هدف نام گذاري سالانه رهبرمعظم انقلاب اسلامي منطبق بر اهميت موضوع به تناسب شرايط روز كشور ،تمركز فعاليت ها در حاكميت اعم از قواي سه گانه و حول شعار سال است و تعيين اين شعارها سالانه نه ققط براي مسئولان اجرايي ، قضايي و قانون گذار كشور ،كه راهبرد براي آحاد ملت است . در سال 1399نيز رهبر معظم انقلاب ،محور فعاليت ها را «جهش توليد"نام گذاري فرمودند. ادارهكل پژوهش هاي اسلامي رسانه طبق روال سال هاي گذشته ، فرمان رهبر معظم انقلاب را لبيك گفته و بر اين اساس با هدف دستيابي سهل عوامل رسانه ملي به ويژه دست اندركاران برنامه سازي به موضوعات مرتبط با جهش توليد بخش هايي از آثار منتشر شده در سالهاي گذشته را در قالب يك مجموعه مستقل در اختيار علاقمندان قرار مي گيرد، بدان اميد كه در روشن شدن ابعاد گوناگون موضوع رونق توليد مفيد واقع گردد. كتابهايي كه دراين خصوص به كار رفته اند عبارتند از: حمايت از توليد ملي در سيره عالمان ديني و نخبگان ملي(سيد علي محمّدي متكازيني و سيد محمدحسين حسيني هرندي) رسانه ملي پيشران اقتصاد مقاومتي(گروهي) رسانه و نقش خانواده در توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني (حسين رئيسي واناني، غلامحسن عيوضي) توليد، كار و سرمايه از منظر آموزههاي ديني (سيد صادق سيدنژاد و سيد رضي سيدنژاد) ايدهپردازي و موضوعيابي رسانهاي توليد ملّي؛ حمايت از كار و سرمايه ايراني )محمدكاظم جعفرزاده فيروزآبادي( زيرنويس ها و پيام هاي كوتاه ويژه توليد ملي حمايت از كار و سرمايه ايراني(مريم سقلاطوني) زن، خانواده و توليد با تأكيد بر نقش رسانه ملي(رضايي و پيشوايي) نقش رسانه در ارتقاي توليد ملي و توسعهيافتگي (سيده صديقه حسيني) راهنماي مطالعاتي اقتصاد مقاومتي، توليد و اشتغال
سال 1399 از سوی رهبر معظم انقلاب، سال «جهش تولید» نامگذاری شد. بر همین اساس، حرکت در مسیر پیشرفت اقتصادی و حل مشکلات که دغدغه اصلی کشور در یک دهه گذشته بود، در سال پیشرو نیز در اولویتهای سیاستگذاری و فعالیتهای دولت و مردم قرار خواهد گرفت. تأکید به ضرورت دهبرابرشدن فعالیتها در امر تولید داخلی با تاثیرگذاری بر زندگی مردم، نقطه ثقل فرمایش ایشان در پیام نوروزی بود که نیاز به یک جهاد عمومی برای تحقق آن دارد. اثر پیشرو، حاصل تلاش شبانهروزی پژوهشگران ادارهکل پژوهشهای اسلامی سازمان صداوسیماست که با محوریت شعار سال، به تولید محتوای مورد نیاز مدیران و برنامهسازان رسانه ملی پرداخته است. این اثر که نتیجه گفتگو با کارشناسان حوزوی، دانشگاهی و برنامهسازان رسانه و همچنین مطالعه آثار علمی در این زمینه است، شامل مطالبی چون «جهش تولید در آیینه بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی»، «راهبردها و ایدههای برنامهسازی» ویژه مخاطب عام، کودک و نوجوان و جوان، زن و خانواده، «کلیدواژههای پیشنهادی» در دو بخش ایجابی و سلبی، «سؤالات رسانه از مردم، کارشناسان و مسئولان»، «زیرنوشت»، «موضع شبکههای وهابی فارسیزبان نسبت به شعار سال» و معرفی آثار ادارهکل پژوهشهای اسلامی صداوسیما درباره مسائل اقتصادی میباشد. امید است که مدیران و برنامهسازان رسانه ملی بتوانند از این کوشش پژوهشمحور در امر سیاستگذاری و همچنین تولید برنامه در شبکههای صداوسیما بهره لازم را ببرند. در اینجا لازم است از پژوهشگران محترم آقایان دکتر احسان آذرکمند، محمد خلجی، عباس غلامی، علی امانی، حسین دهقان منشادی، سیدصادق سیدنژاد، حمید رحمانی، سیدمحمدحسین حسینی هرندی، امیر دلاورزاده، محمدسعید کبیر، علی کاملی و خانمها مریم سقلاطونی، فریده پیشوایی، سیدهمریم چاوشی و راضیه زند که در پدیدآوری این اثر اهتمام داشتند، قدردانی کنیم. همچنین از اساتید و کارشناسان محترم آقایان حجتالاسلام والمسلمین دکتر عبدالکریم بهجتپور، دکتر احمد پهلوانیان، حجتالاسلام والمسلمین دکتر صداقت کشفی، دکتر امید جهانشاهی، دکتر حسین بصیریان جهرمی، دکتر مصطفی مولایی، رحمان سیفی آزاد، احسان شریعتی، قاسم کرباسیان و خانمها مریم معینالاسلام، دکتر مریم اسماعیلی، دکتر نفیسه فقیهی مقدس، دکتر راضیه میرعلی ملک و دکتر شفیقه نیکجهان بابت ارائه نظرات کارشناسی و مشاوره تقدیر و تشکر میکنیم. اداره کل پژوهشهای اسلامی رسانه
انتقال مفاهيم معنوي در قالب انيميشن، پژوهشي است كه به منظور مطرح كردن جذّابيتهاي بصري و عمق تأثير اين مديوم بر مخاطب كودك و نوجوان، انجام شده است. تلاش اثر حاضر بر اين بوده كه پس از آشناساختن مخاطب با اين مديوم، به بررسي تئوريك آن از منظر مباني نظري فلسفه اسلامي بپردازد. انيميشنها معمولاً به شكل روگرفتي از تكنيكها و سبكهاي توليد در انيميشنهاي هاليودي ساخته ميشوند. با توجه به رسالت اداره¬كل پژوهشهاي اسلامي رسانه، جستوجو براي يافتن چهارچوبي كه در عين تناسب و ابتناء بر نظام هستيشناسانه حِكمي مسلمانان، ناظر به دستورالعملها و راهبردهاي عملي و كاربردي باشد و به مسيري خاص و حكمتبنيان در عرصه برنامهسازي پويانمايي بينجامد، از اهداف انجام اين پژوهش به شمار مي¬رود.
موضوع حضور زن در اجتماع، يكي از مسائل بحثبرانگيز و مورد مناقشه در دهههاي اخير است. اين مسئله، پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران نيز بهعنوان يكي از دغدغهها و سؤالات علاقمندان مسايل اجتماعي بوده است. مطالعه و تعمق در آيات قرآن و روايات اسلامي، مؤيد اين نكته است كه اسلام، احياگر شخصيت زن و حافظ كرامت انساني اوست و اين آيين ناب، براي زن همانند مرد، حقوق اقتصادي، اجتماعي و سياسي قائل است. در اسلام، زن مانند مرد ميتواند با رعايت قوانين و مقررات اسلامي در فعاليتهاي اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي شركت كند تا آنجا كه در بسياري از موارد، شركت زنان در جامعه و بهعهدهگرفتن مسئوليتهاي عمومي، مانند مردان، واجب است؛ از جمله: تصدي امور بانوان در جامعه، امربهمعروف و نهيازمنكر و بسياري از فعاليتهايي كه متناسب با زن بوده و اختصاص به زن دارد. البته شركت در فعاليتهاي عمومي و بهعهدهگرفتن مسئوليتهاي اجتماعي زنان، مشروط به شرايطي است كه بايد از سوي جامعه مهيا شود و مقدمات اين حضور را فراهم سازد؛ لذا در صورتي اين حضور، مثبت و سازنده است كه در چارچوب مقررات الهي و ديني باشد. براين اساس، حضور اجتماعي زن در جامعه، حضوري بيضابطه نيست و اسلام ضمن اينكه فعاليت زن در جامعه را يك تكليف براي او دانسته، شرايطي نيز براي آن قائل شده است؛ چرا كه اگر قرار باشد زنان، با توجه به ويژگيهاي ذاتي و طبيعي خود، حضوري بدون ضابطه داشته باشند، علاوه بر اينكه نميتوانند به جامعه خدمت كنند، به عاملي براي ايجاد اختلال در جامعه نيز تبديل ميشوند. براي اين كه در جامعه ايجاد اختلال صورت نگيرد و اين جذابيتهاي زنانه مورد سواستفاده واقع نشود، ضوابطي از جمله نحوه پوشش بانوان براي حضور در اجتماع در نظر گرفته شده و حتي براي نوع صحبت كردن، نگاه ايشان و ديگر موارد، شرايطي در نظر گرفته شده است تا هم حضوري عفيفانه، هم پوششي عفيفانه، هم نگاه عفيفانه و هم رفتاري عفيفانه داشته باشند. بر اين اساس، كار، فعاليت و حضور در عرصه اجتماعي براي زنان مسلمان از ديد اسلام با رعايت چارچوب فقهي واخلاقي و همچنين حفظ كانون خانواده نه تنها ممانعتي ندارد؛ بلكه يكي از مجوزهايي است كه از طرف دين براي آنها صادر شده و بهعنوان يك مسئوليت و تكليف در دين براي تمامي مسلمانان لحاظ شده است. در اين ميان، يكي از عرصههاي مهم اجتماعي، رسانه است و حضور زنان در آن بسيار پررنگ بوده و بدون ترديد رسيدن به رسانه تراز انقلاب اسلامي بدون ترسيم و ساري و جاريكردن قواعد فقهي واخلاقي، بهويژه در مقوله حضور زن امكانپذير نيست. از آنجا كه رسانه بايد پذيراي حضور زن باشد، بنابراين لازم است به نحوه حضور زن در رسانه اهتمام جدي داشته باشد و براي كيفيتبخشي به آن حضور، نيازمند ترسيم چارچوب فقهي، اعتقادي و اخلاقي براي اين حضور است. اثر حاضر، درآمدي است بر بايستههاي اخلاقي حضور اجتماعي زنان در رسانه و اينكه نحوه اين حضور در رسانه بر اساس قواعد اخلاقي، چگونه بايد باشد. در پايان از زحمات و تلاشهاي ارزنده پژوهشگر ارجمند جناب حجتالاسلام آقاي محمد همتي در پديدآوري اين اثر قدرداني ميكنيم و اميدواريم اين نوشتار، مورد توجه صاحبان انديشه، مديران و برنامهسازان رسانه ملي قرار گيرد. ادارهكل پژوهش هاي اسلامي رسانه
در منطق اسلام وسعتبخشيدن به زندگي مادي مستحب است؛ ولي بهاندازهاي كه نياز طبيعي انسان تأمين شود و محتاج كسي نباشد؛ نه آنكه روزبهروز زندگي مادي و دنيوي خويش را توسعه و آن را شأن كاذب خود قرار دهد؛ زيرا در اين صورت، جامعه اسلامي با پديده شومي چون اشرافيگري و تجملگرايي روبهرو خواهد شد. اشرافيگري و تجملگرايي از هر مسلماني ناپسند و از مديران جامعه اسلامي، ناپسندتر است و از جمله فسادهاي اخلاقي حاكمان بهشمار ميآيد. اگر بهرهمندي انسان از امكانات، فخر و فضل و كمال بود، بايد پيامبران الهي كه مقربترين افراد به خداوند هستند، ثروتمندترين انسانها باشند، حال آنكه به فرموده اميرمؤمنان، حضرت علي(ع)، پيامبراكرم(ص) گرسنگي را بيش از ديگران، بر خود روا ميداشت و وقتي دنيا به وي عرضه شد، از پذيرفتن آن امتناع ورزيد. اميرمؤمنان(ع) ميافزايد: از نظر تاريخي مسلّم است كه انبيا، خصوصاً پيامبر اكرم(ص)، ساده زندگي ميكردند. بنابراين اگر ثروتمندبودن كمال باشد، بايد پذيرفت كه ـ معاذالله ـ حقتعالي كاملترين انسانها را از اين كمال محروم كرده است. بنابراين تجملگرايي براي مسئولان نظام اسلامي، مسئلهاي ناروا و نكوهيده است و در روايات از اين گرايش نكوهش شده است. امروزه كه مردم با رسانهها، زندگي و الگوهاي سبك زندگي خود را از آنان تقليد ميكنند، نقش رسانهها در موضوع تجملگرايي و اشرافيگري از اهميت بسزايي برخوردار است؛ زيرا رسانهها بهگونهاي بر الگوهاي زندگي مردم اثر ميگذارند كه مخاطبان، بسياري از فعاليتهاي ديگر خود را با برنامههاي آنان تنظيم ميكنند و به همين دليل تلويزيون بهصورت يك گروه مرجع قوي درآمده است (گيدنز، 1373، ص476). براساس اين قاعده هر چه تلويزيون بتواند بهصورت يك گروه مرجع مثبت دربيايد، تأثير و نفوذ بيشتري بر بينندگان خود ميگذارد. اين نفوذ از طريق تغيير نگرشها، گرايشها، باورها، ارزشها يا رفتار اشخاص ديگر صورت ميگيرد كه منجر به تغيير رفتار بر اثر تقليد ميشود و دانشمندان از آن به برانگيختن مخاطبان به عمل ياد كردهاند. (فرهنگي، 1373، ص46) برايناساس بايد مهمترين راهبرد رسانه ملي كه يك منبع ارسال پيام در معرفي و بازنمايي الگوهاي مورد علاقه مخاطبان خود است، پرهيز از گرايش به روحيه اشرافيگري و تجملگرايي باشد؛ زيرا انسانها، بهعنوان تماشاچيان فيلمها در شرايط بسيار حساسي، خود را جاي هنرپيشهها گذاشته، رفتار آنان را تقليد كرده، ارزشهاي ناخودآگاهانه تزريقشده را دروني ميكنند. (رفيعپور، 1370، ص36) بر اين اساس، اثر حاضر براي دستيابي به هدف فوق و پشتيباني پژوهشي از برنامهسازان، با مطالعه و بررسي علمي برنامههاي رسانه ملي به رشته تحرير درآمده است. بهدليل كمبود ادبيات نظري در اين زمينه، به نظر ميرسد اين پژوهش بتواند خلأ موجود را تا حدودي پر كند و بستر لازم را براي انجامدادن پژوهشهاي جديد فراهم سازد. در پايان از زحمات پژوهشگر ارجمند، جناب آقاي دكتر مهدي مبيني در پديدآوري اين اثر سپاسگزاري ميكنيم و اميدواريم مورد استفاده مديران، برنامهسازان و پژوهشگران رسانه ملي قرار گيرد.
اگرچه تكفيري هاي وهابي در اكثر كشورها با شكست نظامي روبه رو شدند و پايگاه منطقه اي و اجتماعي مهمي در هيچ كجاي دنيا و كشورهاي اسلامي ندارند، اما به واقع اين گروه ها يك گروه نظامي صرف نيستند، آنها يك فكر و اعتقاد هستندكه با تبليغات فراوان و استفاده از ابزارهاي رسانه اي جديد و پول كشورهاي مرتجع عربي و همچنين ضعف اعتقادي مسلمانان و غير مسلمانان توانستند تفكر تكفيررا در دنيا پراكنده كنند و از اين راه به اعوان و انصار، دست يابند و با كمك قدرت هاي جهاني، مناطقي را به اشغال خود دربياورند. بنابراين بعد نظامي و سلطه آنها اگرچه در مدت زمان كوتاهي به همت جمهوري اسلامي ايران و مقاومت مردم منطقه تقريباً نابود شد، اما فكر و انديشه آنها به اين زودي زايل شدني نيست و به پژوهش و روشنگري ابعاد مختلف انحرافي آنهانياز دارد. اين پژوهش درصدد آن است تبيين كند اين گروه ها برآمده از افكار جديد نيستند و ريشه در جاهليت گروه هاي انحرافي صدر اسلام، همچون خوارج دارند؛ يعني همان گروه هايي كه در مقابل امام بر حق و خليفه معتمده همه مسلمانان ايستادند و مسلمانان بسياري را به جرم تكفير از دم تيغ گذراندند. در پايان از پژوهشگر ارجمند جناب حجت الاسلام اكبر اسدعليزاده عضو هيئت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي كه زحمت اين تحقيق را بر عهده داشتند،تشكر ميكنيم. اميد است اصحاب رسانه از آن بهره گيرند.
بيگمان، انتخابات يكي از اركان مهم و اساسي در نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران به شمار ميرود كه نشاندهنده تعامل نظام و مردم است و همواره كانون توجه بوده است. انتخابات در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، سخنان امام خميني و مقام معظم رهبري (مدظلهالعالي) جايگاه ويژهاي دارد. بايد دانست كه شركت در انتخابات، عامترين، سهلترين و كمهزينهترين نوع مشاركت سياسي است و يكي از معيارهاي تعيينكننده ميزان مشاركت سياسي و همراهي مردم با نظام است. امام راحل در ارتباط با نقش مردم در انتخابات معتقدند: «همه مسئول سرنوشت كشور و اسلام هستند چه در نسل حاضر و چه در نسلهاي آينده». همچنين فرمودند: «گمان نميكنم كه نقش و اهميت انتخابات بر كسي پوشيده باشد، بحمدالله هر چه از عمر با بركت انقلاب شكوه¬مند اسلامي ميگذرد، مردم مسلمان و متعهد كشور به اهميت حضور و نقش تعيينكننده خود در تمامي صحنههاي انقلاب آشناتر ميشوند و راز دوام، بقا و استحكام قيام الهي خود را بهتر كشف مينمايند». از طرف ديگر رهبر فرزانه انقلاب هم اين حضور را، حضوري مسئولانه ميدانند و ميفرمايند: «وظيفه آحاد عظيم ملت هم اين است كه در اين حادثه بسيار مهم كه به سرنوشت كشور مربوط ميشود به طور دلسوزانه و مسئولانه شركت كنند». (1/1/1380) همچنين ايشان انتخابات را مظهر اقتدار ملي دانسته و ميفرمايند: «اگر ملت عزيز ايران بتواند در اين انتخابات، آراي فراوان خود را به ميدان بياورد و حضور مردمي، حضور چشمگيري باشد، اين بزرگترين مظهر اقتدار و عزت ملي است». (1/1/1380) مقام معظم رهبري معتقدند: «هر كس به نظام اسلامي علاقه دارد در انتخابات شركت خواهد كرد و انتخابات را يك تكليف الهي و اسلامي ميداند، اما كساني كه به مسائل ديني توجه ندارند نيز بايد به چشم يك تكليف وجداني و ملي به آن بنگرند». (18/1/1378) بر اساس اين تكليف مهم پيش رو ، ادارهكل پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما بر خود فرض مي¬داند در كنار اصحاب رسانه سهمي در اين آزمون بزرگ ملي داشته باشد و بر آن شديم با تهيه دستينه¬اي براي مديران و مجريان پخش كه نقش مستقيمي در توزيع پيام دارند آورده¬اي براي اقناع مخاطبان از منظر ديني و انقلابي به منظور حضور حداكثري و انتخاب آگاهانه در اختيار اين عزيزان مجاهد قرار گيرد. اميد كه محتواي اين اثر نقش بسزايي در باز آفريني و ايجاد انگيزه خصوصا نسل جوان و سال اولي¬ها ايفا نمايد. ادارهكل پژوهشهاي اسلامي رسانه
آنچه جامعهاي را به قلههاي ترقي و پيشرفت مي رساند، وحدت و يكپارچگي است. بدون وحدت و اتحاد، هيچ اقدامي به سرانجام نخواهد رسيد. دنياي اسلام با جمعيتي نزديك به دو ميليارد تن و داشتن فرهنگ غني اسلامي و موقعيت نظامي و ذخاير عظيم طبيعي، با وحدت ميتواند سرآمد همه كشورهاي جهان باشد. با وجود اين، امروزه جهان اسلام با وضعيت اسفناكي روبه رو است. تجزيه كشورها، اختلاف و بي اعتمادي ملتها به يكديگر، مسلمانكشي و تروريسم، دوستي با دشمنان اسلام و در يك كلام هرج و مرج مديريت-شده، وضعيت كنوني جهان اسلام است كه همه اينها در چارچوب نقشه دشمنان خارجي و داخلي جهان اسلام و بصيرتنداشتن مسلمانان انجام ميگيرد. در اين ميان، بزرگترين ابزاري كه دشمنان براي رسيدن به اهداف خود به كار مي گيرند، استفاده از رسانهها و فضاي مجازي است. اين ابزار به دليل سرعت انتقال بالا و فراگير بودن، وسيله مهمي براي پاشيدن بذر تفرقه و اختلاف ميان مسلمانان است؛ از اين رو شايسته است مناديان وحدت نيز از اين ابزار براي تعالي اسلام و مسلمانان بهره ببرند. بر اين اساس، پژوهش حاضر كه راهكارهاي رسانهاي وحدت مذاهب اسلامي را پيشنهاد داده است، ميتواند مديران، تصميم گيران و برنامهسازان رسانه ملي را در اين امر خطير ياري رساند. در پايان شايسته است از زحمات پژوهشگر ارجمند، جناب آقاي دكتر مجيد مبيني مقدس كه در تهيه اين اثر ارزشمند، كوشايي فراواني داشته اند، قدرداني كنيم. ادارهكل پژوهشهاي اسلامي رسانه
تحقيق پيش رو، با مفروض دانستن آسيب ها و اقتضائات شبكه هاي اجتماعي، تبليغ دين در فضاي مجازي را مسئلهاي ممكن دانسته و ضمن اذعان به وجود ظرفيتهاي ويژه اين شبكهها براي تبليغ دين، معتقد است بايد با شناخت اين ظرفيت، به صورت آگاهانه از اين ابزار تأثيرگذار استفاده كرد. شناخت و بهكارگيري شبكههاي اجتماعي براي بهرهگيري از فرصتها و مقابله با چالشهاي آن در عرصههاي مختلف تبليغ ديني و پيشبرد اهداف دين در جامعه انساني، امري ضروري است. خلاء اين نوع تحقيقات درباره شبكههاي اجتماعي، ما را بر آن داشت تا براي كمك به جبهه گفتمان انقلاب اسلامي و رساندن پيام حق در عرصه جنگ نرم قدمي برداريم. درباره موضوع امكان انتقال پيامهاي ديني از طريق رسانههاي نوين بهويژه شبكههاي اجتماعي مجازي، ديدگاههاي گوناگوني مطرح شده كه سه گروه از نظريهها از ردّ كامل امكان اين مسأله تا پذيرش كامل انتقال مفاهيم ديني از طريق رسانههاي نوين را در بر ميگيرد؛ نظرياتي كه با استفاده از رسانه براي تبليغ دين موافقاند به نظريات «ابزارگرايانه» مشهور هستند و نظريات مخالف، به نظريات «ذاتگرايانه» و در ميان اين دو، نظريات «تعاملگرايانه» نيز مطرح ميشوند. تحقيق حاضر هرگز قائل نيست كه شبكههاي اجتماعي به عنوان رسانههاي نوين همچون ابزارهايي هستند كه هيچگونه تأثيري بر پيامها نميگذارند؛ بلكه بر اين باور است كه اين رسانهها به ويژه شبكههاي اجتماعي، اقتضائات، ويژگيها و محدوديتهايي دارند كه به آنها كاركردهاي خاص و منحصري ميبخشد. يكي از محدوديتهاي مهم اين رسانهها در امر تبليغ دين، ظهور اوليه آنها در فضايي كاملاً مادي و سكولار و بالطبع متأثر از فرهنگ مادي غرب است كه استفاده از شبكههاي اجتماعي براي تبليغ دين را ممكن و ميسّر، ولي ظريف و پيچيده ميكند. اين اثر تلاش دارد اصل لزوم حضور مبلغان ديني در فضاهايي همچون تويتر و اينستاگرام را به عنوان مقدمه تبليغ را بيان كند؛ زيرا استفاده از هر ابزار نويني نيازمند شناخت ظرفيتها و چالشهاي آن است. همچنين با نگرشي خلاقانه و بديع به دنبال آن است تا فعاليت مبلغان در اين فضاها را به حداكثر بازدهي نزديك سازد؛ چرا كه دين ميتواند در سه سطح روش، محتوا و هدف با رسانه تعامل كند و با پذيرفتن دخالت در سطح هدف، ميتوان به رسانه ديني دست يافت؛ اما اگر آن را به دخالت دين در سطح محتوا و يا روش محدود كرد، چيزي جز «دين رسانهاي» بهدست نخواهد آمد كه از رسانه فقط بهمنزله ابزار انتقال اين معاني بهره ميگيرد. در پايان لازم است از تلاشهاي ارزنده پژوهشگر محترم، جناب آقاي ابوالفضل توسليزاده در پديدآوري اين پژوهش قدرداني كنيم. اميدواريم اين اثر گامي هر چند كوچك در راستاي افزايش سواد رسانهاي مخاطبان به ويژه در عرصه بهرهگيري از شبكههاي اجتماعي براي تبليغ آموزههاي ديني بردارد و مورد استفاده مديران، تصميمسازان و تصميمگيران رسانه ملي قرار گيرد.
بهدنبال اعلام خطر برخي از كارشناسان در زمينه كاهش شديد جمعيت كشور و مطالبه رهبر معظم انقلاب اسلامي (مدظلهالعالي)، موضوع ضرورت تغيير سياست جمعيتي نظام جمهوري اسلامي ايران، از اوايل سال 1391 در دستور كار شوراي عالي انقلاب فرهنگي قرار گرفت و چندي بعد، راهبردهاي تغيير سياست جمعيتي، در دوم خرداد همان سال به تصويب اين شورا رسيد. در اين مصوبه، به فرهنگسازي براي دستيابي به جمعيت مطلوب و اصلاح بينش و نگرش مسئولان و مردم نسبت به پيامدهاي منفي كاهش باروري، بهويژه زير حد جانشيني، توجه خاصي شده است. بر همين اساس، در بند 1 ماده 3 آن، تهيه طرح جامع توليد و اجراي انواع برنامههاي آموزشي، پژوهشي، اطلاعرساني، نمايشي، تبليغي و ... در رسانههاي جمعي بهويژه صداوسيما و شبكههاي استاني آن با هدف گفتمانسازي و ترويج فوايد فرزندآوري و تبيين آثار منفي كاهش نرخ باروري، با رعايت شرايط و مقتضيات راهبردي، يكي از اقدامهاي ملي متناسب با راهبردهاي جلوگيري از كاهش نرخ باروري و ارتقاي آن برشمرده شده است. در اين ميان، يكي از راهكارهاي مهم مقابله با معضل كاهش جمعيت، شناسايي علل و عوامل موثر در شكلگيري اين مساله و تلاش براي رفع آن است. در كنار عوامل فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي، كه موجب كاهش اقبال به فرزندآوري شده، تلاشهاي موذيانه شبكههاي ماهوارهاي در راستاي تغيير نگرش افراد جامعه، بهويژه بانوان و تغيير سبك زندگي آنان بيتاثير نبوده است. به اذعان برخي شبكههاي ماهوارهاي فارسيزبان، اين شبكهها بهصورت خاص، براي مخاطب زن ايراني هدفگذاري و برنامهسازي كردهاند كه ترويج سبك زندگي غربي براي بانوان ايراني و بيميلساختن آنان به فرزندآوري، از آن جمله است. براين اساس، توجه به اين برنامهها و شگردهاي برنامهسازي بهكارگرفتهشده در آنها ميتواند در راستاي خنثيساختن القائات و پاسخگويي به شبهات مطرح در اين شبكهها مفيد واقع گردد. نوشتار حاضر تلاش دارد نتايج بررسي تعدادي از نمونه برنامه¬هاي اين شبكهها را كه با موضوع زن و خانواده و با محوريت فرزندآوري تهيه و توليد شده¬اند، ارائه دهد. در اين راستا، بيش از 40 برنامه زن و خانواده-محور شبكه ماهواره¬اي «من و تو» از سري برنامه¬هاي «سمت نو» و «من و تو پلاس»، تهيه و پخش شده در بازه¬هاي مختلف زماني از سال 2013 تا 2018م، بازبيني و بررسي شده است. در اين تحليل، از ميان اين برنامه¬ها، مواردي انتخاب شدهاند كه در آنها به نقش زن در خانواده و بيرون از خانواده در قبال خود، خانواده، فرزند و جامعه اشاره شده است. در پايان، شايسته است از تلاشهاي پژوهشگر محترم سركار خانم شفيقه نيكجهان در پديدآوري اين اثر تقدير كنيم. اميد كه اين تحقيق، گامي هر چند كوچك در راستاي آگاهيبخشي از جهتگيريهاي معاندانه برنامههاي شبكههاي ماهوارهاي در اين موضوع بردارد و مورد بهرهبرداري مديران و برنامهسازان رسانه ملي در حوزه تقويت سياستهاي جمعيتي قرار گيرد.