استفاده از کودکان به عنوان خوکچه هاى آزمایشگاهى در آزمایش هاى خطرناک مرتبط با واکسن، تبدیل به یکى از نگرانى هاى جدّى والدین شده است. چنین مواردى واقعا در خلال سال هاى 1991-1989 توسط نهادهاى بهداشتى آمریکا و با استفاده از واکسن سرخک اتفاق افتاد. در همین سال ها بود که واکسن سرخک تولید شده در یوگسلاوى، بر روى 150 کودک فقیر و عمدتا هم سیاه پوست و یا کودکان آمریکاى لاتین و نیز بر روى کودکان ساکن در محله هاى فقیرنشین شهر لوس آنجلس، مورد آزمایش قرار گرفت. سازمان بهداشت جهانى نیز همواره بر آن بوده تا چنین آزمایش هایى را بر روى کودکان کشورهایى همانند مکزیک، هائیتى و یا کشورهاى آفریقایى پیاده نماید که البته در سال هاى اخیر و به دنبال مرگ و میر شمار زیادى از کودکان در این کشورها، دیگر اجازه چنین آزمایش هایى به آن ها داده نمى شود.
نکته عجیب دیگر آن که، واکسن آزمایشى سرخک در چنین مناطقى با پیامدهاى روحى و جسمى در مدت شش ماه تا سه سال بر روى کودکان همراه بوده است. در نتیجه، چنین کودکانى با آسیب پذیرى و مرگ و میر بیشترى نسبت به کودکانى که در همین مناطق از واکسن استفاده نکرده بودند، مواجه شدند. نکته تأسف آور دیگر آن که، میزان واکسن مصرفى بر روى دختران آفریقایى بیش از پسران بوده و نتیجتا آمار مرگ و میر آن ها هم بیشتر از پسرها بوده است. ماحصل چنین پیامدهایى بود که بالاخره سازمان بهداشت جهانى در سال 1992، این نوع واکسن را از بازار جمع آورى نمود.
از دیگر نمونه هاى عجیب واکسن، مى توان به واکسن سرخک E-Z اشاره نمود که نتایج آن در بیستم ژوئن 1996 در نشریه لوس آنجلس تایمز افشا شد. در این گزارش که پنج سال پس از شروع واکسیناسیون منتشر شد، آمده است که شمار زیادى از کودکان ساکن مناطق فقیرنشینى که مورد آزمایش این واکسن قرار گرفتند، به طور فزاینده اى به آسم مبتلا شدند. گزارش ها حکایت از آن دارد که همه ساله پنج هزار نفر مبتلا به آسم، جان خود را در آمریکا از دست مى دهند. هم اینک 3/17 میلیون نفر در آمریکا به آسم مبتلا هستند که 8/4 میلیون نفر از آن ها را کودکان تشکیل مى دهند و البته رقم مبتلایان به آسم در سال 1980 تنها 7/6 میلیون بوده است. آسم که غالبا در سنین پس از شش سالگى فرد را مبتلا مى سازد، در بین سیاه پوستان 2 تا 3 برابر سفیدپوستان است و تنها در منطقه برونکس و هارلم نیویورک که مناطق فقیرنشین و عمدتا محل سکونت سیاه پوستان است، میزان بسترى شدن مبتلایان به این بیمارى، 21 برابر بیش از ساکنان مناطق متمکن این شهر است.
اما به رغم چنین شواهدى، تا کنون به هیچ وجه مقامات مسؤول اقدامى براى بررسى گسترش چنین بیمارى اى ـ که دقیقا پس از انجام واکسیناسیون مذکور در چنین مناطقى شیوع یافته ـ به عمل نیاورده اند.
انجام طرح هاى آزمایشى واکسیناسیون که پیش تر بر روى آفریقائیان و امروزه بر روى سیاهان آمریکا در حال انجام است، وضعیتى یافته که هم اکنون 25 درصد آمریکاییان آفریقایى تبار معتقدند که ایدز محصول طرحى براى قتل عام جمعیت سیاهان جهان بوده که توسط دولت آمریکا طراحى و اجرا شده است.
البته چنین آزمایش هایى در دهه نود، به سیاهان محدود نشد. زنان مکزیکى و نیکاراگوئه اى که مورد آزمایش واکسن کزاز قرار گرفتند، با میزان گسترده اى از سقط جنین و یا عقیم شدن مواجه شدند. در سال 1995، یکى از سازمان هاى طرفدار حقوق بشر در آمریکا، سازمان بهداشت جهانى را متهم نمود که با تزریق واکسن کزاز آلوده به نوعى هورمون خاص، در پى قتل عام زنان و کودکان است. پس از این اتهام، مشخص شد که سه ماه پیش از افشاى این مطلب، میزان استفاده از این واکسن در مناطقى از آمریکا با پنج برابر رشد روبرو بوده و نکته جالب توجه این که، این واکسن تنها بر روى زنانى که توانایى باردار شدن داشته اند، انجام شده است. پس از آن که تعدادى از این زنان با سقط جنین مواجه شدند، آزمایش هاى به عمل آمده نشان داد که عامل این میزان گسترده سقط، همین واکسن آلوده به این نوع هورمون بوده است. شواهد حکایت از آن دارد که ظاهرا سازمان بهداشت جهانى در پوشش این نوع واکسن، در پى دست یافتن به نوعى واکسن ضدباردارى بوده است. البته در موارد تزریق شده بر روى زنان، علاوه بر ایجاد مقاومت در آن ها علیه کزاز، با اختلال هاى گسترده در باردارى آن ها نیز همراه شد. در فیلیپین نیز تحقیقات انجمن پزشکى این کشور فاش ساخت که بیست درصد واکسن هاى ارسالى سازمان بهداشت جهانى به این کشور، به این نوع هورمون ضدباردارى آلوده بوده است.
نسل جدید واکسن ها هم از این گونه خطرات در امان نیستند. در اکتبر سال 1999، نوعى واکسن با هدف مقابله با نوعى عفونت که به اسهال در کودکان مى انجامد، مورد استفاده قرار گرفت، اما ناگهان از بازار جمع آورى شد. در سال 2000 استفاده از واکسن روتاشیلد که بر روى بیش از یک میلیون کودک آزمایش شده بود، به واسطه افزایش خطر ابتلا به انسدادهاى شکمى در کودکان، ناگهان متوقف شد.
نکته دیگر درباره واکسن ها، به مسأله آلودگى آن ها مربوط مى شود. عمده مردم تصور مى کنند که واکسن ها ضدعفونى شده و عارى از هرگونه میکروبى اند، اما ضدعفونى کردن واکسن، خود به نابودى پروتئین هاى لازم در واکسن مى انجامد و از این رو شاهد وجود واکسن هاى ضدعفونى نشده و البته آلوده هستیم. شواهد چنین ادعایى، امروزه در بیمارى ایدز آشکارا قابل استناد است.
تعدادى از محققین بر این باورند که ویروس HIV در خلال آزمایش واکسن هپاتیت B در سال هاى 1981-1978 به هزاران هم جنس باز در لوس آنجلس، سانفرانسیسکو و نیویورک تزریق شد که شیوع ناگهانى آن در سال 1981 و دقیقا در همین شهرها، شاهدى بر این مدعا است و حقیقت آن است که اصولاً نشانه هاى این بیمارى، در آمریکا پیش از آفریقا گزارش شده است.
واکسن هپاتیت B که از بافت نوعى شامپانزه تولید شد، با هدف مقابله با گسترش این بیمارى که عمده انتقال آن هم از طریق جنسى بود، مورد استفاده قرار گرفت. اولین آزمایش هاى این واکسن نیز به واسطه نگرانى همجنس بازها بر روى آن ها صورت پذیرفت که البته آلودگى آن به چنین ویروسى، با پیامدهاى ناگوارترى همراه شد.
یکى دیگر از نظریات مطرح درباره منشأ ایدز، به واکسن آبله مربوط مى شود که به ویروس هاى میمون و شامپانزه آلوده بوده است و براى نخستین بار در دهه 50 در آفریقا مورد آزمایش قرار گرفت. شرح دلایل و شواهد چنین فرضیه اى توسط «ادوارد هوپر» در کتاب خواندنى و مستندش با عنوان «سفرى به منشأ ویروس HIV و بیمارى AIDS» آمده است.
برخى دیگر از صاحبنظران بر این باورند که منشأ ایدز با طرح هاى گسترده واکسیناسیون سازمان بهداشت جهانى در خلال دهه هفتاد در آفریقا مرتبط است و خود من هم بر این عقیده ام که منشأ این بیمارى، ارتباطى تنگاتنگ با واکسن هاى آبله آلوده اى که در دهه هاى قبل در آفریقا مورد آزمایش قرار گرفته، دارد و ویروس آبله، البته ویروسى بسیار مستعد و قابل استفاده در عرصه مهندسى ژنتیک هم محسوب مى شود.