شبانهروزی پژوهشگران ادارهکل پژوهشهای اسلامی سازمان صداوسیماست که با محوریت شعار سال، به تولید محتوای مورد نیاز مدیران و برنامهسازان رسانه ملی پرداخته است. این اثر که نتیجه گفتگو با کارشناسان حوزوی، دانشگاهی و برنامهسازان رسانه و همچنین مطالعه آثار علمی در این زمینه است، شامل مطالبی چون «جهش تولید در آیینه بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی»، «راهبردها و ایدههای برنامهسازی» ویژه مخاطب عام، کودک و نوجوان و جوان، زن و خانواده، «کلیدواژههای پیشنهادی» در دو بخش ایجابی و سلبی، «سؤالات رسانه از مردم، کارشناسان و مسئولان»، «زیرنوشت»، «موضع شبکههای وهابی فارسیزبان نسبت به شعار سال» و معرفی آثار ادارهکل پژوهشهای اسلامی صداوسیما درباره مسائل اقتصادی میباشد. امید است که مدیران و برنامهسازان رسانه ملی بتوانند از این کوشش پژوهشمحور در امر سیاستگذاری و همچنین تولید برنامه در شبکههای صداوسیما بهره لازم را ببرند. در اینجا لازم است از پژوهشگران محترم آقایان دکتر احسان آذرکمند، محمد خلجی، عباس غلامی، علی امانی، حسین دهقان منشادی، سیدصادق سیدنژاد، حمید رحمانی، سیدمحمدحسین حسینی هرندی، امیر دلاورزاده، محمدسعید کبیر، علی کاملی و خانمها مریم سقلاطونی، فریده پیشوایی، سیدهمریم چاوشی و راضیه زند که در پدیدآوری این اثر اهتمام داشتند، قدردانی کنیم. همچنین از اساتید و کارشناسان محترم آقایان حجتالاسلام والمسلمین دکتر عبدالکریم بهجتپور، دکتر احمد پهلوانیان، حجتالاسلام والمسلمین دکتر صداقت کشفی، دکتر امید جهانشاهی، دکتر حسین بصیریان جهرمی، دکتر مصطفی مولایی، رحمان سیفی آزاد، احسان شریعتی، قاسم کرباسیان و خانمها مریم معینالاسلام، دکتر مریم اسماعیلی، دکتر نفیسه فقیهی مقدس، دکتر راضیه میرعلی ملک و دکتر شفیقه نیکجهان بابت ارائه نظرات کارشناسی و مشاوره تقدیر و تشکر میکنیم. اداره کل پژوهشهای اسلامی رسانه
انتقال مفاهيم معنوي در قالب انيميشن، پژوهشي است كه به منظور مطرح كردن جذّابيتهاي بصري و عمق تأثير اين مديوم بر مخاطب كودك و نوجوان، انجام شده است. تلاش اثر حاضر بر اين بوده كه پس از آشناساختن مخاطب با اين مديوم، به بررسي تئوريك آن از منظر مباني نظري فلسفه اسلامي بپردازد. انيميشنها معمولاً به شكل روگرفتي از تكنيكها و سبكهاي توليد در انيميشنهاي هاليودي ساخته ميشوند. با توجه به رسالت اداره¬كل پژوهشهاي اسلامي رسانه، جستوجو براي يافتن چهارچوبي كه در عين تناسب و ابتناء بر نظام هستيشناسانه حِكمي مسلمانان، ناظر به دستورالعملها و راهبردهاي عملي و كاربردي باشد و به مسيري خاص و حكمتبنيان در عرصه برنامهسازي پويانمايي بينجامد، از اهداف انجام اين پژوهش به شمار مي¬رود.
موضوع حضور زن در اجتماع، يكي از مسائل بحثبرانگيز و مورد مناقشه در دهههاي اخير است. اين مسئله، پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران نيز بهعنوان يكي از دغدغهها و سؤالات علاقمندان مسايل اجتماعي بوده است. مطالعه و تعمق در آيات قرآن و روايات اسلامي، مؤيد اين نكته است كه اسلام، احياگر شخصيت زن و حافظ كرامت انساني اوست و اين آيين ناب، براي زن همانند مرد، حقوق اقتصادي، اجتماعي و سياسي قائل است. در اسلام، زن مانند مرد ميتواند با رعايت قوانين و مقررات اسلامي در فعاليتهاي اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي شركت كند تا آنجا كه در بسياري از موارد، شركت زنان در جامعه و بهعهدهگرفتن مسئوليتهاي عمومي، مانند مردان، واجب است؛ از جمله: تصدي امور بانوان در جامعه، امربهمعروف و نهيازمنكر و بسياري از فعاليتهايي كه متناسب با زن بوده و اختصاص به زن دارد. البته شركت در فعاليتهاي عمومي و بهعهدهگرفتن مسئوليتهاي اجتماعي زنان، مشروط به شرايطي است كه بايد از سوي جامعه مهيا شود و مقدمات اين حضور را فراهم سازد؛ لذا در صورتي اين حضور، مثبت و سازنده است كه در چارچوب مقررات الهي و ديني باشد. براين اساس، حضور اجتماعي زن در جامعه، حضوري بيضابطه نيست و اسلام ضمن اينكه فعاليت زن در جامعه را يك تكليف براي او دانسته، شرايطي نيز براي آن قائل شده است؛ چرا كه اگر قرار باشد زنان، با توجه به ويژگيهاي ذاتي و طبيعي خود، حضوري بدون ضابطه داشته باشند، علاوه بر اينكه نميتوانند به جامعه خدمت كنند، به عاملي براي ايجاد اختلال در جامعه نيز تبديل ميشوند. براي اين كه در جامعه ايجاد اختلال صورت نگيرد و اين جذابيتهاي زنانه مورد سواستفاده واقع نشود، ضوابطي از جمله نحوه پوشش بانوان براي حضور در اجتماع در نظر گرفته شده و حتي براي نوع صحبت كردن، نگاه ايشان و ديگر موارد، شرايطي در نظر گرفته شده است تا هم حضوري عفيفانه، هم پوششي عفيفانه، هم نگاه عفيفانه و هم رفتاري عفيفانه داشته باشند. بر اين اساس، كار، فعاليت و حضور در عرصه اجتماعي براي زنان مسلمان از ديد اسلام با رعايت چارچوب فقهي واخلاقي و همچنين حفظ كانون خانواده نه تنها ممانعتي ندارد؛ بلكه يكي از مجوزهايي است كه از طرف دين براي آنها صادر شده و بهعنوان يك مسئوليت و تكليف در دين براي تمامي مسلمانان لحاظ شده است. در اين ميان، يكي از عرصههاي مهم اجتماعي، رسانه است و حضور زنان در آن بسيار پررنگ بوده و بدون ترديد رسيدن به رسانه تراز انقلاب اسلامي بدون ترسيم و ساري و جاريكردن قواعد فقهي واخلاقي، بهويژه در مقوله حضور زن امكانپذير نيست. از آنجا كه رسانه بايد پذيراي حضور زن باشد، بنابراين لازم است به نحوه حضور زن در رسانه اهتمام جدي داشته باشد و براي كيفيتبخشي به آن حضور، نيازمند ترسيم چارچوب فقهي، اعتقادي و اخلاقي براي اين حضور است. اثر حاضر، درآمدي است بر بايستههاي اخلاقي حضور اجتماعي زنان در رسانه و اينكه نحوه اين حضور در رسانه بر اساس قواعد اخلاقي، چگونه بايد باشد. در پايان از زحمات و تلاشهاي ارزنده پژوهشگر ارجمند جناب حجتالاسلام آقاي محمد همتي در پديدآوري اين اثر قدرداني ميكنيم و اميدواريم اين نوشتار، مورد توجه صاحبان انديشه، مديران و برنامهسازان رسانه ملي قرار گيرد. ادارهكل پژوهش هاي اسلامي رسانه
در منطق اسلام وسعتبخشيدن به زندگي مادي مستحب است؛ ولي بهاندازهاي كه نياز طبيعي انسان تأمين شود و محتاج كسي نباشد؛ نه آنكه روزبهروز زندگي مادي و دنيوي خويش را توسعه و آن را شأن كاذب خود قرار دهد؛ زيرا در اين صورت، جامعه اسلامي با پديده شومي چون اشرافيگري و تجملگرايي روبهرو خواهد شد. اشرافيگري و تجملگرايي از هر مسلماني ناپسند و از مديران جامعه اسلامي، ناپسندتر است و از جمله فسادهاي اخلاقي حاكمان بهشمار ميآيد. اگر بهرهمندي انسان از امكانات، فخر و فضل و كمال بود، بايد پيامبران الهي كه مقربترين افراد به خداوند هستند، ثروتمندترين انسانها باشند، حال آنكه به فرموده اميرمؤمنان، حضرت علي(ع)، پيامبراكرم(ص) گرسنگي را بيش از ديگران، بر خود روا ميداشت و وقتي دنيا به وي عرضه شد، از پذيرفتن آن امتناع ورزيد. اميرمؤمنان(ع) ميافزايد: از نظر تاريخي مسلّم است كه انبيا، خصوصاً پيامبر اكرم(ص)، ساده زندگي ميكردند. بنابراين اگر ثروتمندبودن كمال باشد، بايد پذيرفت كه ـ معاذالله ـ حقتعالي كاملترين انسانها را از اين كمال محروم كرده است. بنابراين تجملگرايي براي مسئولان نظام اسلامي، مسئلهاي ناروا و نكوهيده است و در روايات از اين گرايش نكوهش شده است. امروزه كه مردم با رسانهها، زندگي و الگوهاي سبك زندگي خود را از آنان تقليد ميكنند، نقش رسانهها در موضوع تجملگرايي و اشرافيگري از اهميت بسزايي برخوردار است؛ زيرا رسانهها بهگونهاي بر الگوهاي زندگي مردم اثر ميگذارند كه مخاطبان، بسياري از فعاليتهاي ديگر خود را با برنامههاي آنان تنظيم ميكنند و به همين دليل تلويزيون بهصورت يك گروه مرجع قوي درآمده است (گيدنز، 1373، ص476). براساس اين قاعده هر چه تلويزيون بتواند بهصورت يك گروه مرجع مثبت دربيايد، تأثير و نفوذ بيشتري بر بينندگان خود ميگذارد. اين نفوذ از طريق تغيير نگرشها، گرايشها، باورها، ارزشها يا رفتار اشخاص ديگر صورت ميگيرد كه منجر به تغيير رفتار بر اثر تقليد ميشود و دانشمندان از آن به برانگيختن مخاطبان به عمل ياد كردهاند. (فرهنگي، 1373، ص46) برايناساس بايد مهمترين راهبرد رسانه ملي كه يك منبع ارسال پيام در معرفي و بازنمايي الگوهاي مورد علاقه مخاطبان خود است، پرهيز از گرايش به روحيه اشرافيگري و تجملگرايي باشد؛ زيرا انسانها، بهعنوان تماشاچيان فيلمها در شرايط بسيار حساسي، خود را جاي هنرپيشهها گذاشته، رفتار آنان را تقليد كرده، ارزشهاي ناخودآگاهانه تزريقشده را دروني ميكنند. (رفيعپور، 1370، ص36) بر اين اساس، اثر حاضر براي دستيابي به هدف فوق و پشتيباني پژوهشي از برنامهسازان، با مطالعه و بررسي علمي برنامههاي رسانه ملي به رشته تحرير درآمده است. بهدليل كمبود ادبيات نظري در اين زمينه، به نظر ميرسد اين پژوهش بتواند خلأ موجود را تا حدودي پر كند و بستر لازم را براي انجامدادن پژوهشهاي جديد فراهم سازد. در پايان از زحمات پژوهشگر ارجمند، جناب آقاي دكتر مهدي مبيني در پديدآوري اين اثر سپاسگزاري ميكنيم و اميدواريم مورد استفاده مديران، برنامهسازان و پژوهشگران رسانه ملي قرار گيرد.
اگرچه تكفيري هاي وهابي در اكثر كشورها با شكست نظامي روبه رو شدند و پايگاه منطقه اي و اجتماعي مهمي در هيچ كجاي دنيا و كشورهاي اسلامي ندارند، اما به واقع اين گروه ها يك گروه نظامي صرف نيستند، آنها يك فكر و اعتقاد هستندكه با تبليغات فراوان و استفاده از ابزارهاي رسانه اي جديد و پول كشورهاي مرتجع عربي و همچنين ضعف اعتقادي مسلمانان و غير مسلمانان توانستند تفكر تكفيررا در دنيا پراكنده كنند و از اين راه به اعوان و انصار، دست يابند و با كمك قدرت هاي جهاني، مناطقي را به اشغال خود دربياورند. بنابراين بعد نظامي و سلطه آنها اگرچه در مدت زمان كوتاهي به همت جمهوري اسلامي ايران و مقاومت مردم منطقه تقريباً نابود شد، اما فكر و انديشه آنها به اين زودي زايل شدني نيست و به پژوهش و روشنگري ابعاد مختلف انحرافي آنهانياز دارد. اين پژوهش درصدد آن است تبيين كند اين گروه ها برآمده از افكار جديد نيستند و ريشه در جاهليت گروه هاي انحرافي صدر اسلام، همچون خوارج دارند؛ يعني همان گروه هايي كه در مقابل امام بر حق و خليفه معتمده همه مسلمانان ايستادند و مسلمانان بسياري را به جرم تكفير از دم تيغ گذراندند. در پايان از پژوهشگر ارجمند جناب حجت الاسلام اكبر اسدعليزاده عضو هيئت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي كه زحمت اين تحقيق را بر عهده داشتند،تشكر ميكنيم. اميد است اصحاب رسانه از آن بهره گيرند.