عنوان | اهميت حلال بودن مال و خوراك |
متن | عارفي عبادات تصنيف كرد، او را گفتند: در زهد كتابي تصنيف كن. كتاب بيوع(*) تصنيف كرد. او را گفتند: صلوة و صوم به عبادات نزديكتر است از بيوع. گفت: خطا ميگوييد. اصل همه زهدها حلال خوردن است و تا كسي اين كتاب از ربع معاملات نداند، حلال نداند خوردن. |
منبع | شرح تعرف |
نويسنده | ابوابراهيم مستملي بخاري |
ناشر | اساطير |
سال چاپ | 1363 |
نوبت چاپ | اول |
جلد | 3 |
صفحه | 1123 |
گردآورنده | محمد روشن |
عنوان | ارتباط ميان معاش و معاد |
متن | تا بنده از معاش فارغ نگردد به طلب معاد نرسد و فراغت از معاش در شريعت بايد كه بداند كه او را چه طلب بايد كردن و چه بايد به جاي گذاشتن تا آنچه متروك است، طلب نكند و آنچه مطلوب است، به جاي نگذارد كه معاد در سر اين گم نكند. |
منبع | شرح تعرف |
نويسنده | ابوابراهيم مستملي بخاري |
ناشر | اساطير |
سال چاپ | 1363 |
نوبت چاپ | اول |
جلد | 3 |
صفحه | 1123 |
گردآورنده | محمد روشن |
عنوان | نقش رعايت ادب ظاهر در خلوص و پاكي باطن |
متن | هر كه را ادب ظاهر بيش ديديم، صفوت(*) باطن بيش ديديم، نبيني كه چون انبيا(ع) از همه خلق صحيحباطن ترند، به ظاهر با ادبتر و با حرمتترند و در شاهد نيز همچنين است كه هر كه باادبتر است، به ملكوك نزديكتر است و هر كه بيادبتر است، دورتر است، پس شريعت، آداب نگاه داشتن است. |
منبع | شرح تعرف |
نويسنده | ابوابراهيم مستملي بخاري |
ناشر | اساطير |
سال چاپ | 1363 |
نوبت چاپ | اول |
جلد | 3 |
صفحه | 1121 |
گردآورنده | محمد روشن |
عنوان | ملاك درستي باطن و شرط صحت كرامات باطني |
متن | تا كسي را معاملات ظاهر پاك نباشد، احوال باطن درست نباشد، تا اگر كسي در باطن خويش چيزي مييابد يا چيزي ميبيند كه گمان برد كه مرا اين كرامت است از حق، بايد كه آن را بر سنگ معاملات زند؛ اگر معاملت او با حق درست است و شريعت همچنان ميگزارد كه واجب است، آنچه در باطن مييابد كرامت است از حق و اگر در گزارد شريعت مقصر است و به نگاهداشت آداب شريعت غافل است، آنچه در باطن مييابد، غرور و خداع(*) ديو است كه ظاهر او را ويران كرده است و فارغ گشته و قصد باطن او آورده است تا او را چيزها نمايد كه آن را حقيقت نيست تا مغرور گردد و دين بگذارد تا همچنانكه شريعت ظاهر او ويران كرده است، باطن او نيز ويران كند. |
منبع | شرح تعرف |
نويسنده | ابوابراهيم مستملي بخاري |
ناشر | اساطير |
سال چاپ | 1363 |
نوبت چاپ | اول |
جلد | 3 |
صفحه | 1119 |
گردآورنده | محمد روشن |
عنوان | صلاح نفس و موافقت حق |
متن | صلاح نفس، جستن فريضه نيست؛ اما موافقت حق، جستن فريضه است؛ اگر نفس را صلاح باشد و اگر نباشد. |
منبع | شرح تعرف |
نويسنده | ابوابراهيم مستملي بخاري |
ناشر | اساطير |
سال چاپ | 1363 |
نوبت چاپ | اول |
جلد | 3 |
صفحه | 1109 |
گردآورنده | محمد روشن |
عنوان | قرب به حق، نشانه صحت كسب |
متن | كسب كردن بر وجهي بايد كه بنده را از حق نبّراند، اگر حال نفس خويش داند كه اگر او كسب بگذارد، نفس او از حق برگردد و به نزديك مخلوقان رود، كسب، او را همچون نماز، فريضه باشد؛ پس اگر كسب كند و او را به كسب اعتماد افتد، كسب گذاشتن بهتر باشد. |
منبع | شرح تعرف |
نويسنده | ابوابراهيم مستملي بخاري |
ناشر | اساطير |
سال چاپ | 1363 |
نوبت چاپ | اول |
جلد | 3 |
صفحه | 1109 |
گردآورنده | محمد روشن |
عنوان | اشتغال تمامي انبيا به كسب و كار |
متن | اصل كسب كردن از آدم(ع) آمد كه كشاورزي كرد و خدا او را اسماء حرث(*) و آلات حرث در آموخت و بفرمود تا فرزندان خويش را درآموزد. انبيا را(ع) كسبهاي مختلف بوده است. نبيني كه شيث را(ع) كرباس بافتن آموخت و شعيب پيغامبر(ع) بازرگان بود و خداوند مواشي(*) بود و موسي(ع) از بهر او شباني كرد. داوود پيغامبر(ع) زرهگري كردي و در خبر آمده است كه سليمان پيغامبر(ع) از برگ خرما زنبيل بافتي و به دو قرص جوين(*) بفروختي و يكي از آن به درويشان دادي و به يكي روزه گشادي و [باز بيامدي و با درويشان] به هم بنشستي و ابراهيم(ع) را [چنداني] مواشي بود كه چهار هزار غلام شبان او بودند. |
منبع | شرح تعرف |
نويسنده | ابوابراهيم مستملي بخاري |
ناشر | اساطير |
سال چاپ | 1363 |
نوبت چاپ | اول |
جلد | 3 |
صفحه | 1104 و 1103 |
گردآورنده | محمد روشن |
عنوان | كيفيت سفر عوام و خواص به حج |
متن | سفر عام به نفس است و سفر خاص به سِرّ. آنكه به نفس سفر كند، گام گام رود و آنكه به سِرّ سفر كند، كون كون(*) رود. آنكه به نفس سفر كند، از وطن جدا گردد و آنكه به سرّ سفر كند، او را خود وطن نباشد. آنكه به نفس حج كند، نفس او از حال اقامت به غربت افتد و آنكه به دل حج كند، غريبي است كه هرگز مقيم نگردد. آنكه به نفس حج كند، روزي به وطن باز آيد و آنكه به دل حج كند، به وطن بازآمدن شرك داند. آنكه به نفس حج كند او را هميان(*) بايد و آنكه به دل حج كند، او را ايمان بايد. آنكه به نفس حج كند، از اهل و اخوان ببرد و آنكه به دل حج كند، از خود و خلق و اكوان(*) ببرد. |
منبع | شرح تعرف |
نويسنده | ابوابراهيم مستملي بخاري |
ناشر | اساطير |
سال چاپ | 1363 |
نوبت چاپ | اول |
جلد | 3 |
صفحه | 1095 |
گردآورنده | محمد روشن |
عنوان | استطاعت و توشه عوام در سفر حج |
متن | اگر كسي را حال باطن نباشد، به حكم شريعت استطاعت [وي] مال است [رفتن حج را]؛ چه بيمال نتواند رفتن ... و حكم شريعت عام را است و حكم حقيقت خاص را. زاد(*) عام مال است و راحله(*) ايشان مركب و زاد خاص تقوي است و راحله ايشان توكّل. |
منبع | شرح تعرف |
نويسنده | ابوابراهيم مستملي بخاري |
ناشر | اساطير |
سال چاپ | 1363 |
نوبت چاپ | اول |
جلد | 3 |
صفحه | 1095 |
گردآورنده | محمد روشن |
عنوان | تأثير ميزان شوق و محبت در وصال به دوست |
متن | حال باطن، قوت محبّت است كه هر چند محبّت قويتر، شوق بيشتر و هر چند شوق غالبتر، رنج راه كمتر. راه دراز با شوق كوتاه گردد و راه كوتاه، بي شوق دراز گردد. همچانكه ضيق(*) مجلس با محبّت فراخ گردد و همه دنيا بي محبّت تنگ گردد. آنكه او را شوق نيست، بر قدم رود و آنكه او را شوق است، بر دل رود. سير اقدام(*) با سير قلوب برابر نباشد. |
منبع | شرح تعرف |
نويسنده | ابوابراهيم مستملي بخاري |
ناشر | اساطير |
سال چاپ | 1363 |
نوبت چاپ | اول |
جلد | 3 |
صفحه | 1094 |
گردآورنده | محمد روشن |