// گزیده های معارفی / داستان

يكي از دليل‌هاي تأخير در استجابت دعا، و خليل الرحماني ابراهيم(ع)

عنوانيكي از دليل‌هاي تأخير در استجابت دعا، و خليل الرحماني ابراهيم(ع)
خلاصهحضرت ابراهيم(ع) در پاسخ به عابدي كه سه سال از خدا تقاضا مي‌كرد و دعايش مستجاب نمي‌شد، فرمود: گاه خدا از روي علاقه به بنده‌اش، دعاي او را مستجاب نمي‌كند تا بيشتر او را عبادت كند. سپس از او پرسيد: تو چه حاجتي داري كه مستجاب نمي‌شود. آن عابد گفت: سه سال است كه از خدا مي‌خواهم «ابراهيم خليل الله» را ببينم و دعايم مستجاب نمي‌شود. آن حضرت در آن لحظه به او فرمود: من همان ابراهيم هستم و حاجت تو برآورده شده است.
حكايتحضرت ابراهيم(ع) به عابدي فرمود: بيا دعا كنيم تا خداوند مؤمنان را از سختي آن روز نجات دهد. عابد گفت: سه سال است، تقاضايي از خدا دارم، ولي به اجابت نمي‌رسد، ديگر شرم دارم از درگاه خداوند، دعاي ديگري كنم. ابراهيم گفت: هيچ شرم نداشته باش، گاهي خداوند بنده‌اش را دوست دارد و اجابت دعايش را به تأخير مي‌اندازد تا مناجات او زياد شود. حال بگو بدانم دعايت چيست؟ عابد گفت: روزي چشمم به جمال نوجواني افتاد كه چند گاو مي‌چراند. گفتم: تو كيستي؟ گفت: فرزند ابراهيم خليل. گفتم: خدايا! اگر خليل و دوستي داري، مرا به زيارت آن موفق كن، اما تاكنون به خواسته خود نرسيده‌ام. حضرت ابراهيم(ع) فرمود: من ابراهيم هستم و آن نوجوان پسر من بود سپس همديگر را بوسيدند. با اينكه عابد نااميد شده بود، اما به وصال خليل خدا رسيد.
منبعيك‌صد موضوع 500 داستان
نويسندهسيد علي اكبر صداقت
ناشرتهذيب
محل چاپقم
سال چاپ1380
نوبت چاپاول
جلد2
صفحه535

/// آخرین گزیده‌ها