امنيت: امنيت در لغت بهمعناي بيخوفي، امن، بيبيمي و ايمني، ايمنشده و درامانبودن است (فرهنگ لغت دهخدا) امنيت در مفهوم كلي بر «احساس آزادي از ترس» يا «احساس ايمني» كه ناظر بر امنيت مادي و رواني است، تأكيد دارد. (ماندل، 1379، ص46) كلمنتس نيز معاني لغوي امنيت را رهايي از خطر يا مخاطرات يا لطمات، ايمني رواني، رهايي از هراس يا ترديد، مشوشنبودن، نبودن احتمال ناكامي، چيزي كه ايمني ميدهد و اطمينان ميبخشد، معرفي و جمعبندي كرده است. (كلمنتس، 1384، صص 281-310) مولار امنيت را در سه شكل ملي، اجتماعي و انساني تعريف ميكند. وي معتقد است پاسخ به سؤال اساسي امنيت براي چه كسي يا به بيان ديگر، هدف مرجع امنيت در هريك از اين اشكال متفاوت است و بر اساس تفاوت در مراجع امنيت، تهديدها نيز متفاوت خواهد بود. مرجع در امنيت ملي، دولت است. در امنيت اجتماعي، گروههاي اجتماعي و در امنيت انساني، تكتك افراد هستند. (نويدنيا، 1382، صص56-61)
ما تعريف بوزان از امنيت را در نظر گرفتهايم كه حالت فراغت از تهديد هويت جمعي و گروهي تلقي ميشود. ويور «امنيت اجتماعي را به توانايي جامعه به حفظ ويژگيهاي اساسياش تحت شرايط تهديد و تغيير واقعي و محتمل تعريف ميكند». (نويدنيا، 1382، ص62)
امنيت اجتماعي: «امنيت اجتماعي به قابليت حفظ الگوهاي سنتي زبان، فرهنگ، مذهب، هويت و عرف ملي به شرايط قابل قبولي از تحول مربوط است» (بوزان، 1378، ص34) امنيت اجتماعي توانايي جامعه در دفاع از ويژگيهاي اساسي خود در برابر تغييرات و تهديدات واقعي و احتمالي است. امنيت اجتماعي زماني مطرح ميشود كه جوامع، احساس ميكنند، هويتشان در خطر است. ((Vucetic, 2002, p2
احساس امنيت: به اعتقاد بوزان، احساس امنيت، زماني بهوجود ميآيد «كه فرد ميداند چگونه به كار خود ادامه دهد، بدون آنكه وقفه و مزاحمتي براي او بهوجود آيد. در نتيجه حالتي ذهني و رواني در وي بروز ميكند كه اين حالت، همان احساس امنيت است» (استونز، 1380، صص431-432) بنابراين، اين بعد از امنيت، احساسي است و جدا از بعد عيني امنيت است. امنيت در مفهوم عيني آن، اندازهگيري نبود تهديد عليه ارزشها است. در مفهوم ذهني آن، نداشتن احساس ترس از اينكه به چنين ارزشهايي حمله ميشود.
امنيت در اسلام: در فرهنگ اسلام نيز امنيت، مغايرتي با اين تعريف ندارد؛ يعني همان مصونبودن ارزشهاي حياتي از هرگونه تهديد، با اين تفاوت كه ارزشهاي ديني و معنوي، ارزشهاي اساسي جامعه ديني است كه در سايه قرب الهي تأمين ميشود. به بيان ديگر ارزشهاي حياتي در برخي موارد، بين همه يكسان است. مانند حفاظت از جان و مال و آب و خاك، اما در ارزش و هدف غايي با يكديگر اختلاف دارند. با اين اوصاف امنيت در انديشه اسلامي بهگونهاي است كه در پرتو آن، زمينه عبادت خداوند و نزديكي به او فراهم ميگردد. «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَي وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ كساني كه به اسلام ايمان آوردهاند و كساني كه به دين يهود گرويدهاند و نصاري و صابئان هرگاه به خدا و روز رستاخيز ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند، پاداش آنها نزد پروردگارشان هست و هيچگونه ترس و اندوهي براي آنها نيست». بر اين اساس «كرامت انساني»، «حقوق انساني»، و «تأمين نيازهاي دنيوي» از بنيادهاي اصلي امنيت اجتماعي در دين اسلام است و اسلام به تمام ابعاد امنيتي توجه ميكند.
رسانه جمعي: رسانههاي جمعي در لغت، به معناي ابزارهايي هستند كه از طريق آنها ميتوان به افرادي نه بهطور جداگانه يا با گروههاي خاص و همگون، بلكه با جماعت كثير يا تودهاي از مردم، بهطور يكسان، دسترسي پيدا كرد. (دادگران، 1384، ص30) همچنين در اين رويكرد، رسانه يا وسايل ارتباط جمعي، مصداقهاي گستردهاي يافته است و فقط به تلويزيون، راديو، روزنامه، مجله و كتاب منحصر نميشود، بلكه ماهواره، اينترنت، سينما، تئاتر، فيلم، نوار صوتي و تصويري، ديسك، سيدي، پوستر، عكس، اسلايد، تابلو و گوشي موبايل را نيز ميتوان جزو ابزارهاي رسانهاي بهشمار آورد. رسانههاي جمعي را بهگونههاي مختلف تقسيمبندي كردهاند؛ اما ويژگي انتقال پيام، در همه اين تقسيمبنديها مشترك است. از يك نظر، رسانهها را در دوگونه تند و كند جاي دادهاند. رسانههاي كند، پيام را با تأخير انتقال ميدهند. مثل كتاب يا مجله. رسانههاي تند پيام را با سرعت به مخاطبان ميرسانند. مثل راديو و تلويزيون. (جمعي از نويسندگان، 1377، ص9)
مكلوهان در تقسيمبندي ديگري، وسايل ارتباطي را سرد (cool) و گرم (Hot) ميخواند. بنابر نظر او در وسايل ارتباطي سرد سطح مشاركت افراد زياد است، مانند: سمينار يا نشستهايي براي بحث و گفتوگو و در وسايل ارتباطي گرم كه شامل راديو، سينما و كتاب ميشود، مشاركت افراد به كمترين سطح ميرسد. (ساروخاني، 1383، ص45)
رسانه ملي: همه شبكههاي راديويي و تلويزيوني درون يا برونمرزي دولتي ايران كه زير نظر سازمان صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران فعاليت كند، رسانه ملي بهشمار ميآيند و كاركردهاي اطلاعرساني و خبري، تفريحي و سرگرمي و آموزشي دارد.
در تير1337ش (جولاي 1958م) مجلس شوراي ملي ايران، مادهاي با چهار تبصره به تصويب رساند كه بر اساس آن به دولت (وزارت پست و تلگراف و تلفن) اجازه داده شد تا يك فرستنده تلويزيوني و همه ابزار فني آن را به تشخيص وزارت پست و تلگراف و تلفن در تهران به كار اندازد. تقريباً همزمان با چنين اقدام مجلس و دولت براي تأسيس فرستنده تلويزيوني، سرمايهدار سرشناسي به نام ثابت پاسال پيشنهاد تأسيس ايستگاه تلويزيوني را تقديم دولت كرد. كار راهاندازي تلويزيون ثابت پاسال بهسرعت انجام گرفت. بهطوري كه اين ايستگاه تلويزيوني موفق شد نخستين برنامه خود را در ساعت پنج بعدازظهر يازدهم مهر 1337 (برابر با اول اكتبر 1958م) پخش كند.