ظهور قدرتمند سينما در زندگي انسانها در سده پاياني قرن بيستم و تحولات تكنولوژيك آن باعث تغييرات بنيادين در زندگي، عقايد و تلقي انسان از جامعه خود شد. هر چند رنسانس ضد كليسايي نقطه شروعي بر اين تحولات بوده است اما هيچكس تصور نميكرد، كه همان تحول تكنولوژيك پس از رنسانس دور برگردانهايي براي نمايش شبه دينها و آيينها باز كند و امر مقدس دوباره اصالت پيدا كند.
دين بر كنار شده از جامعه دوباره به جامعه باز ميگردد، تأثيرگذار ميشود، تغيير شكل مييابد و اين روزها، خيلي سريع (به مدد صنعت سينما و تلويزيون) حضورش را در صدر عناوين و محورهاي فيلمسازي در دنيا (به خصوص هاليوود) تثبيت ميكند.
امروز ديگر عناويني مثل سينماي قدسي، سينماي ديني، سينماي آييني، سينماي معناگرا، سينماي ماورايي و نظاير آنها در كشور ما جديد نيست و هر روز مقالات، مطالب و نقدهايي در موافقت و مخالفت با آن منتشر ميشود. رجعت دوباره فرزند رنسانس (سينما و صنعت فيلمسازي) به همان مضاميني كه روزي آن را به صراحت رد و نقد ميكرد، نكته عجيبي است. اما عجيبتر آن كه اين مولود خرد بنياد نقاد دست به باز توليد اشكال جديدي از شبه دينها تحت سينماي قدسي زده و اگر خوب بنگريم شاهد تولد فرزندان رنگارنگ به نام دين اما در بستر همان فرهنگ بيدين يا ضد دين خواهيم بود كه سراب را به جاي آب به انسان تشنه معنويت و خدا معرفي ميكنند.
مفهوم قدسي در اين فرهنگ و سينما، مفهومي برگرفته از فرهنگهاي ملل، دينها، آيينها و تفكرات انساني است كه براي انسان مدرن بازسازي و باز عرضه ميشود. به همان شكل كه همه موضوعات شكل مصرفي و بازاري دارد، اين بازنمايي نيز در خدمت جذب بيشتر سود و براي خلق اميال انسان مدرن اما بيخداست.
اينكه چرا امر قدسي جاي دين را ميگيرد، به فطرت و نياز دروني انسان مربوط است اما اينكه بتوان مخلوقات باز توليد يا بازنمايي شده امروز را نام سينماي ديني گذاشت، گام نهادن در مسيري اشتباه خواهد بود.
لزوماً در اين سينما متن ديني همان متون كتب مقدس يا حتي گفتههاي پيامبران نيست. (هر چند خود اين متون دستخوش تغييرات و دگرگوني بسياري در طول زمان شده است)
مسيح هر روز و در هر ثانيه به گونههاي جدي و هزلگون درگير وقايع فراواني است كه انسان امروزين با آن حوادث دست و پنجه نرم ميكند. بنابراين مخاطب نبايد تصور كند هر آنچه در آثار توليد شده ميبيند همان نسبت را با دين دارد كه در فرهنگ خود و اسلام از آن سراغ ميگيرد.
امر قدسي بيشتر يك مفهوم مسيحي است و در خود مسيحيت نيز معاني متعدد دارد. در اين دين شعار ديني (Sacraments)، اسرار مقدس (Mysteries)، احكام (Ordinan) تحت عنوان آيين و آداب مقدس نام گرفتهاند.
وقتي از امر قدسي در كتاب حاضر صحبت به ميان ميايد هيچگاه قصد اشاره و بيان موضوعي ديني (به معناي اسلامي آن) نيست بلكه صرفا مرور و گفتوگو درباره آثاري است كه از ميان كتب، منابع و تفاسير مسيحيت و از خلال فيلمهاي ساخته شده در اين خصوص بيان ميشود.
با مرور آثار توليد شده در سينما نيز نميتوان به مفهومي مشترك و هممعنا دست يافت. در اين آثار گاه شاهد اثري در باب نمايش كتاب مقدس مسيحيت هستيم و گاه شاهد هجويههايي كه موضوع آنها مسيح و دين مسيحيت است و بس.
متن پيش رو گذري به چهرهسازي از حضرت مسيح عليه السلام در آثار سينمايي خواهد داشت بدون اينكه بخواهد به اختلاف آنان با يكديگر ورود كند يا حتي آن را با اديان ديگر مقايسه يا همتراز سازد. مرور تجربه غرب به خصوص هاليود در نمايش امر قدسي آنهم در بازسازي دوباره چهره مسيح عليه السلام هم بيانگر دستاورد چندين ساله آنها خواهد بود، و هم ميتواند الگويي كلي براي فيلمسازان مسلمان باشد تا از خلال آن نقاط قوت و ضعف سينماي غرب براي بازنمايي چهرهاي مقدس را بهتر ارزيابي نمايند.
در اين مسير از مقالات و نوشتهها صاحب نظران اين عرصه گاه مقالهاي كامل و گاه سطوري چند انتخاب تا خواننده پيشروي خود با همه ديدگاهها و سلايق هنري آشنا و به قضاوتي صحيح دست يابد.
در پايان لازم است از تلاش همه كساني كه در تدوين و آمادهسازي اين كتاب تلاش نمودند تشكر و تقديم نمايم. حجتالاسلام دكتر ميرخندان كه اثر را ارزيابي و نكات در خور توجهي گوشزد نمودند، آقاي فرجنژاد كه ضمن ارزيابي كتاب، بسياري از پاورقيها را تدوين نمودند. آقاي حقيقي كه ويراستاري كتاب را بر عهده داشتند.
همچنين بر خود لازم ميدانم از كليه عزيزاني كه در حروفچيني، بازخواني، صفحهآرايي، طراحي و آمادهسازي نشر بايسته اين اثر خصوصاً همكاران واحد چاپ و نشر مركز پژوهشهاي اسلامي تلاش كردند تقدير و تشكر كنم.
اميد كه اين اثر در پويش سترگ اهل نظر براي تدوين شالودههاي رسانهاي معنويت محور و بازيابي صحيح نمايش امر قدسي در رسانههاي تصويري مورد توجه و استفاده قرار گيرد.
ومناللهالتوفيق
علياصغر غلامرضايي ـ 1392