طنز بهمعناي عام آن، از عوامل مهم ايجاد نشاط و شادماني، سرگرمسازي و تعديل مشكلات روحي - رواني است. از آنجا كه طنز با پيامهاي ضمني، بر افكار و احساسات مخاطبان اثر مي گذارد، عامل مهمي در فرهنگسازي بهشمار ميآيد. به همين دليل، طنز از مؤثرترين عوامل جذابيت براي رسانه هاست و انواع گوناگون رسانهها در سراسر جهان براي رسيدن به اهداف خود، طنز را در قالبهاي مختلف صوتي، تصويري و مكتوب بهكار ميگيرند. براي رسانه ملي نيز كه رسالتي چون هدايت افكار عمومي و ارتقاي فرهنگ جامعه را به عهده دارد، اين هنر، فرصتي مغتنم و بسيار باارزش است. مسئله مهم در اين زمينه، خلأ تفسيري روشن از ماهيت و جايگاه طنز براساس جهانبيني و تفكر اصيل الهي است كه سردرگميها و ترديدهاي بسياري را در سلوك با اين رشته هنري در پي داشته است. اين امر در حوزه فعاليت سازمانها و مراكز فرهنگي، بهويژه رسانههايي كه بهصورت جمعي و سازمانيافته فعاليت ميكنند، اهميت بيشتري دارد. برخي تلاش هاي پژوهشي (در قالب مقالات، پاياننامه و...) در اين زمينه انجام گرفته است؛ اما بررسي هاي انجامشده نشان ميدهد اين پژوهش¬ها براي ارائه تصويري روشن و جامع از موضوع و مشخصساختنِ كيفيت بهرهگيري از طنز در مسير اعتلاي فرهنگ و افكار عمومي جامعه اسلامي ما كافي نيست. به همين علت، شيوهها و فنون طنزپردازي در رسانه، در بسياري از برنامهها با استفاده از شيوهها و فنون متداولِ دنيا بهويژه شيوههاي غربي انجام ميشود. گرچه برنامهسازان طنز برخي مرزها و خطوط قرمز ديني را رعايت و برخي را دور ميزنند، ولي بسياري از آنان به طرز واضحي تقليد از طنزهاي مشابه خارجي است. پژوهش حاضر از مدتها قبل با مطالعه و بحث¬هاي گروهي (روش گروه كانوني) در خصوص مفاهيم و ماهيت طنز آغاز و پس از گذشت يك دوره، نتايج كار، جمعبندي و تدوين شد؛ اما به سبب برخي ابهامات و نواقص، از ارائه آن بهعنوان نتيجه نهايي خودداري و پس از وقفه اي نهچندان كوتاه، موضوع بار ديگر بهطور گستردهتر مطالعه و بررسي گرديد و علاوهبر مباني نظري، حكمتهاي عمليِ طنز و شاخصهاي كاربردي آن در رسانه را نيز مورد مطالعه قرار گرفت. همچنين مقرر شد تا در همه مباحث، رهنمودها و آموزههاي اسلاميِ مربوطه نيز مورد كنكاش و بهرهبرداري اساسي قرار گيرد. در پايان لازم است از پژوهشگر ارجمند جناب آقاي دكتر محمد سليمي كه زحمت پژوهش اين اثر را متقبل شدند و نيز از فرهيخته گرامي جناب حجتالاسلام والمسلمين دكتر عبدالحسين خسروپناه و ناظر طرح جناب آقاي مهندس عباس معلمي و آقايان حسن ابراهيمزاده، مجتبي شاكري و دكتر سيدعليمحمد رضوي (آذربخش) و ديگر عزيزان كه به ما در اين زمينه ياري رساندهاند، تشكر كنيم. اداره كل پژوهشهاي اسلامي رسانه