// کتاب / سياحت غرب 113

تعاريف معنويت و كاوش براي يافتن تعريفي مرضي الطرفين در یادداشت های شما ذخیره شد. توجه داشته باشید که یادداشت ها موقت بوده وبعداز خروج شما حذف خواهد شد.

تعاريف معنويت و كاوش براي يافتن تعريفي مرضي الطرفين

هلمينياك (2008) كاملاً درست گفت كه تعريف خاص او از معنويت، مركزيت ادعايش است. چنان‌كه اشاره شد، هلمينياك اصرار دارد تعريف وي از معنويت مورد توافق همگان است. با تأسف، بايد گفت در حال حاضر هيچ تعريفي از معنويت وجود ندارد كه مورد اجماع همگان باشد. (Sperry, 2005)
اگر هم تعريف مرضي الطرفيني از معنويت در راه باشد، در قلب به اصطلاح، «زبان مناظره درباب معنويت» قرار مي‌گيرد (McSherry & Cash, 2004). اين مناظره متمركز است بر اينكه آيا به دست آوردن تعريفي مرضي الطرفين يا جهاني از معنويت، سودمند خواهد بود يا خير. يك طرف مناظره ادعا دارد كه تعريفي اجماعي از معنويت، وجود ندارد و امكان به دست آوردن چنين تعريفي به دليل نسبيت فرهنگي واقعاً محال است. نظرگاه كاملاً متضاد آن نيز كه مبتني بر نسخه بسيار افراطي طبيعت‏گرايي1 است، طرفدار نظري‌هاي مركب از روان‌شناسي و روان‏درماني است و از اينكه پيروانش به ثنويت نفس ـ بدن قائل باشند، جلوگيري مي‌كند و نظري‌هاي غيرثنويتي را مي‌پذيرد كه اصطلاحاً «طبيعت‏گراي علمي»2 ناميده مي‌شود (Henriques, 2004a, 2004b). پذيرش چنين نظريه‌ها و فرضيه‌هاي فلسفي نهفته در آن، اين احتمال را قوت مي‌بخشد كه علوم وابسته به روان‌شناسي، توسعه زايدالوصفي را در آينده تجربه كنند و در عين حال، در درون جامعه علمي اجر و قرب بيشتري يابند(Henriques, 2004 b) . جاي تعجب ندارد كه اين نظريه، نظريه‌هاي تقليل‌گرايانه باشد و در چارچوب آن، پديده‌هايي چون تعالي معنوي به امري بيولوژيكي تقليل يابند. اگر چه اين نظريه، مجالي براي مطالعه علمي معنويت فراهم مي‌كند، مفروض‏هاي آن مشكل‏آفرين است؛ زيرا ارزش‌هايي مانند عشق و خدمت به ديگران كه مركزي براي معنويت به حساب مي‌آيند، با طبيعت‌گرايي علمي ناسازگار هستند. ازاين‏رو، تعريف معنويت به اين شكل ممكن است محدوديت آفرين باشد و معنويت را از ميراث خود تهي كند(Slife, 2005).
تعريفي كه از طبيعت‌گرايي علمي به دست آمد، به نظر با اظهارات هملينياك درباره معنويتِ متصل به روان‌شناسي علمي سازگار است. درست همان‌طور كه ارتباط مورد حمايت هلمينياك بين روان‌شناسي و معنويت تقليل‌گرايانه است، تعريف او از معنويت نيز همان‌طور است. كار وي چه تقليل‌گرايي روان‌شناختي باشد و چه زيست‏شناختي آن، كساني كه تقليل‌گرايي را مشكل‏آفرين مي‌دانند، طرح هلمينياك را قانع‏كننده نمي‌دانند.