كريس هجز2
مترجم: جواد طاهري3
چكيده
دانيل بريگان، حدود 70 سال پيش به مقام كشيشي منصوب گشت. وي همچنين به مقام استادي كالج ليموين، دانشگاه كورنل و دانشگاه فوردهام دست يافت. او به سرودن شعر هم همت گماشت و كتاب اشعار او با عنوان زمان بدون شماره، جوايزي را از آن خود كرد. بريگان، مذهبي سفت و سختي بود و اين منش او بسياري از كاتوليكها را با او دشمن ساخت. او به همراه برادرش، فيليپ بريگان و كشيشي به نام توماس مرتون اعتراضهاي اوليه عليه جنگ ويتنام را به راه انداختند. دانيل از مخالفان اقدامات كليساي تثليث بود و در شكلگيري جنبش وال استريت نقش داشت. دانيل و گروه همراه او برخي اقدامات خشن را عليه ابرقدرتها انجام ميدادند و تنها راه مبارزه را مقاومت در برابر زورگويان تلقي ميكردند. از جمله اقدامات آنها بمبگذاري در محوطه پاركينگ كاتونسويل براي سوزاندن صدها فايل و نسخه پيشنويس و ورود غير قانوني به تأسيسات جنرال الكتريك موشكهاي هستهاي پادشاه پروس پنسيلوانيا و تخريب مخروط كلاهكهاي هستهاي آن بود.
كليدواژگان
دانيل بريگان، فيليپ بريگان، كليساي تثليث، جنبش وال استريت.
كشيش دانيل بريگان كه در 92 سالگي، فردي بيباك و آتشين است و اين ويژگي، او را به دليرترين فرد در حمايت از عدالت در كشور بدل ساخته است، در پارك زوكاتي شهر نيويورك اقامت دارد.4 او در آنجا به همراه كشيشان ديگر از كليساي ترينيتي (تثليثي)، كه سومين ملّاك بزرگ در منهتن5 است، ميخواهد از كساني نظير اسقف بازنشسته، جورج پاكارد6 كه زمين خالي كليسا در خيابان ششم و خيابان كانال را در 17 دسامبر مصادره كرده بود، رفع اتهام شود. معترضاني كه دوشنبه يازدهم ژوئن بر آن شدند به دادگاه بروند، پس از آن كه پليس نيويورك آنها را در ماه نوامبر از زوكاتي رانده بود، اميدوار بودند عرصه جديدي از آزادي را در اين زمين خالي به وجود آورند. ترينيتي موجب دستگيري معترضان شد. ترينيتي تصميم گرفت مثل شركت املاك و مستغلات يا يك بنگاه عمل كند نه شبيه يك كليسا. پافشاري اين كليسا در عدم رفع اتهام بدان معناست كه بسياري از دستگيرشدگان از جمله پاكارد بايد سه ماه در حبس باشند.
بريگان كه پيش از برپايي تظاهرات در پارك كه زماني مركز جنبش اشغال والاستريت بود، با هم سخن ميگفتيم، با لحني آرام به من گفت: «اين تنها راه براي آوردن دين در ميان مردم و سوق دادن آنها به دينداري است. حتي اگر ديگران هم ديندار نباشند، چندان اهميتي ندارد. دينداري همواره از خود شخص آغاز ميشود. اين به معناي احساس مسئوليت در قبال جهان است كه اين اطمينان را ميدهد كه دنيا در دست انسانهاي صالح قرار ميگيرد و اين عقيده را به ارمغان ميآورد كه اگر ما مؤمن بمانيم، همه چيز عاقبت درست خواهد شد. من بر كلمه «مؤمن» تأكيد ميكنم. اين ايمان از همان ابتداي جنبش اشغال به وجود آمد. كليساهاي رسمي آهسته پيش ميرفتند. اين وظيفه ماست كه آغازگر راه باشيم و كليساها را با خود همگام كنيم».
بريگان ميگويد تنها جايي كه دوستداران عدالت بايد در آن حضور يابند، خيابان است. بيخردي در سياستهاي انتخاباتي، اتلاف زياد انرژي كه در طرح فراخوان ويسكانسين7 صرف شد و بار ديگر اميد و آرزو را به بدنه بيجان نظام سياسي و حزب ورشكسته دموكراتيك برگرداند، بازماندن بسياري از شهروندان از انجام نافرمانيهاي مدني فراوان تنها اين اطمينان را ميدهد كه ما در چنبره قدرت شركتها گرفتار آمدهايم.
بريگان همچون مارتين لوتر كينگ8 معتقد است كه «زيانهاي سرمايهداري مانند جنگطلبي و نژادپرستي است.» وي، خود را وقف مبارزه با اين زيانها كرد. اينگونه زيستن ارزش رقابت را دارد.
بريگان، كشيش يسوعي،9 70 سال پيش به مقام كشيشي منصوب شد. وي استاد «كالج ليموين، دانشگاه كورنل و دانشگاه فوردهام»10 بود. كتاب اشعار او با نام زمان بدون شماره،11 جايزه شعر لامونت12 را از آن خود كرد. تندروي مذهبي وي نه تنها موجب شد او دشمنان بسياري درون سلسله مراتب كاتوليك رومي بيابد، بلكه شهرت ملي را براي او به ارمغان آورد. او و برادرش، فيليپ بريگان، كشيش و جانباز جنگ جهاني دوم، به همراه راهب خلوتنشين، توماس مرتون،13 برخي اعتراضهاي اوليه را عليه جنگ ويتنام رهبري كردند. فيليپ بريگان در سال 1967 به دليل نافرماني مدني مسالمتآميز، دستگير و به شش سال زندان محكوم گشت. محكوميت فيليپ، دانيل را به شدت عمل بيشتري سوق داد. او به همراه هوارد زين،14 تاريخدان، به هانوي15 مسافرت كرد تا سه زنداني جنگي امريكايي را به عقب برگرداند. سپس وي و هشت تن ديگر از كشيشان كاتوليك بمب آتشزاي دستي ساختند و در 17 ماه مي سال 1968 از آن براي سوزاندن 378 فايل پيشنويس موجود در فهرست هيئت مديره در محوطه پاركينگ كاتونسويل مريلند استفاده كردند.
بريگان هنگام سوزاندن فايلهاي پيشنويس، اين جمله را نگاشت: «دوستان خوب، عذرخواهي مرا بپذيريد براي زير پا نهادن نظم متداول يعني سوختن كاغذ به جاي سوختن كودكان. چند نفر بايد كشته شوند؟ چند نفر بايد شكنجه شوند؟ چند نفر بايد آواره، گرسنه و سرگردان شوند تا صداي ما شنيده شود؟ چه زماني شما به اين جنگ خاتمه خواهيد داد؟»
بريگان چهار ماه از زمان محكوميتش در زندان بود. او در منزل ويليام استرينگِ16 نويسنده توقيف شد. استرينگ تصميم گرفت دهه 1950 را بيرون از هارلم17 زندگي كند و بنويسد و كتابهاي او با نامهاي مخالفان در يك جامعه سياسي بزرگ و مردم من، دشمن هستند، مرا تشويق كرد به عنوان يك دانشجوي فعال در مركز شهر بوستون در حوالي راكسبوري18 زندگي و كار كنم. بريگان به سه سال حبس محكوم شد و در 1972 از زندان فدرال دانبوري، كن19 آزاد شد. اين امر، او را متوقف نساخت. در 1980، او و فيليپ به همراه شش معترض ديگر به طور غير قانوني وارد تأسيسات جنرال الكتريك موشكهاي هستهاي پادشاه پروس پنسيلوانيا20 شدند. آنها مخروط كلاهكهاي هستهاي را تخريب كردند و روي اسناد خون پاشيدند. وي بار ديگر محكوم شد و متعهد شد به مدت حبس پيشين خود در زندان خدمت كند. فيليپ تا زمان مرگش، 2002، به اتهام نافرماني مدني، بيش از يك دهه در زندان بود. زين در ستايش فيليپ بريگان ميگويد كه وي «يكي از بزرگترين امريكاييان زمان ماست».
در فرهنگي كه هيچ قهرمان واقعي وجود ندارد و همواره فرياد ميزند در خدمت ارتش بودن، بزرگترين خدمت است، بريگان، فردي است كه يادآوري ميكند ما بايد به دنبال چه باشيم. پذيرش امري موسوم به «آنارشيسم مسيحي» از جانب او به سبب بيگانگي و خصومت هميشگي با اشكال مختلف قدرت، مؤثرترين شكل مقاومت و آشكارترين نمود انجيل مسيحي است. بريگان چندين بار دستگير شد (او به من گفت: «من زمان را از دست نميدهم») آن هم سبب اعتراض به دخالت امريكا در امريكاي مركزي و جنگ اول خليج فارس و نيز جنگ در عراق و افغانستان. او عليه مجازات اعدام، در حمايت از حقوق همجنسگرايان و عليه سقط جنين اعتراض كرد و اكنون در 90 سالگي باز هم از پاي ننشسته است.
او به نقل از اما گولدمن21 به من گفت: «اگر رأيگيري ميتوانست همه چيز را تغيير دهد، آنها آن را غيرقانوني اعلام ميكردند.» او در يادبود برادرش، فيليپ ميگويد كه «اگر مسيحيان به قدر كفايت از انجيل پيروي كنند، ميتوانند هر دولتي را به زانو درآورند».
بريگان مينويسد: «برخي افراد امروزه ميگويند كه متانت ناشي از رياضت معنوي دروني، شرط لازم براي مراقبت از تعهدات اخلاقي و سياسي است. نزد پيامبران كتاب مقدس، اين امر يك زبان و ديدگاه كاملاً بيگانه بشري است. اين تصور كه انسان پيش از كمك به همسايه بايد به آرامش خاطر برسد، در واقع، شانه خالي كردن از زير بار مسئوليت است. زندگي، جادهاي پر پيچ و خم است كه انسان بايد در آن، كمربند خود را محكم ببندد و سفر خود را آغاز كند. تمركز بر متانت در اين راه، كوتهنظري و خودخواهي ملبس به لباس معنويت است».
ي در ادامه مينويسد: «ميدانم كه امروزه در حلقات معنوي چندان به ديدگاه پيامبرگونه، اقبال نميشود. با اين حال، وظيفه ما، اقبال ديدن و مؤثر به نظر رسيدن نيست، بلكه سخن گفتن از حقايقي است كه بدانها آگاهي داريم. ما بايد براساس حقايقي كه خودمان ميشناسيم، زندگي كنيم، هرچند اينگونه زندگي، نتايج زودهنگامي را در جهان ما به همراه نداشته باشد».
بريگان ميگويد كه «شاهدان نامرئي» از او مراقبت ميكنند: شاهداني كه او بدانها عشق ميورزد همچون دورتي دي،22 بنيانگذار كارگران كاتوليك، توماس مرتون23 و برادرش، فيليپ كه هرچند همگي آنها در گذشتهاند، اما به او نيرو و توان ادامه مقاومت را ميدهند.
او هنگام بحث با ما گفت: «آنها غايب نيستند. حضور آنها كمرنگ نميشود. حضور آنها نابتر و پررنگتر از گذشته است. حضور آنها نشاندهنده غلبه بر مرگ است. اين همان عشق است و من در حضور آنها قدرت را احساس ميكنم».
بريگان در كتابش بشريت رها از زندان24 مينويسد: «اما بهاي آرامش چيست؟ من در باب نيكي، نجابت و مردم صلحدوست ميانديشم كه هزاران تن از آنها را ميشناسم، ولي در عجبم. چند تن از آنها درگير بيماري كشنده روزمرگي هستند كه وقتي هم در باب صلح سخن ميگويند، قبله آمالشان، مطامع، آسايش، خانه، امنيت، درآمد، آينده، آمال و آرزوهايشان است، فلان طرح بيست ساله رشد و بالندگي خانواده، فلان طرح پنجاه ساله حيات آراسته و ممات شرافتمندانه. مسلماً ما فرياد صلحدوستي سر ميدهيم، اما ميخواهيم زندگي عادي خود را داشته باشيم و نميخواهيم چيزي از دست بدهيم و در زندگيمان خللي ايجاد شود و نه زندان، سوء شهرت و اخلال در روابط، گريبانگيرمان شود».
در مقابلِ دانيل بريگان كه در يك اتاق تنها به همراه شش نفر كشيش بازنشسته در منطقه كشيشنشين جنوب منهتن زندگي ميكرد، پيشواي مغرور كليساي ترينيتي،25 دكتر كشيش جيمز كوآپر26 قرار دارد. كوآپر سالانه 1.3 ميليون دلار درآمد دارد و در يك خانه شهري 5.5 ميليون دلاري در سوهو27 زندگي ميكند. وي از مساعدت كليسا براي نگهداري از مايملك خود برخوردار است، از دارايي كليسا استفاده ميكند تا خانواده خود را به سير و سياحت در افريقا و بيرون مرز ببرد و يك ميليون دلار از منابع املاك و مستغلات منهتن را از آن خود كرده است. كه كليسا سالانه 30 ميليون دلار درآمد از آن كسب ميكند. او 5 ميليون دلار در كمپين روابط عمومي هزينه كرد؛ يعني تقريباً دو برابر كمك مالي سالانه 2.7 ميليون دلاري كليسا به بيرون. ده نفر از 22 نفر عضو نمازخانه كليسا - هيئت مديره - در مقابل استبداد و زيادهخواهي كوآپر تسليم شدهاند.
كوآپر همچون بريگان، به مدرسه علوم ديني رفت و به يادگيري كتاب مقدس پرداخت، اما او زندگي خود را مثل زندگي هروديس28 پايهريزي كرد و نه عيسي. او كليساي ترينيتي را به يك معبد حرص و آز تبديل كرد. وي كشيش مناسبي براي وال استريت29 بود. در روز دوشنبه، هنگامي كه عملگرايان به سبب آن كه او و ديگر رهبران كليساي ترينيتي موظف به تعقيب آنها بودند، در دادگاه حاضر شدند، كوآپر در باب برداشتن صليب از محراب نظر داد و آن را با نمادي واقعي كه در اصل آن را ميپرستيد -يعني علامت دلار- جايگزين كرد.
بريگان به من گفت: «تنها چيزي كه ما داريم، اين است كه از يكديگر مراقبت كنيم. جامعه مبتني بر سحر و جادو نيست. اين بدان معناست كه مردم ميخواهند مجموعهاي باشند در كنار هم. نيز بدان معناست كه آنها حاضرند هزينه انسان بودن را بپردازند».