نظام ارتباطات جمعي و اجتماعي، از حساس ترين عرصه هاي تقابل جمهوري اسلامي با ليبرال دموكراسي غربي است كه به تعارض چارچوب انديشه اي و مبنايي اين دو اَبَرپارادايم سياسي، اجتماعي و فرهنگي جهان معاصر ارجاع مي يابد. حقيقت آن است كه مباني، اهداف و اصولي كه هركدام از اين دو كلان برنامه جهاني براي خود درنظرگرفته و بدان قائلند، اخلاقيات، سياست ها، خط مشي ها، راهبردها، راهكارها، روش ها و فنون خاص خود را پيشنهاد مي كند. روي آورد اصلي نشريه سياحت غرب، نقد غرب از ديدگاه انديشمندان غربي و رسالت خاص اين نشريه، با توجه به نيازهاي رسانه اي انقلاب اسلامي، اقتضا دارد كه هرچندگاهي به بررسي و نقد رويكرد رسانه هاي غربي در پرداختن به مسائل اساسي جهان، از نظرگاه انديشه روز نويسندگان غربي توجه كند. در سال جاري كه اداره كل پژوهش هاي اسلامي رسانه، موضوع «اخلاق و رسانه» را وجهه اصلي همت خويش قرار داده، مناسب ديده شد كه هم زمان، يك دفتر از نشريه نيز به بررسي وضعيت موضوع در واقعيت امروزي رسانه هاي غربي اختصاص يابد. در اين راستا، توجه ويژه به مباحث مربوط به مهندسي نوين اجتماعي، از موضوعات كم¬سابقه در نشريه است، گويا نشريه، آگاهانه از قرارگرفتن در امتداد هرزگي ها و زشت اخلاقي هاي طراحي شده، تن زده است. تملك سرمايه دارانه رسانه ها و در نتيجه، ادغام افراطآميز رسانهاي در ساليان اخير و ساختارها و سازوكارهاي پيچيده جذب و به كارگيري عمده فعالان حوزه رسانه از ميان اقشار متنفذ و مرفه، موجب تقويت هويت رسانه هاي غربي به مثابه ابزار اساسي تبليغات سلطه جويانه، خاصه پرورانه، نژادپرستانه و به ويژه ضد اسلام ناب است كه اين امر، بي¬شرمانه، توجيهكننده حضور نظاميان در خارج از كشورهاي غربي و پايش بي-قاعده حريم آزاديهاي شخصي و نابودي آن در داخل آن كشورهاست. سرويس هاي اطلاعاتي و امنيتي همچون سي آي اي و ام آي6، مي كوشند تا با همراهي اين رسانه ها، با ترفندهاي غيراخلاقي، انحصار جريان اطلاعاتي را حفظ و اصحاب هنر و رسانه را ازطريق تطميع و ارعاب به بردگي گرفته و با عمليات رواني و فشارهاي مالي، رسانه-هاي جايگزين مردمي يا رقيب را سركوب و از ميدان خارج كنند. برچسب زني، تصويرسازي، ستارهآفريني، بازنمايي شخصيتها، برجسته سازي داستان هاي مطلوب نظام سرمايه داري ازطريق سانسور روايتهاي متعارض، دستِ پيشگرفتن و انتشار وسيع، مكرر و مستمر نسخه هاي مورد نظر، انتشار مقالات سفارشي با هدف تأثيرگذاري بر حوزه هاي هدف، مقابله با اميدهاي بزرگ، جمعي و واقعي و القاي خوش بيني ها و اميدهاي فردي و غيرواقعي و اخيراً دادهپردازي، روشهاي شستوشوي مغزي و مهندسي فكري جامعه جهاني توسط حكومتهاي غربي و بهويژه آمريكا و انگليس است كه «ميدانند چگونه با بيشرمي تمام، اما كاملاً حرفهاي و مهمتر از همه، پيوسته دروغ بگويند». در نهايت، آنچه در لابه لاي سخنان اين نويسندگان به چشم ميآيد، بارقه پرفروغ اميد به آينده نوين و شواهد آشكار شكست انحصار رسانهاي و اطلاعاتي يا همان اسارت و بردگي مجازي جهان در برابر امپرياليسم غرب است. آنها جهان را رو به «بيداري» و «مقابله» با اين «بنيادگرايي فرهنگي و سياسي مرگبار غرب» مي بينند و به عقيده ايشان «مبارزه ايدئولوژيك بزرگي در راه است» ...