يكي از ويژگيهاي جهان معاصر اين است كه حقوق بشر در كانون توجهات قرار گرفته است؛ حقوقي كه هر انساني فارغ از رنگ، نژاد، زبان، مليت، جغرافيا و اوضاع و احوال متغير اجتماعي، از آن برخوردار است و قابل سلب از او نيست. اساسا حركت در مسير صلح، اصلاح و پيشرفت جوامع انساني و روابط بينالملل، وابسته به رعايت حقوق بشر بوده و رعايت اين حقوق در روابط انساني، حكومتي و بينالمللي امري پذيرفته شده است. با اين همه، با نگاهي به گذشته و اكنون درمييابيم كه حقوق انسان نقض ميشود و اين مسأله اوضاع نابساماني دارد. از مهمترين دلايل اين امر را ميتوان هژموني غرب در تحميل استانداردهايي دانست كه از رويكرد انسانمحوري به حقوق بشر برخاسته است. اين امر كه از موانع اساسي تحقق حقوق بشر است، موجب شده كه حقوق بشر به عنوان ابزار سياست، در خدمت تأمين منافع كشورهاي غربي و در نتيجه، بازتوليد استعمار با شيوههاي نوين گردد. طبعا چنين نگرشي به حقوق بشر، زمينهساز نقض حقوق بسياري از انسانها شده است.
يكي از مسئوليتهاي خطير كنوني و تكاليف كساني كه به اصلاح اوضاع جهان و بهبود جايگاه انسان ميانديشند، شناسايي و ترويج ارزشهاي حقوق بشري اسلام و عرضه منطقي و عقلاني آن است. توجه عميق اسلام به انسان، حقوق و تكاليف او، ظرفيت بزرگ و مغتنمي را فراهم آورده است كه ميتوان آن را در راه پيشرفت و بهبودي اوضاع حقوق بشري به كار گرفت. در اين ميان، يكي از چالشهاي مهم، ايجاد جنگ نرم رسانهاي و انحصار رسانهاي غرب است. آنها تلاش ميكنند با بهكارگيري رسانهها، نگرش خود درباره حقوق بشر را به عنوان ادبيات و گفتمان مسلط، ديكته و القا كنند. در مواجهه با اين اقدامات، رسانه ملي قادر است با بهكارگيري ظرفيتهاي مادي و معنوي خود و ايستادگي در برابر اين جنگ نرم و خنثيساختن تكنيكهاي رسانهاي آن در موضوع حقوق بشر، در تبيين و ترويج مكتب حقوق بشري اسلام پيشگام باشد.
در اين پژوهش كه با تلاش و همت پژوهشگر ارجمند، آقاي حميد رحماني سامان يافته است، ديدگاهها و اقدامات حقوق بشري از دو ديدگاه انسانمحور و خدامحور، بررسي و نقش رسانههاي غربي و شيوهها و تكنيكهاي آنها در چگونگي مواجهه با مسائل حقوق بشري تبيين شده است. علاوه بر اين، نقش رسانه ملي و بايستههاي آن در تبيين و ترويج حقوق بشر اسلامي و مقابله با حقوق بشر غربي بيان گرديده است.
اين مجموعه، مشتمل بر شش بخش است: در بخش اول، كلياتي از مفاهيم، پيشينه و سير تاريخي حقوق بشر بيان شده و بخش دوم، شامل مباني حقوق بشر در دو ديدگاه انسانمحور و خدامحور و مقايسه ديدگاههاي مختلف و تفاوتهاي آنها است. در بخش سوم، حقوق بشر از دو منظر ميراث مكتوب اسلامي و سيره و سنت، بررسي شده است. بخش چهارم به بازخواني كارنامه حقوق بشري غرب اختصاص دارد كه در آن، حقوق بشر در دو مقطع قبل و پس از تصويب اعلاميه جهاني تبيين شده و در پايان، عملكرد رسانهاي غرب درباره حقوق بشر بيان گرديده است. در بخش پنجم، پس از طرح شبهاتي درباره نقض حقوق بشر در اسلام و جامعه مسلمانان، به آنها پاسخ داده شده است. در بخش ششم نيز بايستههاي رسانه ملي درباره حقوق بشر از رهگذر رسالتها، راهبردها و راهكارها بيان شده است.
اميد است مجموعه حاضر بتواند دستمايهاي براي برنامهسازان محترم رسانه ملي در موضوع حقوق بشر باشد و مورد استفاده و بهرهبرداري قرار گيرد.
ادارهكل پژوهشهاي اسلامي رسانه